eitaa logo
زینبی ها
4.2هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
29.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️قطعه زیبا و بسیار دلنشین منو دریاب ... 💠 حاج سید مجید بنی فاطمه ☀️با زیرنویس عربی ♦️به همراه تصاویر زیبا از حرم امام رضا علیه السلام ☀️پیشنهاد ویژه برای دانلود @bynolharamyn
#بگو خدا یکتا و یگانه است :zeinabiha2
#پروفایل طوری @zeinabiha2
#پروفایل ناب طوری @zeinabiha2
#یا زهرا @zeinabiha2
#خدای مهربون کمکم کن.... @zeinabiha2
#عاشقانه @zeinabiha2
#از خدا میخوام...@zeinabiha2
#دختران زهرایی پسران علوی @zeinabiha2
#عاشقانه @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#اصفهانی‌ها_آماده ✌️✌️✌️ ✌️ اجتماع عظیم #دختران_انقلاب در حمایت از #حجاب در #اصفهان 🔹 با حضور خانواده شهدا 🔸و اولین حضور خانم #مینا_علینژاد در اصفهان 📣 وعده ما : 27 تیرماه ، ساعت 17 ، #حسینیه_رضوی #پنجشنبه_۲۷تیر_همه_می‌آییم ♦️حضور هر ایرانی به نیابت از یک #شهید ✅ گروه مردمی آمرین به معروف صراط در اصفهان(دختران انقلاب)
روز میلاد آرامش امت مبارک❤️ بمان در پناه اللهم احفظ های به فلک رسیده ام ... بمان کنار عاشقی های دست و پا شکسته ام... بمان همیشه برایم🌹 #امام_من #تولد_آقامون_مبارڪ 😍😘 #اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنه‌ای @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
ساعت به وقت رمان❤️
💠 ❁﷽❁ 💠 🌷🍃🌷🍃 .... در چشمان مادر بغض تلخی ته نشین شد و باز با متانت پاسخ داد :" عقل من میگه مردم دار باش!یه کاری نکن که مردم ازت فراری باشن ... " کلام مادر به انتها نرسیده بود که عبدالله با یک بغل نان در چهارچوب در ظاهر شد و با چشمانی که از تعجب گرده شده بود، پرسید:" چی شده؟ اتفاقی افتاده؟ " و پدر که انگار گوش تازه ای برای فریاد کشیدن یافته بود، دوباره شروع کرد:" چی می خواستی بشه؟!!! نصف انبار برگشت خورده، مالم داره تلف میشه، اونوقت مادر بی عقلت میگه داد نزن مردم بیدار میشن!" عبدالله که تازه از نگرانی در آمده بود، لبخندی زد و در حالی که سعی می کرد به کمک پاشنه پای چپش کفش را از پای راستش درآورد، پاسخ داد:" صلوات بفرست بابا! طوری نشده! الآن صبحونه می خوریم من فوری میرم ببینم چه خبره . " سپس نان ها را روی اپن آشپزخانه گذاشت و ادامه داد :" توکل به خدا! ان شاء الله درست میشه! " اما نمی دانم چرا پدر با هر کلامی ، هر چند آرام و متین ، عصبانی تر می شد که دوباره فریاد کشید :" تو دیگه چی می گی؟!!! فکر کردی من شاگردت هستم که درسم میدی؟!!! فکر کردی من بلد نیستم به خدا توکل کنم؟!!! چی درست میشه؟!!! " نگاهش به قدری پر غیظ و غضب بود که عبدالله دیگر جرأت نکرد چیزی بگوید. مادر هم حسابی دلخور شده بود که بغض کرد و کنج اتاق چمباته زد . من هم گوشه مبل خزیده و هیچ نمی گفتم و پدر همچنان داد و بیداد می کرد تا از اتاق خارج شد و خیال کردم رفته که باز صدای فریادش در خانه پیچید و اینبار نوبت من بود:" الهه! کجایی؟ بیا این جا ببینم! " با ترس خودم را به پدر رساندم که بیرون اتاق نشیمن در راهرو ایستاده بود . بخاطر حضور مستأجری که راه پله اتاقش همانجا شروع می شد، از اتاق بیرون نرفتم و همانجا در پاشنه در ایستادم . پدر دمپایی لا انگشتی اش را مقابل صورتم گرفت و پرخاش کرد :" بهت نگفتم این بندش پاره شده ؟!!! پس چرا ندوختی ؟!!! " بی اختیار با نگاهم پله ها را پاییدم. شاید خجالت می کشیدم که آقای عادلی صدای پدر را بشنود ، سپس سرم را پایین انداختم و با صدایی گرفته پاسخ دادم :" دیشب داشتم می دوختمش ، ولی سوزن شکست . دیگه سوزن بزرگ نداشتیم . گفتم امروز عبدالله رو میفرستم از خرازی بخره ... " ✍🏻💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ @zeinabiha2
💠 ❁﷽❁ 💠 🌷🍃🌷🍃 .... که پدر با عصبانیت به میان حرفم آمد:" نمیخواد قصه سر هم کنی! فقط کارت شده خوردن و خوابیدن تو این خونه! " دمپایی هایش را به پا کرد و وارد حیاط شد. از تلخ زبانی اش دلم شکست و بغضی غریبانه گلویم را گرفت. خودش اجازه نداده بود درسم را ادامه داده و به دانشگاه بروم و حالا خانه نشینی ام را به رخم می کشید که حلقه گرم اشکی روی مژه هایم نشست. باز به راه پله نگاه کردم . از تصور این که آقای عادلی صدای پدر را شنیده باشد، احساس حقارت عجیبی می کردم. صدای کوبیده شدن در حیاط آخرین صدایی بود که شنیده شد و بلافاصله خانه در سکوتی سنگین فرو رفت . پدر همیشه تند و تلخ بود، ولی کمتر می شد که تا این حد بد رفتاری کند. به اتاق که بازگشتم ، دیدم عبدالله مقابل مادر روی زمین زانو زده و دلداری اش می دهد . با سر انگشتم ، اشک را از حلقه چشمانم پاک کردم تا مادر نبیند و در عوض با لیوان آب به سمتش رفتم ، ولی نه لیوان آب را از من می گرفت، نه به دلداری های عبدالله دل می داد. رنگ سبزه صورتش به زردی می زد و لبانش به سفیدی. دستانش را دور بازوانش حلقه زده و به گل های سرخ فرش خیره مانده بود که دستانش را گرفتم و آهسته صدایش کردم:" مامان! تو رو خدا غصه نخور! " و نمی دانم جمله ام تا چه اندازه لبریز احساس بود که بلاخره چشمانش را تکان داد و نگاهم کرد. عبدالله از فرصت پیش آمده استفاده کرد و دنبال حرف من را گرفت :" بابا رو که می شناسی! تو دلش چیزی نیس. ولی وقتی یه گره ای تو کارش می افته، بدجوری عصبانی میشه ... مامان! رنگت پریده! ضعف کردی ، بیا یه چیزی بخور." ولی مادر بدون این که از پدر گله ای کند، سر شکمش را با مشت فشار داد و گفت:" نه مادر جون! چیزیم نیس، فقط سر دلم درد گرفته. " و من بلافاصله با مهربانی دخترانه ام پاسخ دادم :" حتماً دلت خالی مونده. عبدالله نون داغ گرفته. پاشو صبحونه بخوریم." که نفس عمیقی کشید و با صدای ضعیفش ناله زد :" الآن حالم خوب نیس. شماها برید بخورید، من بعدا می خورم." عبدالله به من اشاره کرد که چیزی نمی خورد. ✍🏻💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#چادر🌹🌹 @zeinabiha2
#امام رضاا🌸🌸 @zeinabiha2
#دل میبرد پرچم تو @zeinabiha2
#دل به خداا بسپار❤️❤️ @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خدا🌸🌸🌸 @zeinabiha2
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🕌زیارت امام و امام و امام (عليهم السّلام) در روز 🔆السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ 🔆أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ 🔆اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ،وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ،وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى،صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ 🔆يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ ،وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ، وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. @zeinabiha2 🌹 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#چادر🌹🌹🌹 @zeinabiha2
#حدیث @zeinabiha2
#گاهی تنها یک دعا کافیست تا...... @zeinabiha2
#ریسمان محکم خدا.... @zeinabiha2