eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| موضوع: شاخصه‌های جریان‌های انحرافی 🎤حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داغی که سرد نمی‌شود... 😔 🔹روایت اشک‌های بی امان زائران مزار حاج قاسم در فراق فرمانده مقاومت ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
روایت 1 کتاب جهاد.mp3
8.65M
✨✨ 📚 🎧👆 ✨ جلسه ۱ ✨موضوع: 🔊 : 📚 شرح روایات کتاب الجهاد اثر شیخ (ره) ✨ ✅ ارسال به دیگران فراموش نشود 🙏
شکر نعمت گفته شده در کوههای لبنان زاهدی از مردم جدا شد و در غاری در آن کوه ساکن گشت. وی هر روز روزه می‌گرفت و هر شب قرص نانی برای او می‌رسید و نصفش را افطار و نصف دیگرش را در سحر می‌خورد. مدتی چنین بود تا شبی نانش نرسید. گرسنگی به او فشار آورد به هر حال نمازش را خواند و در انتظار قرص نان ماند تا از گرسنگی نجات یابد ولی فراهم نشد. در دامنه کوه عده ای نصاری می‌زیستند، چون صبح شد عابد نزد آنان آمد و از پیرمردی از آنان طعام خواست. وی نیز دو قرص نان جو به او داد. آنها را گرفت و رو به سوی کوه نهاد. سگ نصرانی، زاهد را تعقیب کرد و پارس کنان دامن او را گرفت، زاهد نیز یکی از نانها را سوی او انداخت. سگ نان را خورد و دوباره دامن او را گرفت. عابد بناچار گرده ی دیگر را به او داد و سگ باز هم نان را خورد و دست بردار نبود و دامن او را پاره کرد. زاهد گفت: از تو بی حیاتر ندیده ام، صاحب تو بیش از دو قرص به من نداد از من چه می‌خواهی؟ خدا سگ را به زبان آورد و سگ گفت: من کم حیا نیستم، سالها در خانه این نصرانی هستم و به نان و استخوانی قانع می‌باشم؛ گاه مرا فراموش می‌کند و چند روز گرسنه ام؛ گاهی او خود هم چیزی برای خوردن پیدا نمی کند و هر دو گرسنه ایم و با این حال از وقتی که خود را شناخته‌ام از او جدا نشده ام. عادتم این است که اگر چیزی بیابم شکر می‌کنم و اگر نیابم صبر می‌کنم. ولی تو، یک شب گرده نان خود را نیافتی صبر نکردی و از درگاه روزی دهنده بندگان، به در خانه ی نصرانی آمدی و... اکنون کدام یک کم حیا هستیم. عابد دست بر سرش کوفت و بر زمین بیهوش افتاد. کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
4_5855209170948597923.mp3
5.53M
• ارتباط با کودک ۳۰۴ • محمود سلطانی - تحریک عقلانی - تحریک حواس هفتگانه