eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام و تشکر از کانال خوبتون. مسیررفت وآمد من خیابان باهنر و صدرآباده امروز که قرارشده جمع آوری زباله هاساعت ۹شب انجام بشه سره هرکوچه وخیابونی پاکتهای زیادی از زباله انباشته شده واینکه سرتاسره این دوتاخیابون شماهیچ سطل زباله ای پیدا نمکنید🤔🤔چند دفعه دیگه هم من از نبود سطل زباله گله کردم که خدا رو شکر مسئولین اگه پیامهای کانال رو میخونن خودشون روبه کوچه علی چپ میزنن،از شهردار محترم که تازه اومدن وانشالله خدا بخاد میخان دل مردم اردکان روبدست بیارن خواهش میکنم کوچکترین کار برای خیابونای ماوکوچه هامون یعنی گذاشتن سطل زباله سره هرکوی برزن انجام بدن. انشالله 🙏 @zarrhbin
سلام یه خواهشی داشتم از عزاداران مجمع عاشقان بقیع خیابان مطهری لطفا ماشین ها تون رو تو کوچه ها که میبرین پارک کنید اما جلوی درب خونه پارک نکنید 🙏 یا باید بریم کوچه بالایی پارک کنیم یا باید بچرخیم دور خیابان تا تشریف بیارن ماشیناتون رو بردارین 😞 کوچه شماره۱۴ @zarrhbin
📛ایستگاه صلواتی در تهرانپارس همراه با ویزیت رایگان پزشک عمومی 👌 #نذرتون_قبول @zarrhbin
تو آلمان از ۲۰۲۰ (چهار ماه دیگه!) برای هر فروشگاه یا برندی که کیسه پلاستیکی دست مشتری بده، جریمه نقدی تا سقف ۱۰۰هزار یورو در نظر گرفته میشه حتی اگه پلاستیکش ارگانیک باشه! به‌ این‌ میگن‌ ضمانت‌ اجرای‌ قانون 👌 @zarrhbin
‍ 🏴 شب هشتم : مصیبت جگرسوز حضرت علی اکبر علیه السلام . از جوانان اهل بيت پيغمبر اول كسى كه موفق شد از اباعبدالله الحسین علیه السلام كسب اجازه كند، فرزند جوان و رشيدش على اكبر بود كه خود اباعبدالله درباره اش شهادت داده است كه از نظر اندام و شمايل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبيه ترين فرد به پيغمبر بوده است. اين جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدر جان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسيارى از اصحاب، مخصوصا جوانان، روايت شده كه وقتى براى اجازه گرفتن نزد حضرت مى آمدند، حضرت به نحوى تعلل مى كرد، ولى وقتى كه على اكبر مى آيد و اجازه ميدان مى خواهد، حضرت فقط سرشان را پايين مى اندازند. جوان روانه ميدان شد. نوشته اند اباعبدالله چشمهايش حالت نيم خفته به خود گرفته بود: «ثم نظر اليه نظر ائس» به او نظر كرد مانند نظر شخص نااميدى كه به جوان خودش نگاه مىكند. نااميدانه نگاهى به جوانش كرد، چند قدمى هم پشت سر او رفت. اينجا بود كه گفت: خدايا! خودت گواه باش كه جوانى به جنگ اينها مى رود كه از همه مردم به پيغمبر تو شبيه تر است. جمله اى هم به عمر سعد گفت، فرياد زد به طورى كه عمر سعد فهميد: «يابن سعد قطع الله رحمك» خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا از اين فرزند قطع كردى. بعد از همين دعاى ابا عبد الله، دو سه سال بيشتر طول نكشيد كه مختار عمر سعد را كشت. اين طور بود كه على اكبر به ميدان رفت. مورخين اجماع دارند كه جناب على اكبر با شهامت و از جان گذشتگى بى نظيرى مبارزه كرد. بعد از آن كه مقدار زيادى مبارزه كرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش (كه اين جزء معماى تاريخ است كه مقصود چه بوده و براى چه آمده است؟) گفت: پدر جان «العطش»! تشنگى دارد مرا مى كشد، سنگينى اين اسلحه مرا خيلى خسته كرده است، اگر جرعه اى آب به كام من برسد نيرو مى گيرم و باز حمله مىكنم. اين سخن، جان اباعبدالله را آتش مى زند، مى گويد: پسر جان! ببين دهان من از دهان تو خشكتر است، ولى من به تو وعده مى دهم كه از دست جدت پيغمبر آب خواهى نوشيد. اين جوان مى رود به ميدان و باز مبارزه مى كند. مردى است به نام حميد بن مسلم كه به اصطلاح راوى حديث است، مثل يك خبرنگار در صحراى كربلا بوده است. البته در جنگ شركت نداشته ولى اغلب قضايا را او نقل كرده است. مىگويد: كنار مردى بودم. وقتى على اكبر حمله مى كرد،همه از جلوى او فرار مى كردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعى بود، گفت:قسم مى خورم اگر اين جوان از نزديك من عبور كند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. من به او گفتم: تو چكار دارى، بگذار بالاخره او را خواهند كشت. گفت: خير. على اكبر كه آمد از نزديك او بگذرد، اين مرد او را غافلگير كرد و با نيزه محكمى آنچنان به على اكبر زد كه ديگر توان از او گرفته شد و چون خودش نمىتوانست تعادل خود را حفظ كند دستهايش را به گردن اسب انداخت، و چون خون جلوی چشمان اسب را گرفته بود اسب بجای اینکه به سمت خیمه ها برگردد به سمت لشکر دشمت حرکت کرد... اينجاست كه جمله عجيبى نوشته اند: «فاحتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا» ا▪️▪️🔲▪️▪️ا این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این پاره پاره های تنت میکشد مرا با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم این طور دست و پا زدنت میکشد مرا معلوم می شود که تو را چنگ میزدند این تکه های پیرهنت میکشد مرا داری برای خواهر خود غصه میخوری؟؟ این درد و غربت و محنت، میکشد مرا باشد عبای من کفن و غسل تو زخون آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا شبه پیمبرم، پسرم، حاصلم، علی... نیشخند دشمن لجنت میکشد مرا الا لعنة الله على القوم الظالمين ا▪️▪️🔲▪️▪️ا @zarrhbin
🔺هشدار پلیس فتا: شهروندان فریب آگهی‌های جعلی‌ زیارت عتبات عالیات را نخورند، تنها به سایت رسمی سازمان حج و زیارت رجوع کنند @zarrhbin
پذیرایی از عزاداران حسینی به صرف صبحانه زمان :صبح تاسوعا از ساعت ۸ الی ۱۰ آدرس :ابتدای خیابان شهید باهنر @zarrhbin
🏴مراسم ظهر تاسوعا
برگزاری سوگواره احلی من العسل ویژه دانش آموزان پسر در محل هیئت رزمندگان اسلام ‌ روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان اردکان @zarrhbin
‌🖤هرشب _یک حدیث 🖤 علیه السلام: ‌ 🍃آنکه برای ظلمی که به ما وارد شده، اندوهگین باشد، نفسش تسبیح و حزنش عبادت است.😔 ‌ 📚بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۷۸🌿 ‌ ‌ ‌👉 @zarrhbin
#حضرت_علی‌اکبر 【ع】 بیچاره جوانان بنی هاشم میخواهند علی اکبر را بلند کنند کربلا بلند می شود ... ای کاش، دیگر هیچ بابایی نبیند این آتشی که بر دلم داغ پسر زد شبتون حسینی🌙 @zarrhbin