✨🏴. . .
.
.
.
زینـب (س) "عاشق" بود
" عـاشقِ " حسیـن (ع)
میدانی عاقبت عاشقی را ؟
عاشق را که برعکـس کنی می شود قِشاع!
دهخدا را می شناسی ؟
در لغت نامه اش دیده ام که معنی قشاع می شود :
دردی کـه آدم را از درمـان مــایـوس میـکنـد ...
زینب (س) ذره ذره از درد ، ذوب شد !
.
.
.
🖤
@zeinabiha2
. 🖤
.
.🏴✨ . . .
✨🏴. . .
.
.
#یاحسین
آه از آن ساعتی
که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب
صورت خود روی خاک😭💔
#عاشورا 😭
.
.
.
🖤
@zeinabiha2
. 🖤
.
.🏴✨ . . .
✨🏴. . .
.
.
.
چند وقتی هست، لحظهی جان دادنم را تصور میکنم.
خیال میکنم آن لحظه وابستگیم به بچهها،
ترس از خانه تنگ و تاریک جدید
و شرم از همه کارهایی که کردهام و نباید میکردهام ،
پای رفتنم را سست میکند و لابد از آنها میشوم کہ سخت جان میدهند.
راستش را بخواهید، غریبه که نیستید ، من از مردن میترسم.
از دلکندن، از سرازیری قبر، از تاریکی و تنهایی...
ولی بیشتر از همه از اینکه آخرین امیدم هم ناامید بشود میترسم.
با همه بدیهایم، که هم خودم خوب میدانم هم شما،
میترسم که وقت جان دادن، شما را نبینم.
من بعد از هر روضه ... ،
وقت افطار که یادتان کردهام ... ،
ظهرهای #عاشورا که سالهاست زیارت عاشورا میخوانم ... ،
هروقت وسط شیرخوردن کودکم بغض کردهام ... ،
شما را به دلم وعده دادم.
همه امیدم این است که وقت جان دادن،
دستتان را سمتم دراز کنید و بگویید:
"نترس، ما هستیم"
و همه ترسم از اینکه به جای استقبال،
فقط متاسف نگاهم کنید و غصه بخورید که چون منی بین نوادگانتان بوده.
من اگر روضهخوان بودم، بعد از هر مجلس،
وقت خارج شدن آرام در گوش دیوارها زمزمه میکردم تا شاهد باشند
"نصرتی معده لکم و مودتی خالصه لکم"،
حتی اگر نفسم سرکش شده و عمرم چراگاه شیطان شده باشد.
میشود کاری کنید که وعده من دروغ نشود؟؟؟ میشود من را برای خودتان سوا کنید؟؟؟
-✍🏼#ساداتموسوی
.
🖤
@zeinabiha2
. 🖤
.
.🏴✨ . . .
مداحی آنلاین - شام غریبونه - سید مهدی میرداماد.mp3
3.25M
#شام_غریبان😭
#محرم🏴
🌴شام غریبونه
🌴نه دیگه باغی مونده و نه دیگه باغبون
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
.
.
.
🖤
@zeinabiha2
. 🖤
.
.🏴✨ . . .
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🏴. . .
.
.
.
#استورۍ
#محرم🏴
🎙 #حـاجمحمـودڪریمے
🔊| نمیشہ باورم ڪہ وقتـ رفتنہ..!
#اݪسݪامعݪیڪیااباعبداللهاݪحسین♥️
.
.
🖤
@zeinabiha2
. 🖤
.
.🏴✨ . . .
🏴حرف دل امشب خانوم حضرت زینب سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام😭 🏴
بین گودال و حرم،عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا؟
من ببینم که تو بی پیراهنی می میرم
تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم
چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم!
پدرم گفت که یک روز اسیری دارم
پدرم گفت که یک روز بلا می بینم
سرِ نی، زلف پریشان تو را می بینم
آجرک الله یا صاحب الزمان...😭😭😭