#مکث
تکیه کلامش بود؛
فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی،
می گفت:
"تنور دلت گرم..."
معنی این جمله را بعدها فهمیدم...
هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم.
انگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی اش را می خوری!
هرچه دلت گرمتر،
مهربانی ات بیشتر و روزگارت آبادتر است.
#احمد_شاملو
@zarrhbin🕊
#مکث👌
فصلِ قطع درختان که میرسد؛ تنومندترین درختها برای بریدن انتخاب میشوند
و کسی با درختان کوچک کاری ندارد.
محال است موفق باشی و دشمنی نداشته باشی!
محال است در اندیشهی آسمان باشی و در اندیشهی زمین زدنت نباشند
ارّه به دستها همیشه نگاهشان به تنومندترین درختهاست.
باید آنقدر رشد کرده و قد کشیدهباشی که زیر سایهی اقتدارت بایستند و با ولع، سودای به زیر کشیدنت را داشتهباشند.
اگر از کنارت عبور میکنند و کاری به کارت ندارند، یعنی هنوز به اندازهی کافی رشد نکردهای.
@zarrhbin🕊
#مکث
این پیامو به یادگار داشته باشیم:
بعضی وقت ها آدما الماسی تو دست دارن،
بعد چشم شون به یه گردو می افته
دولا می شن تا گردو رو بردارن،
الماسه می افته تو شیب زمین، قل می خوره و تو عمق چاهی فرو می ره،
می دونید چی می مونه؟
یه آدم...،
یه دهن باز....،
یه گردوی پوک ....
و یه دنیاحسرت....،
مواظب الماس های زندگی مون باشیم،💎
شاید به دلیل این که صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم
الماس های زندگی:💎
سلامتی،
سرفرازی،
خانواده،
عشق ....
و البته دوستان وفادار هستند.
@zarrhbin🕊
#مکث👌
✍آدم ها تا جایشان را برایت خالی نکنند ، ارزش واقعیِ شان را نمی فهمی ... !
بعضی ها آن قدر معرفت دارند که دلشان نمی آید خودشان با پایِ خودشان بروند ...
باید حادثه ای بیاید و آنها را ببرد ... !
تا تو در حجمِ خالیِ نبودنشان ، بنشینی و با خودت سبک ، سنگین کنی ...
ببینی ارزششان در زندگی ات دقیقا کجاست ؟!
ببینی رفتارت درست بوده ؟!
تازه متوجه می شوی که در اولویت بندی هایت چقدر بیراهه رفته ای ،
چقدر کمتر از لیاقتشان به آنها بها داده ای ...
تازه می فهمی باید در رفتار و بذلِ محبت کردنت اساساً تجدید نظر کنی ...
حواست باشد ؛
آدم هایِ خوب ، بی توجهی که دیدند خودشان نمی روند ، روزگار آنها را می برد ...
نرگس_صرافیان_طوفان
@zarrhbin🕊
#مکث
✍گاهی برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم :
یک رژیم برای خلاصی
از شر سنگینی روزگار که گاهی
بر سینه ما سنگینی میکند.
رژیم که مختص چاقی یا لاغری نیست ..
گاهی باید یک رژیم خوب برای
روح و افکارمان بگیریم؛
مثل: رژیم کمتر حرص خوردن
رژیم کمتر غصه خوردن
رژیم بی اندازه مهربان بودن
رژیم بی ریا کمک کردن
رژیم بی توقع دوست داشتن
رژیم دوری از افکار منفی
رژیم دوری از رفتارهای منفی
بیایید رژیم آرامش بگیریم ...
توصیه میکنم یک ماه رعایت کنید
سه کیلو از بیماریهایتان کم میشود
@zarrhbin🕊
#مکث
سربازی از کنار یک ستوان جوان گذشت و به او سلام نظامی نداد. ستوان او را صدا کرد و با حالتی عبوس به او گفت: «تو به من سلام ندادی. برای همین حالا باید فوراً دویست بار سلام بدی.»
در این لحظه ژنرال از راه رسید و دید سرباز بیچاره پشت سر هم در حال دادن سلام نظامی است. ژنرال با تعجب پرسید: «اینجا چه خبره؟»
ستوان توضیح داد: «این نادان به من سلام نداد و من هم به عنوان تنبیه به او دستور دادم دویست بار سلام دهد.»
ژنرال با لبخند جواب داد: «حق با توست. اما فراموش نکن آقا، با هر بار سلام سرباز، تو هم باید سلام بدی.»
گاهی مجازات دیگران، در واقع مجازات خودمان است!
@zarrhbin🕊
#مکث👌
...
پدرِ من کارگر بود
پدرِ او معلم
ما پولِ جهاز نداشتیم
آنها پولِ عروسی
به هم نرسیدیم
سالها سپری شد
او پزشک شدو من معلم ورزش
دخترش دانش آموزم شده
و گاهی من بیمارش میشوم
اما آنچه هم "درد" و هم "درمان"مان شد
پولِ کمِ حلالِ پدرانمان بود.
#امید_کلهر
@zarrhbin🕊
#مکث
همیشه فکر میکردم معلم کسی است که سر کلاس درس میدهد، امتحان میگیرد، کم و زیاد نمره میدهد و تمام !
اما با گذر زمان فهمیدم معلمها قدرت عجیبی دارند. آنها میتوانند دیدِ آدمها را به زندگی تغییر دهند، فهمیدم معلمها همیشه در مدرسه نیستند ...
معلم میتواند همان کودکی باشد که تمام ناراحتی و دلخوریاش به چند دقیقه نرسیده تمام میشود. کودکی که کینه به دل نمیگیرد و درس بخشش میدهد
معلم میتواند همان جوانی باشد که برای آرزوهایش میجنگد و درسِ تلاش میدهد. معلم میتواند همان سالمندی باشد که به فرزندان و نوههایش بی انتها عشق میورزد و هیچکس مهربانی و عشق را به خوبی او یاد نمیدهد
دنیا پر از معلم است ؛ معلمهایی که جدا از سن و سال، جدا از تحصیلات، درس زندگی میدهند
هر کدام از ما میتوانیم حتی برای یک نفر معلم باشیم ؛ به شرط آنکه در زندگی چیزی برای یاد دادن داشته باشیم ...
حسین حائریان
@zarrhbin🕊
#مکث👌
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
✍حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!!
@zarrhbin🕊
#مکث
آدمها دو تکه دارند:
یک تکه از آدمها دلت را به دست میآورد،
تکه دیگرشان دلت را میشکند.
یک تکه از آدمها لبخند به لبت میآورد،
یک تکهشان اشکت را درمیآورد.
یک تکه از آدمها دستودلباز است،
تکه دیگرشان حساب همهچیز را دارد.
یک تکه از آدمها دلگرمت میکند،
یک تکهشان پشیمانت میکند.
یک تکه از آدمها خاطره خوش میسازد،
تکه دیگرشان ساختهها را ویران میکند.
آدمها را بهخاطر تکه روشنشان دوست داریم،
بهخاطر تکه تاریکشان از آنها بیزار میشویم.
گاهی بهخاطر یک تکه، تکهی دیگر را میپذیریم،
گاهی قیدش را میزنیم.
@zarrhbin🕊
ذرهبین درشهر
🔺آرامش قبل از طوفان.... هوای قابل قبول اردکان @zarrhbin🕊