eitaa logo
زینبی ها
3.6هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
#زینبی ها 💫شهید امشب: #شہٻـدمدافع‌حرم‌محمدمهدےفرٻدونے🌷 سی‌ام شهریور سال ۱۳۶۶ در فسا متولد شدند. در سال ۹۵ به سپاه پاسداران پیوست و به دلیل تخصص در رشته زبان انگلیسی، به عنوان مدرس در دانشگاه امام خامنه‌ای نیروی دریایی سپاه پاسداران، مشغول فعالیت شد. ولی از فرصت تدریس چشم پوشی نمود و با وجود مخالفت نیروی دریایی سپاه و دانشگاه، با پافشاری فراوان، به سپاه قدس پیوست. و سرانجام در عصر ۱۳ خرداد ۹۷ در شب ضربت حضرت علی (عبیه‌السلام) با زبان روزه به شهادت رسید.🌾🌸 گل صلواتی به روحشون هدیه مےکنیم #اَللّهُم‌َّصَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّدوَآل‌ِمُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم 🍂🌹🍂🌹🍂 #شبِ‌تون‌شہداٻے🌷 #یادمـان‌هسـٺ 👋 ╔═🌷🌷════╗ @zeinabiha2 ╚════🕯🕯═╝
اَگر اهلِ جَهاد باشیم، هرجا باشیم سنگر است...❤️ ✨ #مقام_معظم_رهبری✨ #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید🌷 🌿اللهم احفظ قائدناالامام الخامنه ای #سلامتیشون_ ۵ صلوات #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجهُمْ
✨🏴. . . . . . [🌙] گفتم که [💞] مرا مرادی بفرست طوفــــان زده‏ ام مرا بفرست فرمود که بازمزمه‌ی ♥️ نذرگل🌷 نرگس بفرست 💙 ‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌ 🏴 . . . 🖤 @zeinabiha2 . 🖤 . .🏴✨ . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سخنان اشک‌بار سردار در محضر ❤️ 🌷 چشم‌داشتی به دنیا و مظاهر دنیوی نداریم 🌷 دلمان خوش است به شفاعت اباعبدالله 🌷 دلمان خوش است که بسیجی هستیم و فرمانده شما هستید @zeinabiha2
زینبی ها
بوۍخوش‌عطࢪشهادٺ بعضۍوقتاچقدࢪبدنبال‌شهادٺ‌ازاین‌ڪو به‌آݩ‌ڪو @zeinabiha2
تصویر حجت‌الاسلام اصلانی که امروز در حرم رضوی به شهادت رسید 🔻وی از رزمندگان دفاع مقدس و یکی از مسئولین ستاد حاشیه شهر مشهد بود که پس ازعمری مجاهدت وجهاد درجبهه های جنگ وسپس درخدمت به مردم مناطق محروم شهادت بسراغش امد طوری زندگی کنیم که شهادت سراغمان بیاید عجب ماهی وعجب سعادتی (کنارمرقد مطهر امام رضا علیه السلام) الهی الحقنا بالشهدا والصالحین هدیه کنیم صلواتی دراین روزهای پرفضیلت نثار ارواح مطهرهمه شهدا ْ @zeinabiha2
🥀°•| چه مظلومانه پرکشیدند مدافعان حرم ،وچه زیباامنیت وآرامش رابه ماهدیه دادند وهیچ فضای مجازی به شهادت این عزیزان نپرداخت عجب بی رحم است این فضای مجازی ✊با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ... 🌹 امروز ۲۱ فروردین ماه سالروز شهادت مدافعان حرم: 🕊شهادت شهید مدافع حرم عقیل شیبک 🕊شهادت شهید مدافع حرم حسین بواس 🕊شهادت شهید مدافع حرم مرتضی زرهرن 🕊شهادت شهید مدافع حرم حسینعلی کیانی 🕊شهادت شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو 🕊شهادت شهید مدافع حرم سیدسجاد خلیلی 🕊شهادت شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده 🕊شهادت شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقارنسب 🕊شهادت شهید مدافع حرم مجتبی یداللهی منفرد 🌿شادے اࢪواح‌طیبه‌شهداصلواٺ ْ @zeinabiha2
شࢪط‌عشق ؛ جنـون است ما که ماندیم مجنـون نبودیم ... 🌱سالࢪوزشهادٺ‌شهیداݩ: 🕊شهید مدافع حرم عمار بهمنی 🕊شهید مدافع حرم علی بیات 🌷شادۍارواح طیبه شهدا صلوات @zeinabiha2
زینبی ها
📌 غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد. 🔹️ سردار مدافع حرم حاج #مهدی_نیساری درش
🔹️ ماموریت ویژه سردار برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ :* ◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. ◇ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. ◇ به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟" ◇ می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. ◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید. ◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. ◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!" ◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"* ◇ حاج سعیدحرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"* ◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" ◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم." ◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد. 🔹️ توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. ◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم. ◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند. 🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."* ◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"* ◇ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ ◇ گفتم: "حاج‌آقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش." ◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بی‌بی که بگو." ◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام." ◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."* 🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!* هدیه نثار ارواح مطهرشان صلوات ْ @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌱 🕊•° یاد مدافع حرم، بسیجی شهید سیدرضا حسینی نوده گارگری که همه چیزرارهاکردوعاشقانه مدافع حرم اهلبیت علیه السلام شد ْ @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌷•° دࢪمڪتب‌شهادٺ در محضر سرداران🎤 🎥 روایتی کوتاه از کارنامه پر افتخار شهیدی که رژیم صهیونیستی از او وحشت داشت.... 🌱شهیدی که سردار سلیمانی فرمودند: آن که خوف را در لبنان شکست و به ترس سیلی زد...🕊 ،حاج @zeinabiha2