eitaa logo
ضرب المثل
32هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
903 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 روزگاري حاکمي اعلام کرد: به هنرمندي که بتواند آرامش را در يک تابلو نقاشي بياورد، جايزه اي نفيس خواهد داد. بسياري از هنرمندان سعي کردند وحاکم همه تابلو هاي نقاشي را نگاه کرد و از ميان آنها دو تابلو را پسنديد و تصميم گرفت يکي از آنها را انتخاب کند. اولي نقاشي يک درياچه آرام بود؛ درياچه مانند آينه اي تصوير کوههاي اطرافش را نمايان ميساخت، بالاي درياچه آسماني آبي با ابرهاي زيبا و سفيدبود, هر کس اين نقاشي را ميديد حتما آرامش را در آن مي يافت. در دومي کوههايي بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر هاي تيره، باران ميباريد و رعد و برق ميزد، از کنار کوه آبشاري به پايين ميريخت، در اين نقاشي اصلا آرامش ديده نميشد. اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته اي کوچک ديد که در شکاف سنگي روييده بود. در آن بوته پرنده اي لانه کرده بود ودر کنار آن آبشار خروشان وعصباني، پرنده اي در لانه اي با آرامش نشسته بود. حاکم نقاشي دوم را انتخاب کرد و گفت: "آرامش به معناي آن نيست که صدايي نباشد، مشکلي وجود نداشته باشد، يا کار سختي پيش رو نباشد، آرامش يعني درميان صدا، مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد ... . @zarboolmasall
1_10652208637.mp3
4.04M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ عشاق همه یک به یک آماده ی رزم اند... ای لشکر صاحب زمان؛ آماده باش ، آماده باش ✌️🏻 @zarboolmasall
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | کجایی ای پناه مردم غزه؟! 🎙 با نوای مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🔰 شب شهادت امام سجاد (ع) 📆 چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ✨ 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
پاسخ دهید👻 حدس ضرب المثل⁉️ پاسخ دهید👻 دوستان و همراهان گرامی 🤍✌️🏻 این یک ضرب المثل تصویری هست آیا میتونید حدس بزنید؟ 😍🖇 جواب آن در کانال قرار خوهد گرفت ساعت ۱۶:۳۰ با ما همراه باشید. @zarboolmasall
📸 دیوارنگاره میدان ولیعصر؛ دیروز دست فاتح او را بالا بردم و امروز باید روی شانه‌هایم او را تشییع کنم _ @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!! @zarboolmasall
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی و مرثیه‌سرایی میثم مطیعی در مراسم اقامه نماز بر پیکر شهید هنیه در دانشگاه تهران @zarboolmasall
ضرب المثل
#معما پاسخ دهید👻 حدس ضرب المثل⁉️ #معما پاسخ دهید👻 دوستان و همراهان گرامی 🤍✌️🏻 این یک ضرب المثل ت
جواب ضرب المثل تصویری امروز نوش دارو بعد از مرگ سهراب🦋💙 ماجرای آن قبلا در کانال ذکر شده است https://eitaa.com/zarboolmasall/4030 @zarboolmasall
🔹 نخل«کلبی خان» دزفول دیگر از جایش بلند نمی‌شود. 🖋 مهمترین نخل دزفول، نخل «کلبی خان» یا کربلایی خان است که با تسخیر خیابان‌ها توسط سیم‌های برق دیگر مجال بلند کردن آن نیست. مسافران و شهروندان دزفول با گذر از محله «مسجد میان دره» چشمشان به نخلی خواهد افتاد که تاکنون در خوزستان مشابه آن کمتر دیده شده و آنهم نخل کلبی خان است. اگر چه می‌گویند در دزفول دو نخل دیگر به جز نخل کلبی خان(کربلایی خان) وجود دارد اما همگان می‌گویند مهمترین نخل دزفول، نخل «کلبی خان» است که هنوز هم در ایام عزاداری امام حسین‌(ع) در ماه‌های محرم و صفر آراسته می‌شود. این نخل از قدیم الایام در محله «مسجد میان دره» قرار دارد. جالب آنکه در دزفول، ضرب المثل «مَری نَلخ ‌‌‌‍( نَخل ) کَلبی خان است» کنایه از اشخاص بسیار تنومند است زیرا که نخل مزبور در میان نخل‌های دیگر در ایام عزاداری بزرگتر و مشخصتر بود. در خصوص این نخل یکی از ساکنین می‌گوید: «بچه که بودم پدرم می‌گفت این نخل حدود ۳۰۰ سال قدمت دارد. نخلی که بعد از خود کلبی خان، خاندان عالمشاه متولی آن بودند. نخل از چند تکه مجزا تشکیل شده است. یک چارچوب اصلی دارد و از دو طاق بزرگ و دو طاق کوچک برخوردار است». @zarboolmasall
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 چرا شیخ فضل‌الله نوری زیر دِین روس‌ها نرفت؟ ◼️ ۱۱ مرداد، سالروز شهادت شیخِ شهید، آیت الله فضل الله نوری به دست استعمار @zarboolmasall
‌🔴 حکایت‌های پندآموز روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد 📚مجموعه شهرحکایات @zarboolmasall
🔴 شیطانی که در کمین توست پیرمردی به نام «مشهدی غفار» حدود 120 سال پیش، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان، سال‌ها اذان می‌گفت. پسر جوانی داشت که به پدرش می‌گفت: ای پدر! صدای من از تو سوزناک‌تر و دلنشین‌تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره بروم و اذان بگویم. پدر پیر می‌گفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست. من می‌ترسم از آن بالا سقوط کنی، می‌خواهم همیشه زنده بمانی و اذان بگویی. تو جوان هستی، بگذار عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو. از پسر اصرار بود و از پدر انکار! روزی نزدیک ظهر، پدر پسر خود را بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را کنترل می‌کرد. دید پسرش هنگام اذان گاهی چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر می‌کند. وقتی پایین آمد، به پسر جوانش گفت: فرزندم من می‌دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست. می‌دانم صدای تو دلنشین‌تر از صدای من است. هیچ پدری نیست بر کمالات و هنر فرزندش فخر نکند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانی چون تو نیست و برای تو خیلی زود است. آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی‌دهد، نفسی کشته و پیر می‌خواهد که رام مؤذن باشد. تو جوانی و نفست هنوز سرکش است و طغیان‌گر، برای تو زود است این بالارفتن. به پایین مناره کفایت کن! بدان همیشه همهٔ بالارفتن‌ها به‌سوی خدا نیست. چه‌بسا شیطان در بالاها کمین تو کرده است که در پایین اگر باشی، کاری با تو ندارد. @zarboolmasall