eitaa logo
حضرت زینب سلام الله علیها
769 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
35 فایل
#سرمایه_یِ_مُحبّتِ_زهراست_دینِ_من💕 #آشنایی با دختر فاطمه بنت رسول الله(ص) #مدافعین_حرم 🌷 #خانواده و #سبک_زندگی 💐 #محبت_فاطمی 🌸 #حجاب_زهرائی🌹 #همسرداری_فاطمی_علوی کانال ما در سروش sapp.ir/hejjab
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش فیلم سینمایی «ایستاده در‌ غبار» جمعه ۱۳ تیر ماه ساعت ۱۸:۳۰ شبکه افق سیما eitaa.com/zeinaba 🔵🔵
🔰💫 مسمَع بن عبدالملک گوید: 🔹حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «ای مِسمع! تو از اهل عراق هستی؛ به زیارت امام حسین علیه السلام نمیروی؟» 🔹عرض کردم: «نه؛ من نزد اهل بصره مرد شناخته شده ای هستم؛ گروهی از آنها هواداران خلیفه هستند و در میان قبائل دشمنان زیادی داریم که برخی ناصبی هستند؛ می ترسم که نزد فرزندان سلیمان (بن عبدالملک) جاسوسی مرا کنند، و از من انتقام بگیرند.» 🔹فرمودند: «آیا به یاد مصائب سیدالشهداء علیه السلام می افتی؟» عرض کردم: «آری» فرمودند: «آیا گریه و زاری هم می کنی؟» 🔹عرض کردم: «بله قسم به خدا و اشک می ریزم طوری که خانواده اثر آن را بر من مشاهده می کنند؛ و نمی توانم غذا بخورم و این حال در صورتم نمایان می شود.» 🔹فرمودند: «رحمت خدا بر اشک تو! تو از اهل جزع بر مصائب ما هستی و از کسانی که به شادی ما شادمان و به غصّۀ ما غمگین می شوند. نگرانی ما باعث نگرانی آنها و امنیّت ما موجب احساس امنیّت برای آنهاست. 🔹«مطمئن باش که زمان مرگت خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر می شوند و به فرشتۀ مرگ سفارش تو را می کنند و بشارتهایی که برایت می آورند بالاتر است. 🔹و ملک الموت نسبت به تو از مادر دلسوز نسبت به فرزندش، دل نازکتر و مهربان تر خواهد بود.» در این حال حضرت به گریه افتادند و من هم با ایشان گریستم. 📚 «کامل الزیارات» ص ۱۰۱ (ع) @zeinaba
شهید حاج قاسم سلیمانی: حرکت ما برای دفاع از حرم حضرت زینب، دفاع از حرم علی‌بن‌موسی‌الرضا هم بوده و هست. ☫ ✍دوستانتان را دعوت کنید:👇 🇮🇷 @zeinaba 🇮🇷 🇮🇷 @zeinaba 🇮🇷
اشعار ناقوسیه آخوند ملاحسینقلى همدانى در یکى از سفرهاى خود، با جمعى از شاگردان به عتبات عالیات مى رفت. در بین راه، به قهوه خانه اى رسیدند که جمعى از اهل هوى و هوس در آن جا مى خواندند و پایکوبى مى کردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکى برود و آنان را نهى از منکر کند. بعضى از شاگردان گفتند: این ها به نهى از منکر توجه نخواهند کرد. فرمود: من خودم مى روم. وقتى که نزدیک شد، به رئیسشان گفت: اجازه مى فرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟ رئیس گفت: مگر شما بلدى بخوانى؟ فرمود: بلى. گفت: بخوان. آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد: لا اِلهَ اِلاّ الله * حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا * وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا یابْنَ الدُّنْیا مَهْلاً مَهْلاً * یابْنَ الدُّنْیا دَقَّاً دَقَّاً یابْنَ الدُّنْیا جَمْعاً جَمْعاً * تَفْنى الدُّنْیا قَرْناً قَرْناً ما مِنْ یَوم یُمضْى عَنّا * اِلاّ اَوْهى رُکُناً مِنّا قَدْ ضَیَّعْنا داراً تَبْقى * وَ اسْتَوْطَنّا داراً تَفْنى لَسْنا ندرى ما فَرَّطْنا *** فیها اِلاّ لَوْ قَدْ مِتْنا([31]) «معبودى به حق و شایسته پرستش جز خدا نیست. این را به حق و راستى مى گویم. به راستى که دنیا ما را فریفت و ما را به خود سرگرم نمود و ما را سرگشته و مدهوش گردانید. اى فرزند دنیا! آرام باش! آرام! اى فرزند دنیا ]در کار خود[ دقیق شو! دقیق! اى فرزند دنیا ]کردار نیک[ گرد آورى کن! گرد آوردنى! دنیا سپرى مى شود، قرن به قرن. هیچ روزى از عمر ما نمى گذرد، جز این که پایه و رکنى از ما را سست مى گرداند. ما سراى باقى را ضایع نمودیم و سراى فانى را وطن و جایگاه خویش ساختیم. ما آنچه را که در آن کوتاهى نموده ایم، نمى دانیم مگر روزى که مرگ به سراغ ما بیاید.» آن جمعِ سر مست از لذت هاى زود گذر دنیوى، وقتى این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند، به گریه در آمده و به دست ایشان توبه کردند. یکى از شاگردان مى گوید: وقتى که ما از آن جا دور مى شدیم، هنوز صداى گریه آن ها به گوش مى رسید. @zeinaba منبع روایت اشعار ناقوسیه: منبع: امالی شیخ صدوق / مجلس چهلم / روز سه شنبه / شب يازدهم صفر سال 368 قمري
به سند معتبر از حارث اعور نقل شده است که روزی با حضرت امیرالمومنین علی (ع) به شهر حیره می رفتم که ناگاه به دیری رسیدیم که ترسایی در آنجا ناقوس می نواخت، پس حضرت فرمود: ای حارث؛ آیا می دانی این ناقوس چه می گوید؟! عرض کردم: خدا و رسول خدا و پسر عمّ رسول خدا بهتر می دانند. سپس حضرت علی (ع) بیان داشتند: مَثَل می زند برای دنیا و خرابی و بی وفایی آن و می گوید: لا اله الا الله حَقاً حَقاً صِدقاً صِدقاً اِنَّ الدُّنیا قَد غَرَّتنا وَ شَغَلَتنا وَ استَهوَتنا، یَابن الدُّنیا مَهلاً مَهلاً یَابن الدُّنیا دَقّاً دَقّاً یَابن الدُّنیا جَمعاً جَمعاً تُفَنی الدُّنیا قَرناً قَرناً، ما مِن یَومٍ یَمضی عَنا اِلا اَوهی مِنا رُکناً، قَد ضَیّعنا داراً تَبقی وَ اَستَوطَنا داراً تَفنی لَسنا نَدری ما قَرَّطنا فِیها اِلا لَو قَدمتنا؛ شهادت می دهم به یگانگی خداوند و حال آن که حق است، راست است راست است، بدرستی که دنیا ما را فریب داد و مشغول کرد و در رابطه با آخرت عقل ما را ضایع و نابود نمود و ما را گمراه ساخت. ای فرزند دنیا؛ پس انداز و به تأخیر انداز کارهای دنیوی را، ای فرزند دنیا؛ هر روز کوبیده می شوید و در فشارید از مصیبت ها و تا چند یکدیگر را در فشار می گذارید برای بدست آوردن دنیا؟ و به زودی در هم شکسته خواهید شد. ای فرزند دنیا؛ تا کی جمع می کنی اسباب و مال دنیا را؟ پس بدان دنیا از بین می برد مردم قرن را از پس قرنی دیگر، هیچ روز نمی گذرد از عمر ما مگر آن که یک رکن از ارکان بدن ما ضعیف تر گردد، به راستی که نابود کردیم خانه ی باقی را و وطن خود گردانیدیم خانه ی فانی را، نمی دانیم که برای آن دنیا کوتاهی کردیم، مگر پس از اینکه می میریم. پس حارث عرض کرد: یا امیرالمومنین؛ آیا نصاری می دانند که صدا و نوای ناقوس این معنی را بیان می دارد؟ حضرت فرمودند: اگر می دانستند، مطمئن باش مسیح را شریک خداوند نمی گردانیدند. حارث می گوید: من روزی دیگر به نزد آن نصاری که در آن دیر بود رفتم و گفتم: تو را به حق مسیح این ناقوس را مجدد بنواز به آن ترتیبی که پیشتر می نواختی؛ پس چون شروع کرد به زدن هر مرتبه من یک فقره از آنچه حضرت علی (ع) فرموده بود می خواندم و بر نوای آن منطبق می گردید تا به پایان رسید، پس آن راهب گفت: به حق پیغمبر شما سوگندت می دهم تو را که بگویی چه کسی این را به تو آموزش داده و بیان نموده است؟ حارث عرض کرد: آن شخصی که دیروز با من همراه بود، او این را به من تعلیم داد. راهب پرسید: آیا میان آن بزرگوار و پیغمبر شما خویشاوندی وجود دارد؟ حارث پاسخ داد: پسر عمّ اوست. راهب پرسید: آیا این را از پیغمبر شنیده است؟ گفت: بلی. پس آن دیرنشین مسلمان گردید و گفت: والله که من در تورات خوانده ام در آخر پیغمبران پیغمبری خواهد آمد که صدای ناقوس را تفسیر خواهد کرد و پیغمبر شما خاتم الانبیا می باشد و دینتان بر حق.   منابع: 1- امالی شیخ صدوق: 187. 2- معانی الاخبار: 231. eitaa.com/zeinaba * حیوة القلوب (تاریخ پیامبران)، ج 2: 1185، 1186. @zeinaba
🔺حاج احمد متوسلیان سال 1361: آرزو میکنم یک زمانی برسد که کربلا، نجف، مکه، مدینه و قدس را آزاد کرده باشیم، چراکه کربلا و نجف‌مان دستِ ، مکه و مدینه‌مان دستِ و قدس عزیزمان دستِ است.... ❇️ امروز سالروز ربوده شدن ۴ دیپلمات ایرانی توسط رژیم صهیونیستی است. @zeinaba
تصویری کمتر دیده شده از امام خامنه ای و سرباز باوفایش... @zeinaba
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 امام خامنه‌ای‌(مدظله‌العالی): 🔹️ بنده شب و روز به یاد شهید سلیمانی عزیز هستم. 🔹️ اگر دَه سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخّص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم. ۹۹/۲/۲۸ عضویت در کانال: @zeinaba
🥀 @zeinaba تابودتمام‌زخم‌هامرهم‌داشت  انگاروطن‌دوباره‌یک‌رستم‌داشت  پایان‌تمام‌افتخارات،اسمش واژه‌اےازجنس‌شهادت‌ڪم‌داشت
حاج احمد آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد و گفت: بسیجی، آنجا انتهای افق است ... من و تو باید پرچم خود را در آنجا در انتهای افق برافرازیم. هر وقت پرچم را آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب؛ ولی تا آن وقت نه! 📆 ۱۴ تیر : سالگرد ربوده شدن و دیپلمات های ایرانی توسط وابسته های رژیم صهیونیستی @zeinaba
با سلام و ادب محضر شما عزیزان🌹 🚫🚫🚫توجه⛔⛔⛔خبر فوری✔✔✔ کانال #امام_زمان_علیه_السلام سلسله مباحث تخصصی مذهبی و فرهنگی @emamzamana ◀️مهدویت در اسلام و ادیان توحیدی ◀️ ولایت فقیه ◀️ راهبرد های یاری امام زمان(عج) ◀️ امام شناسی ◀️ تلنگر های مذهبی و... مطالب ناب .... عضو شوید و تبلیغ نمایید. یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/862715904Cd86057137d
✴️ 🔶میگن سر کلاس، استاد از دانشجویان پرسید: این روزها، پیکر شهدایی، که نه استخونهای زیادی، رو پیدا میکنن و میارن ایران... به نظرتون کارخوبیه؟ کیا موافقن؟ کیامخالفن؟ اکثر دانشجویان، مخالف بودن!!!😏 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهارتااستخوووون... ملت دیوونن!!" بعضی هامیگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!! تااینکه استاد، درس رو شروع کرد، ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود. همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند، ولی استاد جواب نمیداد. یکی ازدانشجویان باعصبانیت گفت: استاد، برگه هامون رو چیکار کردی؟شما مسئول برگه های مابودی؟ استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شماهستم. استاد گفت: من برگه هاتون روگم کردم و نمیدونم کجاگذاشتم؟ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرابرگه هاتون رو میخواین؟ ✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. هرچی که دانشجویان می‌گفتند: استاد روی تخته مینوشت... . استادگفت: برگه های شما روتوی کلاس بغلی گم کردم، هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعد از چنددقیقه با برگه ها برگشت. استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. استادگفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگه هارو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه؟!! بچه اش رومیخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. چنددقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن، پشیمون شدن!!تنهاکسی که موافق بود، فرزندشهیدی بود که سالها منتظر باباش بود. شهدا را یاد کنیم با عمل به وصیت هاشون. شادی ارواح شهداصلوات🌷 *شهداشرمنده ایم.* ┄══✼🍃🌺🍃✼══┄ 🇮🇷 به جمع خوبان بپیوندید 🙏 🌹 @zeinaba