مائو یک ضرب المثل داره با این مضمون که اگر دشمن مانند یک فیل بزرگ در جنگل باشد و شما یک ببر باشید. عاقلانه نیست که یک دفعه با فیل درگیر شویم.
کافی است هر روز از آن فیل یک گاز بگیریم و عقب برویم،در ابتدا فیل اهمیتی نخواهد داد،اما بعد از مدتی دیگر خود را مجبور به نادیده گرفتنش می کند، بعد از مدتی دیگر عصبانی می شود و همه چیز در چپ و راست را نابود می کند.
اما ما هر روز سعی می کنیم ضربه ای بزنیم، ادامه می دهیم و در نهایت فیل در ناامیدی فرو می رود و زمانی سعی می کند که خودش را نجات دهد که دیگر دیر شده و به علت تعداد زیاد زخم ها و جراحات وارده میمیرد و ببر ارباب جنگل خواهد شد.
ایران 40 سال است که سخت تلاش می کند، ابتدا دشمنانش سعی کردند ما را نادیده بگیرند و سپس برای نابودی ایران و متحدانش دست به هر کاری زدند، اما امروز دیگر دیر شده است ، امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم جای قوی و ضعیف در منطقه عوض شده است
پایگاههای آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه هر روز چندین بار ضربهای میخورند، آن تصویر پرستیژ و تزلزلناپذیری ایالات متحده آمریکا هر روز ضعیفتر میشود و قدرت نظامی آنها که در غیاب پترودلار تنها عامل حفظ هژمونی آمریکا است هر روز نفوذ خود را بیشتر از دست میدهد.
واقعیت این است که کاری که آمریکا در پشت پرده اسرائیل در غزه انجام می دهدمانند فیلی است که وحشت زده است و برای نجات جان خود میخواهد همه جا را نابود کند اما تنها می تواند پایان تلخ خود را کمی به تاخیر بیندازد، اما نمی تواند آن را متوقف کند.
ایران دوباره سلطان جنگل خواهد شد.
@zarboolmasall
#ضرب_المثل_قرآنی
📚سوره روم آيه 10 :
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون
📜ترجمه فارسی :
سپس سرانجام کساني که اعمال بد مرتکب شدند به جايي رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند
🖋ضرب المثل :
تخم مرغ دزد شتر دزد مي شود
#درسهایی_از_قران
@zarboolmasall
🔴 حکایت
شاه به وزیر دستور داد که تمام شترهای کشور را به قیمت ده سکه طلا بخرند. وزیر تعجب کرد و گفت: اعلیحضرت حتماً بهتر می دانند که اوضاع خزانه اصلاً خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم.
شاه گفت فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن.
وزیر تمام شترها به این قیمت را خرید. شاه گفت حالا اعلام کن که هر شتر را بیست سکه می خریم. وزیر چنین کرد و عده دیگری شترهای خودشان را به حکومت فروختند. دفعه بعد سی سکه اعلام کردند و عدهای دیگر وسوسه شدند که وارد این عرصه پر سود بشوند و شترهای خود را فروختند.
به همین ترتیب قیمتها را تا هشتاد سکه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به حکومت فروختند. شاه به وزیر گفت حالا اعلام کن که شترها را به صد سکه می خریم و از آن طرف به عوامل ما بگو که شترها را نود سکه بفروشند.
مردم هم به طمع سود ده سکه ای بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند تا شترهایی که خودشان با قیمت های عمدتاً پایین به حکومت فروختند را دوباره بخرند. وقتی همه شترها فروخته شد، حکومت اعلام کرد به علت دزدی های انجام شده در خرید و فروش شتر، دیگر به ماموران خود اعتماد ندارد و هیچ شتری نمی خرد. به همین سادگی خزانه حکومت از سکه های مردم ابله و طمع کار پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای ارتش و داروغه و دیوان و حکومت تامین شد. وزیر اعظم هم از این تدبیر شاه به وجد آمد و اینبار کلید خزانه ای را در دست داشت که پر بود از درآمد قانونی و شرعی. این وسط فقط کمی نارضایتی مردم بود که مهم نبود چون اکثراً اصلاً نمی فهمیدند از کجا خورده اند.
#سکه
#وزیر
@zarboolmasall
عجب دنیایی ....
امروز از محبت هیچ خاری گل نشد
همانطور که دوری هم دوستی نیاورد.
بار کج هم عجب به منزل رسید .....
ماه هم چه خوب پشت ابر ماند ،
انگار دوره ضرب المثل ها به پایان رسیده
عجب عجیب شده ای دنیا ...
نمک زندگی دیگران باش...
اما نمک پاش زخم هایشان،
هرگز...!
عجیب است ..
که برخی از ما هنوز ....
همدلی کردن را نیاموختیم
شایدایـراد درگفتارمان باشد .....
@zarboolmasall
ریشه ی ضرب المثل "زیرآب زدن"💙🦋
زیرآب، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب، تصفیه شده نبود معنی داشت.
زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند. این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد، تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود.
در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند، برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد.
صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد و چون بی آب می ماند. به دوستانش می گفت: زیرآبم را زده اند...!
#زیر_آب
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸جملات ماندگار:
در مورد هر چه ميگى فکر کن؛
ولى هر چه فکر مى کنى نگو!
احترام مثل لباس میماند …
به بعضى ها مياد….
به بعضى ها نمياد!
زياده از حد,
خود راتحت فشار قرار ندهید ؛
بهترين چيزها زمانى اتفاق مى افتد
که انتظارش راندارى.
هميشه با کسى درد و دل کنید
که دو چيز داشته باشد يکى ”درد” ديگرى”دل”
تنها چيزى که خرجى ندارد,
جارى شدن در ذهنديگران است…
پس آنگونه جارى شويد كه خنده برلبانشان نقش ببندد…نه نفرت در دلشان.
هميشه ميگن سر بى گناه
تا پاى دار ميره اما بالاى دار نميره….
ولى تاحالا كسى به اين فكر
نكرده كه رفتن تا پاى دار براى
بى گناه از صد بار مرگ بدتره !
@zarboolmasall
🟩دیگ ملانصرالدین است
یا
🟩دیگی که زایید سر زا هم میرود
🔹️در مواقعی که کسی مطلب غیر قابل قبولی را به خاطر منافع خود بپذیرد و چندی بعد از بابت همان مطلب ضرر کند از این مثل استفاده میکنند تا نتواند انکار و اعتراض کند.
🔸️میگویند ملانصرالدین چند بار از همسایهاش دیگی قرض کرد و هر بار دیگچهای داخل آن گذاشت و دیگ را پس داد. همسایه میپرسید دیگچه از کجا آمده؟ جواب میداد دیگت آبستن بود و در خانه ما بزایید.
بار آخر دیگی بسیار بزرگ از همسایه به عاریت گرفت و پس نداد. همسایه به در خانه او آمد و سراغ دیگش را گرفت. پاسخ داد دیگت چند روز پیش سر زا از دنیا رفت. همسایه گفت دیگ که نمیمیرد. ملانصرالدین پاسخ داد:
دیگی که میتواند بزاید حتما روزی هم ممکن است سر زا بمیرد.
🔹️داستان دیگری نیز میگوید روزی شخصی ناشناس دو مرغ برای سلطان محمود آورد و گفت امروز به نیت شراکت با سلطان نرد بازی کردم و برنده شدم و شایسته دیدم که این دو مرغ را که سهم سلطان است به قصر بیاورم. سلطان قبول کرد و دستور داد تا مرغها را از وی بگیرند. تا چند روز آن مرد هر روز چند مرغ میآورد و هر بار همان را میگفت و سلطان میپذیرفت.
یک روز با حالی ناراحت و دست خالی نزد سلطان آمد. سلطان او را ناراحت دید و علت پرسید. آن مرد پاسخ داد امروز به شراکت با سلطان در بازی نرد هزار دینار باختم. سلطان خندید و دستور داد پانصد دینار سهمش را به او بدهند و به وی گفت از این پس بیخبر از من به شراکت من قمار نکن. 😂
#دیگ #ملانصرالدین #غیرقابلقبول
@zarboolmasall
26.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 خوان غیب؛ روزی معیَّن و معلوم 💠
💢 امیر المومنین علیه السلام میفرمایند که روزی هرکس مقدر و معلوم است که خداوند عادل آن را میان بندگان تقسیم کرده و سهم هرکس مشخص و معین است 👌
🍃ضرب المثل قدیمی هم در بین ما ایرانیان وجود دارد که میگویند: مهمان روزی اش را باخودش میآورد 😊
🍃 و دست ما نیست که روزی را کم و زیاد کنیم 🤷♂
✅ روایت شنیدنی تجربهگر مرگموقت پیرامون معین بودن روزی هرکس را در کلیپ فوق ملاحظه بفرمایید 👌
@zarboolmasall