زن و خانواده
#قصه_شب 📚فنجانی چای با خدا ♨️ #قسمت_سی_سوم درد، آه از نهادم بلند کرد. سرم را روی میز گذاشتم. ذهنم
#قصه_شب
📚فنجانی چای با خدا
♨️ #قسمت_سی_چهارم
سرگشته که باشی، حتی چهارچوبِ قبر هم آرامت نمیکند و من آرام نبودم.. مثله خودم..
بعد از آخرین ملاقات با صوفی، گرمایِ جهنم زندگیم، بیشتر شد و من عاصی تر.
اما دیگر دانیالی برای سرد کردن این آتش نبود، که خودش، زبانه ایی شعله ورتر از گداخته ها، هستی ام را میسوزاند. زندگی همان ریتم سابق را به خود گرفت و به مراتب غیر قابل تحمل تر..
حالا دیگر جز عربده های پر تملقِ پدرِ رجوی زده ام در مستی، دیگر صدایی به گوش نمیرسید حتی دلسوزی های مادرانه ی، تنها مسلمان ترسویِ خانه مان. زنی که هیچ وقت برایم مهم نبود اما انگار ناخودآگاهم، عادت کرده بود به نگرانی هایِ ایرانی منشانه اش.. روزها میگذشت و مادر بی صداتر از هروقت دیگر، خانه گردی میکرد.
از اتاقش به آشپزخانه، از آشپزخانه به اتاقش. بدون حتی آوایی که جنسِ صدایش را به یادم آورد. با چادری سفید بر سر و تسبیحی در دست. و سوالی که حالم را بهم میزد.( او هنوز هم رویِ خدایش حساب میکرد؟ ) حالا دیگر معنای مرده ی متحرک را به عینه میدیدم.. زنی که نه حرف میزد.. نه گریه میکرد.. نه میخندید.. و نه حتی زندگی.. فقط بود، با صورتی بی رنگ و بی حس.. و منی که در اوج انکار، نگرانش بودم..
من دانیال را می پرستیدم، اما به مادر عادت کرده بودم.. عادتی که اسمش را هر چه می گذاشتم جز دوست داشتن.
آن روزها اسلام مانند موریانه، دیوارهای کاه گلی اطرافم را بلعیده بود و حالا من بودم و زمستانی سوزناک که استخوان خورد میکرد. و من تمام لحظه هایم را به مرورِعکسهای آن دوست مسلمانِ دانیال در ذهنم میگذراندم تا انتقامِ خانه خرابی ام را از نفس به نفسش بگیرم.
اما دانیال را دیگر بی تقصیر نمیدانستم. اگر او نمیخواستم زندگیم مان حداقل، همان جهنمِ دلنشینِ سابق بود. با همان مادرانه های، زنِ ایرانیِ خانه مان..
حالا دیگر قاعده ی تمام شده ی زندگیم را میدانستم. دانیالی که نبود.. و دوست مسلمانی که چهل دزد بغداد را شرمنده کرد..
و در این بین نگرانی ها و مهربانی های عثمان، پوزخند بر لبم می نشاند.
مدتی گذشت با مستی های بی خبرانه پدر.. سکوتِ آزار دهنده مادر.. قهوه ها وملاقاتهای عثمان. عثمانی که وقتی از شرایط و حالات مادر برایش گفتم با چشمانی نگران خواست تا برای معالجه نزد پزشک ببرمش و من خندیدم..عثمانی که وقتی با دردهای گاه و بی گاه معده ام مواجهه میشد، با نگرانی، عصبی میشد که چرا بی اهمیت از کنارِ خودم میگذرم و من میخندیدم.. عثمانی که یک مسلمان بود و عاشقِ چای… و من متنفر از هر دو.. و او این را خوب میدانست..
آن شب بعد از خیابانگردی های اجباری با عثمان، به خانه برگشتم.. همان سکوت و همان تاریکی..
برای خوردن لیوانی آّب به آشپزخانه رفتم که صدای باز و سپس کوبیده شدنِ در خانه بلندشد. پدر بود. مثله همیشه مست و دیوانه. خواستم به اتاقم بروم که صدایش بلند شد، کشدار و تهوع آور ( سااا..را.. صبر کن.. ) ایستادم. نگاهش کردم.
این مرد، اسمم را به خاطر داشت؟ تلو تلو خوران دور خودش میچرخید ( دختر.. چقدر خوشگل شدی .. کی انقدر بزرگ شدی؟) دست به سینه، تکیه زده به دیوار نگاهش کردم. این مرده چهار شانه و خالی شده از فرطه مصرف الکل، هیچ وقت برایم پدری نکرد.. پس حق داشت که بزرگ شدنم را نبیند.. جرعه ایی دیگر از شیشه اش نوشید ( چقدر شبیه اون مادر عفریته اتی.. اما نه..
نیستی.. تو مثه من سازمانو دوس داری نه؟؟ مثه من عاشق مریم و رجوی هستی..) تمام عمرش را مدام در صورت خودش تف انداخت.. سازمان.. قاتلی که برادر و آسایش و زندگی و زنو بچه اش را یکجا از او گرفت.. دانیال چقدر شبیه این مرد بود، قد بلند و هیکلی، او هم ما را به گروه و خدایِ قصابش فروخت…
تعادل نداشت (سارا.. امروز با چندتا از بچه های سازمان حرف زدم.. میخوام هدیه ات کنم به رجوی بزرگ.. دختر به این زیبایی، هدیه خوبی میتونه باشه.. اونقدر خوب که شاید رجوی یه گوشه چشمی بهم بندازه..)
تهوع سراغم را گرفت. انگار شراکت در ناموس از اصول مردانِ این خانه بود. حالا حرفهای صوفی را بهتر باور میکردم. پدری که چوب حراج به زیبایی های دخترش بزند، باید پسری مثله دانیال داشته باشد. جملات صوفی در گوشم تکرار شد. جملاتی که از نقشه های دانیال برای رستگاریم در جهاد نکاح میگفت.. انگار پدر قصدِ پیش دستی کردن را داشت..
مست وگیج به سمتم می آمد و کریه میخندید.. بی حرکت و سرد نگاهش کردم. چرا دختران مردی به نام پدر را دوست دارند؟ چه فرقی بود میان این مرد و عابرانِ تا خرخره خورده ی کنارِ رودخانه؟؟
هر چه نزدیکتر میشد، گامی به عقب برنمیداشتم. ترسی نمانده بود تا خرج آن لحظات کنم..
سر تکان دادم و به سمت اتاقم رفتم که دستم را از پشت کشید ( کجا میری دختر.. صبر کن.. بذار دو کلمه اختلاط کنیم.. باید واست از سازمان و وظایفت در مقابل رجوی بگم..
ادامه دارد..
🌸 @zanvakhanevade 🍃
#فرمول_گلهگذاری_موفق_ازهمسر
🔴 فرمول پنجم
💠 در گلهگذاری، به همسرتان بگویید ممكن است #مقصر این ماجرا شما باشید و برای رفع دلخوری اقدام به صحبت كردهاید. اگر تقصیری داشتهاید، حتما آن را به زبان بیاورید و از او #پوزش بخواهید. این كارتان، جو را بهبود میبخشد و همسرتان فكر نمیكند #محاكمهای در كار است. در ضمن او نیز به نوبه خود آماده پذیرفتن #اشتباهش میشود.
🍃❤️ @zanvakhanevade 🌿
زن و خانواده
✅فمینیستها دشمن حجاب، بخش دوم
📝نظر امام خامنهای درباره چادر و حجاب برتر👆👆
👈تلاش فمینیستها برای مدیر کردنِ زنان به هر نحو، باعث شده تا خانمهایی که پستهای مسئولیتی در دولت دارند و برخی خانمهای نماینده شورای شهر و مجلس و معاون حقوقی رئیسجمهور و برخی از کارمندان دولت، از حجاب برتر استفاده نکنند.
آیا سزاوار است که در جمهوری اسلامی که ثمره خون شهداست، زنان کارمند از حجاب برتر استفاده نکنند؟
🆔🌺 @zanvakhanevade 🌿
🎤سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین داوود نژاد
🔆جشنواره تابستانی سرچشمه 97/5/5
#شب_پنجم
#روانشناسی
💓💓قانون محبت💓💓
خانم ها اگر تصمیم دارید همسرتان را به قتل برسانید.😲😨😱
۱.🔺توانایی شوهرتان را زیر سوال ببرید.
۲.🔺 شوهرتان را در مقابل دیگران تحقیر کنید.
۳.🔺در مقابل دیگران به او انتقاد کنید.
۴.🔺از خوبی های یک مرد دیگر جلوی همسرتان بگوئید.
۵.🔺مدت بازار رفتنتان را به یک ساعت برسانید.
🔷🔹خانم ها اگر میخواهید شوهرتان را مدیریت کنید دو اشتباه را انجام ندهید.
👇👇👇👇👇
۱. 🔺از جملات منفی برای رسیدن به اهداف خودتان استفاده نکنید.
۲.🔺از همسرتان توقع بیش از اندازه نداشته باشید. مردها علم غیب ندارند.
💌 سیاست های زنانه:
👇👇👇
برای محبت به همسرانتان سه کار را انجام ندهید:
۱. تحقیر
۲. تمسخر
۳.توهین
❌سعی کنید غرور مردتان را از بین نبرید. ❌
🔷🔹خانم ها برای محبت به همسرتان سه کار را انجام دهید.
👇👇👇
۱.تایید
۲. تقدیر
۳. تحسین
ادامه دارد......
❤❤❤❤
🌷لطفا بخاطر مهربانی منتشر کنید.🌷
🆔🌺 @zanvakhanevade 🌿
در اوقات فراغت فقط استراحت نكنیم
⁉️ آسیب های عدم برنامه ریزی برای اوقات فراغت چیست؟
🌸اوقات فراغت به دلیل آزاد شدن ذهن و فرصت برای پرداختن به علاقمندی ها، معمولا باید بستر نوآوری و خلاقیت باشد. متاسفانه افراد با این تصور که اوقات فراغت یعنی زمان خوشگذرانی و لذت جویی، بدون هیچ طرح و برنامه ای آن را سپری می کنند و فقط به استراحت و تن پروری می پردازند.
🚶♀فقط تماشاگر نباشیم
فراغت ها با نبودن برنامهی هدفمند، به سمت فراغت انفعالی میرود و فرد را مصرفكنندهی محض بار می آورد. به این دلیل است كه افراد در مواجهه با انواع محرکهای صوتی و تصویری (رادیو/تلویزیون/بازی های اینترنتی و فضای مجازی) به عنوان اولین و راحت ترین سرگرمی ها، با هجوم اطلاعاتی مواجه میشوند که به دلیل بیبرنامگی و باور بر خوشگذرانی صرف، نسبت به آن ها تفكر انتقادی ندارد و در نتیجه خلاقیت و ارادهی وی به مرور زمان از بین میرود. این مساله قابل انکار نیست که بیبرنامگی در ایام فراغت، موجب انواع آسیبهاست. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: بیشتر مردم در دو خصلت دچار گمراهی و ضلالت هستند: سلامتی و فراغت.
🔆آگاهی، شرط لازم برای برنامهریزی
بیکاری و فراغت خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی جدای از آسیب های اجتماعی، آسیب های فردی ایجاد می کند و بهداشت جسمی و روحی افراد را به مخاطره میاندازد كه از جمله این آسیبها میتوان به این موارد اشاره كرد : ایجاد روحیهی مصرفگرایی که با باورهای دینی ما در تضاد شدید است، تنبلی و تن پروری، انحرافات جنسی، افسردگی، آسیبپذیر شدن نسبت به انحرافات موجود در فضای مجازی، خشونت و... . این همان گرفتاری در گمراهی است که پیامبر (ص) اشاره داشته اند.
🎁اوقات فراغت، بهترین زمان برای پیشرفت
فرد و جامعه دینی تکلیفگراست و بیکار ماندن برای افراد به منزلهی سقوط است. امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق می فرمایند: ...واستفرغ ایامی فیما خلقتنی له... ( ایام فراغت مرا به آن هدفی كه مرا برای آن خلق كردی اختصاص بده). بنابراین یادمان باشد در ایام فراغت صرفا به دنبال استراحت نباشیم و بخشی از آن را با برنامهای متناسب شخصیت و باورهای خود برای رسیدن به اهداف زندگی، شکوفایی استعدادها، نوآوری و خلاقیت اختصاص دهیم.
🌱#مهارتهای_زندگی
#سبک_زندگی
#اوقات_فراغت
#بی_برنامگی
🆔🌺 @zanvakhanevade 🌿
#فرمول_گلهگذاری_موفق_ازهمسر
🔴 فرمول ششم
💠 در گلهگذاری، ضمن حل مسایل سعی كنید حرفهایتان را با #زخمزبان، كنایه، تحقیر، #تمسخر و تخطئه بیان نكنید زیرا وضع از آنچه كه است، بدتر میشود. یك گفتوگوی خوب، از تهدید، ارعاب و حمله به دور است. اگر چنین كردید، باید بدانید دیگر هیچ امیدی به ادامه مذاكره و #مصالحه نخواهد بود.
🍃❤️ @zanvakhanevade 🌿
✅فمینیستها دشمن حجاب، بخش سوم
📝نظر سفیر آمریکا در اسرائیل، درباره چادر و اهمیت مبارزه با آن👆
👈آیا هدف فمینیسم در ایران براندازی نیست؟ فمینیسم تلاش دارد با بیرون کشیدن زنان از خانهها و ولنگاری و تبرج و خودنمایی آنها در جامعه و ترویج بیحجابی، تئوری دشمنان ایران برای اندلسی کردن و براندازی جمهوری اسلامی را دنبال نماید. این وسط مسئولان و متولیان دولتی و فرهنگی، کجای کار هستند؟!
@zanvakhanevade
👈پاسخ رهبرانقلاب درباره برخی از نگرانیها نسبت به آینده انقلاب:
❌هیچ غلطی نمیتوانند بکنند
📣 این را به همه بگویید
🔻در روزهای اخیر جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور با رهبر انقلاب دیدار کردند که در خلال آن یکی از حضار، دغدغه و نگرانی علاقمندان به انقلاب در آن سوی مرزها را از آینده بیان کرد.
🔷️رهبر انقلاب در پاسخ به نگرانی این شخص گفتند:
🔺️نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمیتواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ این را به همه بگویید.
🆔🌺 @zanvakhanevade 🌿