eitaa logo
زن و حماسه
253 دنبال‌کننده
602 عکس
314 ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قصه تلخ مادر فلسطینی در برنامه «به افق فلسطین» که دو کودک زنده‌اش را نتوانستند از آوار بیرون بیاورند! @zanvahamase
🎥سخنان قابل تامل یکی از فرماندهان میدانی ارتش روسیه برای نظامیان تحت امرش،: 🇷🇺 فرمانده میدانی ارتش روسیه : 🔺ما و شما سربازان مسیحی روسیه، سربازِ حضرت عیسی علیه السلام هستیم که همراه امام مهدی (عج) خواهند آمد. برای اون روز آماده ایم... این سخنان فرماندهان سپاه برای نیروهای تحت امرش در حلب سوریه یا در عراق و.... نیست . این سخنان یکی از فرماندهان ارتش روسیه هست. وقنی می گوییم فرهنگ شهادت و ایثار مبتنی بر اعتقاد و باور به ظهور منجی عالم در تمام دنیا فراگیر شده یعنی همین. چه کسی فکر میکرد روزی فرماندهان ارشد قدرتمند ترین ارتش دنیا برای تهییج و تشویق پرسنل تحت امرشان به مبارزه با دشمن از امام زمان (عج) حرف بزنند و اینگونه رجز خوانی کنند و از زمینه سازی برای تشکیل حکومت جهانی مهدی موعود(عج) برای کارکنانشان سخن بگویند؟؟؟ این سخنان نشان میدهد پایه های حکومت های ظلم در حال فروپاشیست و انشالله زمان انتظار رو به پایان است و رسیدن یار نزدیک. آنقدر منتشر کنید تا همه ی دنیا به ویژه حاکمان جور ببینند و بدانند مهدی (عج) به زودی خواهد آمد. اللهم عجل لولیک الفرج @zanvahamase
1_7300189264.mp3
14.28M
🎧مرحبا لشکر حزب الله مرحبا جیش رسول الله سنصلی فی القدس ان‌شاءالله 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ @zanvahamase
🔺مادر شهید «علی همتی»: برای رفتن به جبهه عجله داشت/ هر روز قربون صدقه‌ پسرم می‌روم 🔺«یک روز علی با خودش، یک دفترچه به خانه آورد گفت: نَنه رفتم اسمم را جبهه نوشتم دیگه باید سربازی بروم. با رفتنش مخالفت کردم و گفتم علی جان حالا زوده، صبر کن...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید «علی همتی» از فرزندش است که تقدیم حضورتان می‌شود ادامه مطلب در لینک زیر⬇️ https://defapress.ir/626157 کانال اخبار دفاع پرس استان قزوین @defaqazvin
اکانت وزارت خارجه رژیمی که بیش از ۳۰۰۰ کودک رو صرفا در ۲۱ روز سلاخی کرده، برای مرگ تنها ۱ دختر نوشته تسلیت به انسانیت :)) @zanvahamase
8 آبان سالگرد شهادت شهید حسین فهمیده روز جوان و نو حوان و روز بسیج دانش آموزی گرامی باد @zanvahamase
هدایت شده از انتشارات صریر
9.pdf
23.87M
🔺️نهمین فصلنامه فرهنگی هنری منتشر شد. @entesharat_sarir
هدایت شده از صفت هستی
⭕️ در چند روز گذشته این شیرزن «الناز دارابیان» ★رکورد آسیا رو شکست ؛ ★طلا گرفت؛ ★پرچم ایران رو بالا آورده؛ ★برای اهدای مدال با چادر اومد؛ ★با خواندن سرود ملی اشک ریخت؛ ★بعد هم گفته مدالم رو به کودکان غزه اهدا می‌کنم. ✖️ولی رسانه‌هامون چقدر بهش ضریب دادند!؟ تقریباً هیچ... همه هم استاد و فرمانده جنگ نرم ❌حالا اگه یه خانمی کشف حجاب کرده بود! تو تمام رسانه ها پوشش داده میشد! 📌به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3233873979C380f939453
هدایت شده از صفت هستی
🔴 دختر غزه پر کشید | شهادت «هبة ابو ندی» رمان‌نویس محبوب فلسطینی در حملات اخیر رژیم اسراییل 🔹«یک هفته پس از آنکه اسراییل بمباران وحشیانه‌ خود بر سر ساکنان نوار غزه را آغاز کرد، ارتش اسراییل به بیش از یک میلیون فلسطینی ساکن شمال این قلمرو محصور هشدار داد که خانه‌های خود را ترک کنند و «برای ایمنی خودشان» به سمت جنوب بروند.» 🔹صدها هزار نفر از مردم چنین کردند، از جمله «هبة کمال ابو ندی» رمان‌نویس و شاعر فلسطینی که یکی از این آوارگان بود و در خانه اقوامش در خان یونس پناه جست. ولی جنوب غزه هیچ ایمن‌تر از شمال آن نبود، و یک هفته بعد، این شاعر ۳۲ ساله بر اثر حمله هوایی اسراییل به شهادت رسید. ابو ندی روز ۲۰ اکتبر، در همان روز که کشته شد، در صفحه فیس‌بوک خود نوشته بود: «به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم و یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر می‌کنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار می‌کشیم» 🔺 ابو ندی در انتشار سه مجموعه شعر مشارکت داشت و در سال ۲۰۱۷ اولین رمانش با عنوان اکسیژن برای مردگان نیست حائز مقام دوم در مسابقه «جایزه شارجه» برای خلاقیت شد. او همچنین در مسابقه‌ای که به یادبود «ناهید الرئیس» نویسنده فلسطینی برگزار می‌شود در بخش داستان کوتاه حائز مقام اول شده بود. 🔺 آنتونی آناکساگورو شاعر، نویسنده و ناشر بریتانیایی-قبرسی، حاتم الاطیر شاعر فلسطینی و تعدادی دیگر از شعرا و نویسندگان جهان به شهادت هبة ابو ندی واکنش نشان داده‌اند. 📌به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3233873979C380f939453
کانون فیلم "هور" برگزار می کند: نمایش فیلم سینمایی "سرهنگ ثریا" همراه با نقد و بررسی، با حضور منتقد برجسته سینما "دکتر رامتین شهبازی" زمان: پنجشنبه ۱۸ آبان _ ساعت ۱۶ مکان: موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس _ سالن خلیج فارس لینک ثبت نام: http://B2n.ir/Hourmoviecenter ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه . وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️ اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !» تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت . خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂 موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع) یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔 گفت :«بله!» در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅 مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد ‌. من که از ته دل راضی بودم پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم . مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁 کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا! قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید. سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت. نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂 مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند . نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند . تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔 گفتم :«از کجا می دونید؟» خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂 ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @zanvahamase
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 برایم جالب بود ، حتی حواسش به کفش های دم در هم بود😐 چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود . یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه .. پرسید :«نظرتون چیه ؟» گفتم :«همون که حضرت آقا میگن !» بال در آورد قهقهه زد :« یعنی چهارده تا سکه !» از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله !☺️ می خواست دلیلم را بداند ‌. گفتم :« مهریه خوشبختی نمیاره!» حدیث هم برایش خواندم :«بهترین زنان امت زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد !» این دفعه من منبر رفته بودم 😉 دلش نمی آمد صحبتمان تموم شود حس می کردم زور می زند سر بحث جدیدی را باز کند سه تا نامه جدید نوشته بود برایم 😅 گرفت جلویم و گفت :«راستی سرم بره هیئتم ترک نمیشه !» از ته دلم ذوق کردم 😍 نمی دانم اوهم از چهره ام فهمید یا نه ، چون دنبال این طور آدمی می گشتم حس می کردم حرف دیگری هم دارد ، انگار مزه مزه می کرد ... گفت :«دنبال پایه می گشتم ، باید پایه م باشید نه ترمز! زن اگر حسینی باشه ، شوهرش زهیر می شه !»☺️ بعد هم نقلی قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد : «هرکس رو که دوست داری ، باید براش ارزوی شهادت کنی! ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @zanvahamase