دختری 16ساله بود...
به جرم بسیجی بودن ، 11ماه شکنجه اش کردند و وقتی حاضر نشد به امام توهین کند او را زنده به گور کردند.
آرمان علی وردی اتفاق تازه ای در سرگذشت این انقلاب نیست...
#شهیده_ناهید_فاتحی
@zanvahamase
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عکاس فرانسوی از اولین عکس امام که بین انقلابیون پخش شد
🔹میشل ستبون، عکاس فرانسوی بود که در زمان انقلاب در ایران حضور داشت و برای آژانس عکس سیپا کار میکرد. او اولین عکس واقعی امام خمینی (ره) را به دست انقلابیون رساند.
@zanvahamase
شهیده حشمت ابراهیم فام آذر در تاریخ 1350/3/20 در شهرستان مراغه دیده به جهان گشود ، وی سرانجام در تاریخ 1366/12/21 بر اثر بمباران هوایی به همراه مادرش آسمانی شد.
شهیده حشمت ابراهیم فام آذر در بیستم خرداد ماه سال 1335 در شهرستان مراغه دیده به جهان گشود. ایشان به کمک خدا و با تلاش و پشتکاری که داشت در سال 1366 دوران تحصیلی راهنمایی را به پایان رسانید و بعد از قبولی و گرفتن مدرک تحصیلی به علت داشتن مدرک ماشین نویسی به بانک رفاه کارگران مراغه مراجعه کرده و درخواست استخدام کرد که با توجه به داشتن مدرک مربوطه و نمره قبولی خوب و محجبه بودن با استخدام ایشان موافقت به عمل آمد و فردای آن روز برای اولین بار به سر کار رفت و با شور و شوق و لذت فراوان مشغول کار شد. در پایان ماه اول حقوق ماهانه خود را گرفت و برای اطرافیان هدیه گرفت و آرزو می کرد با دومین حقوق ماهانه به اتفاق خانواده به زیارت امام رضا (ع) بروند ولی بعد از مدتی کوتاه شهرستان مراغه بمباران شد و شهیده با مادر، برادرزاده، خواهرزاده و همسر برادر در تاریخ 1366/12/21 چشم از جهان فانی بست و به دیار عاشقان پیوست.
@zanvahamase
☀️ حضرت آیتالله خامنهای: زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است.
📸 تصویر: خانم خیرالنساء صدخروی، از بانوان جهادگر روستای صدخرو خراسان رضوی که در ایام دفاعمقدس روستا را تبدیل به پایگاه پخت نان برای ارسال به جبههها کرد.
@zanvahamase
کاروان خانواده شهدا(پیام آوران عاشورا) امروز چهارشنبه ۱۷ خرداد به منزل مادر بزرگوار شهید حمیدرضا اسدالهی رهسپار شدند
@zanvahamase
هدایت شده از رادیو پلاک
#اطلاعیه
#فراخوان_جذب_خادم_افتخاری
🔰مرکز رادیو پلاک ستاد مرکزی راهیان نور کشور در نظر دارد، جهت استفاده از ظرفیت های جدید و تقویت تولید محتوای فاخر شهدایی، از طریق گزینش در سه بخش گویندگی، نویسندگی و تدوین خادم افتخاری جذب کند؛
📍علاقمندان و افراد مستعد در این سه حوزه، جهت کسب اطلاعات بیشتر، مصاحبه و همکاری افتخاری ، در بخش نویسندگان به شناسه @azamallahojorana ،
گویندگان @rah_noor313
و تدوینگران @imantaheri_ir پیام دهند.
📎 رادیو پلاک
ستاد مرکزی راهیان نور کشور
🎙🎧https://eitaa.com/RadioPelak
#رسانه_باشید
دانش آموز شهیده ایران قربانی :
تاریخ تولد : بیستم تیر ماه ۱۳۴۵
نام پدر : نجف علی
شماره شناسنامه :۴۵۸
تاریخ شهادت:دوازدهم بهمن سال ۱۳۶۵
,
محل شهادت : دبیرستان زینبیه شهرستان میانه
@zanvahamase
چون اهل کتاب و تفکربود ، شعرهایش به جان بچه ها می نشست. رابطه خوب و نزدیکی با معلمان و دوستانش داشت . همه، ایران را دوست داشتند.
ایران در همه فعالیت های پرورشی دبیرستان زینبیه “اولین” بود و چون ستاره نازنینی درمدرسه وجمع دوستان می درخشید .
او هم مثل بسیاری از نوجوانان هم سن و سالش در تب و تاب جنگ بود . به حال رزمندگان و شهدا غبطه می خورد . برایشان مطلب می نوشت، شعر می سرود و از هر راه، افکار و رفتارش را به رزمندگان نزدیک می کرد.
بارها گفته بود ما هم در مدرسه در حال جنگ با دشمن هستیم.
اغلب به جای روسری چفیه می بست و کفش کتانی می پوشید . یک بار آلبومش را باز کرده و پرسیده بود کدام یک از عکس هایم برای مزارم خوب است ؟ دوستش خندیده و گفته بود : اولا عکس شهدا را برسرمزارشان می گذارند ، مگر تو شهیدی ؟ دوما تو دختری، دختر را چه به شهید شدن؟ ایران اخم کرده بود که نمی خواهم در بستر بمیرم… و دوستش عکسی را که ایران با چفیه و به قول خودشان با روسری فلسطینی انداخته بود انتخاب کرد…
همیشه باور محکم ایران راه را برایش باز می کرد . او در روزهایی به شهادت فکر می کرد که شهر کوچک میانه حتی یکبار هم بمباران نشده بود اما دل دریایی ایران ، بهترین ها را می خواست…
نه فقط درفکر ، بلکه در عمل هم درکارهای خیر پیشتاز بود و در تمام تشییع جنازه های شهدای شهرش حضور داشت.
شیفته امام بود و چه شعرها که برایش می سرود . از امام که صحبت می کرد به وجد می آمد و حتی اشکش سرازیر می شد . صدای اذان که در مدرسه می پیچید یکی از اولین کسانی که برای نماز می رفت ، ایران بود. اهل نماز اول وقت بود و با آن سن و سال، بیشترشب ها نماز شب می خواند.
اهل این دنیا نبود. گرچه به همه موجودات این دنیا احترام می گذاشت و دوستشان داشت . همانقدر حیوانات را دوست داشت که گل های باغچه را .
چه قدر نیایش این دختر نوجوان میانه ای با خدای بی همتا شنیدنی است .
” آه ای خدای مهربانم ! شاهد باش که تمام وجودم لبریز از تو شده ، خدایا شاهد باش که چگونه این قلب پژمرده، امشب و روز و غروب و سپیده دم در همه حال به یاد توست و…
خدایا از تو تمنا دارم که در همه حال با من باشی که من در همه حال به یاد تو خواهم بود . مددم رسان که کار و درس خواندنم ، زندگی کردنم ، هدفم و مردنم همه به خاطر تو و برای تو باشد .
همیشه دلم می خواست کوهی باشم و در مقابل ظلم کاخ نشین ها قد علم کنم .
همیشه دلم می خواست آزاد باشم و سینه خصم را بشکا فم.
خدایا …“
مادرش می گوید : مدتی بود هنگامی که آب به صورتش می زد چشمش اذیت می شد . برای همین مدتی نتوانست وضو بگیرد . مقداری خاک تیمم به خانه آورد . قسمتی از خاک را الک کرد و داخل کمدش گذاشت. علت را که پرسیدم گفت :”مامان : اگر لیاقت شهادت داشتم توی این خاک برایم سبزه بکار و روی سنگ مزارم بگذار ” ازحرفش جا خوردم … اما طولی نکشید که ایرانِ من در بمباران دبیرستان زینبیه به آرزویش رسید . به وصیتش عمل کردم و در همان خاک سبزه کاشتم و روی قبرش گذاشتم . تا چهل روز آن تکه خاک سبز سبز بود…”
سال ها ازشهادت دختران زینبیه می گذرد
ازشهادت ایران و زرد شدن آن تکه خاک …
اما یاد شهیدان کی خزان می پذیرد
آنجاکه باور داریم شهید شمع تاریخ است و تا همیشه روشنگر راه ، تاگم نشویم.
@zanvahamase