#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ترور ناموفق حضرت رضا (علیه السلام) در برخی گزارشها آمده است که مأمون شبی سی نفر از غلاما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
شهادت حضرت رضا (علیه السلام)
حضرت چنان در سختی و فشار قرار داشت که روز جمعه چون از نماز برمی گشت، در حالی که عرق کرده و غبار آلود بود، دست به دعا بر میداشت و میگفت: خدایا اگر گشایش من از آن چه در آن هستم به مرگ است همین ساعت در مرگ من شتاب کن! و همواره غمگین و ناراحت بود تا از دنیا رحلت نمود. [۱] در شب قبل از شهادت به دنبال هرثمه فرستاد و به او فرمود: آن چه میگویم بشنو و حفظ کن؛ هنگام بازگشت من به سوی خداوند فرا رسیده است و زمان آن است که به جّد و پدرانم ملحق شوم. این طغیانگر (مأمون) تصمیم گرفته است تا با انگور و انار مرا مسموم سازد، انگور را با نخ و سوزن مسموم کرده و انار را توسط غلامی که دستش مسموم است برایم دانه میکند، فردا مرا میخواند تا از آن بخورم و حکم و قضا انجام میپذیرد... [۲]
در ادامه روایت آمده است که چون هرثمه بعد از شهادت حضرت، سخن امام رضا (علیه السلام) در مورد انگور و انار را به مأمون گفت، رنگ مأمون گاهی زرد، گاهی قرمز و گاهی سیاه میشد، تا این که بیهوش گردید و در حال بیهوشی با صدای بلند میگفت: وای بر مأمون از جانب خدا؛ وای بر او از پیامبر؛ وای بر او از علی بن ابی طالب، وای بر او از جانب فاطمه زهرا،... و چون به هوش آمد، به هرثمه گفت: به خدا سوگند که نه تو و نه هیچ کس در زمین و آسمان نزد من از رضا عزیزتر نیست، به خدا قسم اگر به
من خبر رسد که از آن چه دیدی و شنیدی بازگو کرده ای، همان مرگ تو خواهد بود. و هرثمه قول داد که اگر چیزی را بازگو کند، خون او برای مأمون حلال باشد و مأمون از او در کتمان آن عهد و پیمان گرفت. [۱]
حضرت رضا (علیه السلام) به اباصلت فرمود: به قبه هارون برو و از چهار جانب آن، مشتی خاک بیاور. وقتی اباصلت آورد، حضرت خاک پشت سر را بویید و به زمین ریخت و فرمود: مأمون میخواهد مرا این جا دفن کند ولی سنگ سخت بزرگی ظاهر میشود که اگر همه کلنگهای خراسان را بیاورند نمی توانند آن را جدا کنند، سپس خاکی را که مربوط به بالا سر و پایین پا بود بویید و همان سخن را فرمود، و چون خاکی را که طرف قبله (جلو هارون) بود بویید، فرمود: این جا برایم گودالی خواهند کَند...
سپس فرمود: ای اباصلت! فردا من به نزد این فاجر میروم، اگر با سر برهنه بیرون آمدم با من سخن بگو که پاسخ میدهم ولی اگر با سر پوشیده بیرون آمدم، با من سخن مگو.
اباصلت گوید: فردا حضرت لباسهای خویش را پوشید و در محراب به انتظار نشست تا آن که غلام مأمون آمد و حضرت را خواست؛ امام حرکت کرد، من نیز رفتم، مقابل مأمون سبدی از انگور و دیگر میوهها بود، در دست او نیز خوشه انگوری بود که مقداری از آن را خورده بود، همین که حضرت رضا (علیه السلام) را دید از جا برجست و حضرت را در آغوش گرفت میان دو چشم حضرت را بوسید و در جای خود نشاند، سپس آن خوشه انگور
را به حضرت تعارف کرد و گفت:
ای پسر رسول الله! من انگوری بهتر از این ندیدم. حضرت فرمود: چه بسا که انگور خوبی باشد از بهشت! مأمون گفت: از آن بخور. امام فرمود: مرا معذور دار. گفت: چاره ای نیست، چرا نمی خوری مگر مرا متهم میکنی و به من شک داری؟ حضرت آن خوشه را گرفت و سه دانه از آن میل نمود و بر زمین انداخت و برخاست.
----------
[۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۱۴.
[۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۴۸.
[۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۵۳.
مأمون گفت: به کجا میروی؟ فرمود: آن جا که مرا فرستادی. آن گاه در حالی که سر حضرت پوشیده بود بیرون آمد و من با حضرت سخن نگفتم حضرت وارد خانه شد و در بستر خویش خوابید و دستور داد تا در خانه بسته شود. در را بستم و در حیاط خانه غمگین مانده بودم، ناگاه نوجوانی زیبا و مشکین موی دیدم که از همه به حضرت رضا (علیه السلام) شبیه تر بود، به طرف او رفتم و گفتم: از در بسته چگونه وارد شدی؟ فرمود: آن که مرا از مدینه در این هنگام به این جا آورد، همو مرا از در بسته وارد خانه کرد.
عرض کردم شما کیستید؟ فرمود: منم حجت خدا بر تو ای اباصلت، منم محمد بن علی (امام جواد)، سپس به طرف پدر بزرگوارش رفت همین که حضرت رضا (علیه السلام) فرزندش را دید از جا برخاست، او را در آغوش گرفت و میان دو چشمش را بوسید و غرق در بوسه کرد با او سخنانی مخفیانه گفت (از اسرار امامت) که نفهمیدم... آن گاه روح مطهرش به رضوان پرواز کرد.
حضرت جواد مشغول غسل پدر شد. خواستم کمک کنم، فرمود: با من هستند کسانی که کمک دهند، سپس فرمود: برو اندرون کفن و حنوط را بیاور، پدر را کفن کرد و بر او نماز
خواند. سپس فرمود: تابوت را بیاور، عرض کردم: بروم نزد نجار تا تابوت درست کند؟ فرمود: به اندرون برو آن جا تابوتی هست! به اندرون رفتم تابوتی دیدم که قبل از این ندیده بودم، پدر را در تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند که ناگاه سقف شکافت و تابوت از سقف خارج شد!
گفتم: ای پسر رسول الله، اکنون مأمون میآ
ید و رضا را از من میخواهد چه کنم؟ فرمود: ساکت باش برمی گردد، ای اباصلت هیچ پیامبری نیست که در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد مگر این که خداوند میان روح و جسم آنها جمع میکند (یعنی حضرت را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برده اند) هنوز سخن حضرت تمام نشده بود که سقف دوباره شکافت و تابوت فرود آمد، حضرت جواد (علیه السلام) پدر را از تابوت در آورد و در بستر قرار داد گویا که هنوز غسل و کفن نشده است.
سپس فرمود: ای اباصلت! برخیز و در را برای مأمون باز کن. در را باز کردم دیدم مأمون است با غلامان، آن ملعون (که شهادت حضرت برایش قطعی شده بود) با گریه در حالی که گریبان چاک داده بود و بر سر میزد، وارد شد و میگفت: ای سرور من، دل مرا با مصیبت خود به درد آوردی؛ و همان گونه شد که حضرت رضا (علیه السلام) خبر داده بود. [۱] تاریخ شهادت آن حضرت طبق روایات مشهورتر در ماه صفر سال ۲۰۳ هجری، در سن ۵۵ سالگی بوده است.
----------
[۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۴۴ ۲۴۵ بااختصار.
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله جلسات #مبانی_امامین_انقلاب 23 🔰 #فصل_اول با موضوع بازخوانی #صحیفه_امام_خمینی (جلسه 23) ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صحیفه امام 24.mp3
10.39M
💠 سلسله جلسات #مبانی_امامین_انقلاب 24
🔰 #فصل_اول با موضوع بازخوانی #صحیفه_امام_خمینی (جلسه 24)
❌ پایان تدریس جلد دوازدهم ❌
👈 در صورت خرابی فایل ، از لینک https://uupload.ir/view/صحیفه_امام_24_lf92.mp3/
دانلود نمائید .
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
✅ انقلابی باید مبانی امام و رهبری را بداند تا هم بصیرتش بیشتر شود هم تحلیلهایش مبنایی شود ✅
✅ پاسخ به یک شبهه همیشگی
🔰 همواره ایام #فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه (س) که می شود این شایعه رواج می یابد که از زمان دولت #خاتمی شهادت حضرت فاطمه (س) وارد تقویم ها شد و قبل آن اصلا شیعه اعتقادی به شهادت ایشان نداشت !!!
1️⃣ در جواب باید بگوئیم اولا مسائل اعتقادی و تاریخی را با اسناد و مدارک تاریخی بررسی می کنند ، نه با تصمیم دولت ها و یا تقویم های دیواری!
2️⃣ ثانیا آن چیزی که در دولت خاتمی به تصویب رسید ، تعطیلی روز شهادت حضرت فاطمه (س) بوده که گویا درخواست آیت الله وحید خراسانی از ایشان بوده ، نه اینکه شهادت ایشان قبلا در تقویم نبوده یا اصلا اعتقادی به شهادت ایشان نداشتیم !
3️⃣ ثالثا شهادت ایشان آن قدر سند و مدرک دارد که اصلا کسی بحثی روی آن ندارد ، در اینجا فقط برای نمونه عکسی از نسخه خطی و سپس تصحیح شده و چاپی کتاب التحریش متعلق به«ضرار بن عمرو الغطفانی» از متکلمان معتزلی و مشهور اهل سقیفه در قرن دوم هجری قمری که باامام کاظم و امام رضا هم عصر بوده است خدمت شما ارائه می دهیم تا بدانید در قرن دوم هجری هم قضیه شهادت ایشان معروف و مشهور بود که خود علمای اهل سنت هم گفته اند که شیعه آن زمان این اعتقاد را داشته !
🔰انقلابی باید قوی شود🔰
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#صوت #کتاب_صوتی #دفاع_مقدس 📚 #گردان_صد_و_چهل_و_چهار 6⃣ فصل ششم (۶) 📻 خاطرات امیر فرض الله ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صوت
#کتاب_صوتی
#دفاع_مقدس
📚 #گردان_صد_و_چهل_و_چهار
7⃣ فصل هفتم (۷)
📻 خاطرات امیر فرض الله شاهین راد از دوران دفاع مقدس
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
طلا دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و یکبار دیگر برای آخرین بار به آن نگاه کردم. النگوهایم را از دس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا