👓 فتنه گرگیج!
🔹 پس از فتنه واکسن و فتنه بیآبی، اکنون شیعیانگرفتار فتنه جدیدی شدهاند به نام #فتنه_گرگیج!
ماجرا را حتما میدانید ولی به طور خلاصه این است: یکی از #مفتی های اهل سنت، بدون اینکه ملاحظه جوانب کلام خود را کند، خواسته خلیفه را اثبات کند، چون طهارت اهل بیت نزد مذهب خودش مسلّمبوده، از این مسلّمات استفاده کرده و گفته: نمیشود عمر خلیفه نباشد، وگرنه مادران اهل بیت که معاذالله حلال نمیشدند، پس:
خلیفه حق است!!!
❗️ این نوشتار در صدد پاسخ به این استدلال سست و بیپایه نیست و فقط در رابطه با نحوه موضع مومنین نکاتی عرض میشود:
1⃣ اکنون که این حرفهای سخیف نشر عمومی یافته، و در آستانه فاطمیه احتمال بروز فتنه مذهبی وجود دارد، خود اقای گرگیج حتما باید عذرخواهی #رسمی انجام بدهد و در صدد جبران عواطف شیعیان برآید.
ضمن اینکه آقای گرگیج خود را به شدت مرید سیدالشهدا میداند و اشکهای وی در دفاع از سیدالشهدا نوید این را میدهد که خودش عذرخواهی رسمی خواهد کرد . چنانکه طبق سند ارسالی بعدی چنین کرده اند
2⃣ عنوان سابّ اهل بیت، ظاهرا برای ایشان صدق نکند و ضمنا ایشان معاذالله نسب اهل بیت را زیر سوال نبردند بلکه در صدد اثبات حرف باطل خود بودند.
3⃣ خود علمای اهل سنت باید سخت ترین موضع را علیه این سخنان موهن بگیرند و از خود اهل سنت، این واقعه محکوم شود تا بساط فتنه مذهبی برچیده شود
4⃣ نزدیک فاطمیه به هیچ وجه نباید جریان مقابله به دست مداحان یا منبریهای احساسی بیفتد و علما با بیانیهای محکم فضا را به دست بگیرند.
5⃣ اگر کار به بگو مگو و دعوا بکشد، کل اسلام ضربه خواهد خورد و جبههی کفر سالهاست منتظر چنین فرصتی است.
@zeinabiha2
یه ثوابِ یهوییِ مَشتی🙂😍
🎁 هدیه ای به امام زمان(عجل الله)♥️
🎁 وشهداء🦋
💌 متولدین فروردین: 👈ده صلوات😍
💌 متولدین اردیبهشت: 👈پنج سوره حمد☺️
💌 متولدین خرداد: 👈چهارده صلوات🤩
💌 متولدین تیر:👈سه سوره قدر🙂
💌 متولدین مرداد: 👈ده سوره توحید😌
💌 متولدین شهریور: 👈پنج صلوات و دو سوره حمد🤗
💌 متولدین مهر:👈 پنج سوره ناس🥰
💌 متولدین آبان : 👈یک آیه الکرسی😎
💌 متولدین آذر : 👈پنج سوره فلق😊
💌 متولدین دی: 👈پنج سوره کافرون🙃
💌 متولدین بهمن: 👈پنج صلوات با پنج سوره توحید😇
💌 متولدین اسفند:👈 ده صلوات ویک سوره حمد🤭
کپی باذکر صلوات 🔈
@zeinabiha2
زینبی ها
یه ثوابِ یهوییِ مَشتی🙂😍 🎁 هدیه ای به امام زمان(عجل الله)♥️ 🎁 وشهداء🦋 💌 متولدین فروردین: 👈ده صلوات😍
یا علی بگید به نیت مشکلات خودتون انجام بدین هدیه کنید آقا جان ☺️
فرازی از #وصیتنامه
#شهید_حسن_اکبری
برادران و خواهران، میخواهم که راهم را ادامه دهید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران مخصوصا آمریکا، اسرائیل و داعش ملعون که در آنسوی مرزها نقشه نزدیکشدن به مرز ایران عزیز را در سر میپرورانند، بر شما مسلط گردند و خونهای هزاران شهید از دست برود.
در نماز اولوقت کوشا و در نمازهای جماعت با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئههای استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. به مادر احترام و تکریم کنید؛ زیرا چنانچه دنیا و آخرت را میخواهید، باید چنین کنید.
@zeinabiha2
#زندگینامه
#شهید_حسن_اکبری
شهید «حسن اکبری» ۲۴ خرداد ۱۳۴۹ در جنوب شهر تهران، در محله هاشمی فعلی و در خانوادهای مذهبی و پرجمعیت چشم به جهان گشود، پدر و مادرش با زحمت فراوان و با کسب روزی حلال مشغول بزرگکردن ۱۰فرزند بودند؛ پدر و مادر قدکشیدن فرزندان را هر روز در کنار انواع مشکلات میدیدند تا اینکه در سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی شروع شد.
یک سال بعد جنگ که حسن قدری بزرگ شد، هرروز به مادرش میگفت اجازهاش را از پدر بگیرد تا به جبهه برود ولی مادرش مخالفت میکرد، حتی مسئول اعزام بسیج محله هم مخالف بود و دلیلش میگفت سنّ کم حسن بود؛ تا اینکه اولین حضور حسن اکبری در جبهه، مخفیانه و بدون اطلاع والدین و با دستکاری در شناسنامه اتفاق افتاد.
حسن اکبری طی حضور چندباره در جبهه، به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و جانباز ۵۵ درصد شد و برادر دیگرش نیز جانباز ۲۵ درصد دفاعمقدس شد.
در خلال جنگ تحمیلی، حسن اکبری در سپاه پاسداران انقلاباسلامی استخدام شد او دورههای تکاوری، چتربازی، جنگهای چریکی، اسلحهشناسی و خنثیسازی بمب و انواع مینها را آموخت سپس در دانشگاه امام حسین (ع) با درجه استادی مشغول به تدریس دانشجویان در رشته دافوس گردید.
در سال ۱۳۹۴ پدر شهید حسن اکبری فوت کرد و حسن بعلت دلبستگی شدید به پدرش بسیار دلتنگ او بود و به مادرش میگفت که دوست دارد با پدرش محشور شود و سال بعد در کنار پدرش خواهد بود. عربدهکشی نیروهای تکفیری در سوریه و تجاوز آنان به حریم آلالله باعث شد تا حسن نزد مادرش برود و از او کسب اجازه نمود تا جهت خنثیسازی بمبهای بهجامانده از داعش و پاکسازی شهرهای آزادشده سوریه به آن کشور اعزام شود با اینکه مادرش مخالفت مینمود اما حسن سرانجام مادرش را راضی کرد و در شهریور سال ۱۳۹۵ عازم سوریه شد.
دو ماه از اعزامش به سوریه نگذشته بود که در اصابت ترکش به پایش، مجروح شد و حدود ۱۰ روز در بیمارستان حلب سوریه بستری شد پس از بازگشت به تهران، در بیمارستان خاتمالانبیاء نیز یکهفته بستری شد. پس از چند هفته کاملا بهبود یافت و به دانشگاه و محلکار برگشت اما هرروز غمِ جاماندن از قافله شهدا برای او سخت و سختتر میشد.
اینبار برای کسب اجازه، مادرش را قسم حضرت زینب (س) داد و بالاخره توانست مادرش را راضی کند تا بار دیگر نیز به سوریه اعزام شود.
ارتش سوریه با همکاری سپاه و نیروهای ایرانی درصدد آزادسازی بزرگترین و مهمترین شهر سوریه پس از دمشق یعنی حلب بود و سرانجام بامداد ۲۲ آذر ۱۳۹۵ حاج حسن اکبری همراه چندتن از نیروهای سپاه که درحال پاکسازی منطقه تدمر در حومه شهر حلب بودند، مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکرش متلاشی شد پیکر سردار حسن اکبری تاکنون به وطن بازنگشته است و خانوادهاش چشمانتظار آن هستند. مزار یادبود شهید جاویدالاثر حسن اکبری در امامزاده بیبی سکینه (س) باغ فیض تهران قرار دارد.
@zeinabiha2
🥀
سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد...
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد...
#شبتون_شهدایی
#حاج_قاسم
@zeinabiha2
#صبحتبخیرمولایمن
🏝تو آن خوبترین پدری و من آن یتیم چشم بهراه ...
تو آن سبزترین بهاری و من آن شاخهی خشکیده ...
تو آن زلالترین چشمهای و من آن تشنهترین عابر ...
تو آن موعود نجاتبخشی و من آن شبگرد کوچههای انتظار ...
باز میآیی و من در آیینه باران نگاهت ، سبز میشوم ، سیراب میشوم ، لبخند میزنم و زندگی میکنم ...
... به همین زودی،
به همین نزدیکی ...🏝
⚘فَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ ارْتَضَیْتَهُ لِنَصْرِ دِینِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ
چراکه او، بندۀ تو است، بندهای که او را برای خودت برگزیدی و برای یاریِ دینت پسندیدی و با علمِ خود انتخابش کردی⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
@Zeinabiha2
+ ای شهیدان عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست...🥀⃟🌿
#سهمشمایکصلواتهدیهبهروح
#شهیدهمریمفرهانیان✨
#شهیده
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر...
چادرت را بتکان...
روزی ما را بفرست...
🎤 : کربلایی محمدحسین پویانفر
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🏴
@zeinabiha2
آلبوم چادر خاکے_۲۰۲۱_۱۲_۱۴_۰۹_۴۴_۳۵_۸۱۰.mp3
11.97M
ای مادر دلتنگم😭...🌹🏴
🎤:کربلایی حسین طاهری
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🏴
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◁غم انگیز ترین دوربین مخفی😢😭💔
#امام_زمان
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
#پیشنہـاد_ویژه 💯
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
روش آیت الله بهجت جهت #رفع_سحر_و_جادو🤔
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 استوری | ۲۰ روز مانده...
❤️ از روح مطهر او از اعماق دل تشکر میکنیم...
#حاج_قاسم
@zeinabiha2
زینبی ها
🌹 استوری | ۲۰ روز مانده... ❤️ از روح مطهر او از اعماق دل تشکر میکنیم... #حاج_قاسم @zeinabiha2
حاج قاسم تو سردار دلهای ما بودی 😔
۲۰ روز مانده به دومین سالگردت 😭
بعد شهادت تو همه چیز عوض شد سردار
نمیدانی بر سر دلهای ما چه گذشت 😔
زینبی ها
حاج قاسم تو سردار دلهای ما بودی 😔 ۲۰ روز مانده به دومین سالگردت 😭 بعد شهادت تو همه چیز عوض شد سردا
نبودت را حس میکنیم سردار😭
دلمان برایت تنگ شده 😭سردار کجایی؟
#سیره_شهدا
☀️ ابوالفضل بر حجاب زنان و غیرت مردانه داشتن تاکید فراوان داشت چرا که حجاب را برای زنان عزت و شرافت میدانست. او همچنین بر نماز اول وقت و نماز شب تاکید بسیار داشت چرا که معتقد بود انسان با نماز به سعادت حقیقی میرسد و توشه پرباری را برای آخرت به همراه خود میبرد.
☀️ ابوالفضل ظهر روز شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ شهید شد. صبح آن روز در منطقه عملیاتی از همه حلالیت طلبیده بود. زمانی که از دوستانش خداحافظی میکرد، یکی از رزمندگان میگوید من نگرانی عجیبی دارم، دیشب خوابی دیدهام، خیلی مراقب خودتان باشید. ابوالفضل روی شانه او میزند و میگوید قاسم! تعبیر خوابت من هستم. برای کسی دیگر نگرانی نداشته باش. ابوالفضل به قاسم گفته بود تو تازه عروسی کردهای، این مأموریت سهم من است. من میروم. پدرت تو را به من سپرده است. خلاصه ابوالفضل به همراه آقای صادقی راهی مأموریت میشوند که در یکی از قرارگاهها برای نماز ظهر توقف میکنند. دوستش میگوید وقت نیست حرکت کنیم. ابوالفضل میگوید بهتر است نماز را اول وقت بخوانیم تا قرارگاه بعدی خیلی راه است. اتفاقاً نماز را خیلی طولانی اقامه میکند. آقای صادقی میگوید به ابوالفضل گفتم عجله داریم چرا اینقدر طولانی نماز خواندی؟...
☀️گفت: آقای صادقی تا شهادت را از خدا نخواهی نصیبت نمیکند. بعد حرکت میکنند به سمت قرارگاه بعدی که در مسیر هدف اصابت ترکشهای تکتیراندازهای تروریست قرار میگیرد و به حالت سجده به زمین میافتد. همرزمش گفت من درخواست آمبولانس کردم. تا آمدن آمبولانس ابوالفضل به سختی چشمانش را باز میکند، دستانش را روی سینهاش میگذارد و تعظیم میکند، چندین مرتبه این کار را تکرار میکند. دوستش میگفت نمیتوانست حرفی بزند و خونریزی داشت. بعد ابوالفضل را به بیمارستان میرسانند و بعد از چهار ساعت که در کما بود به شهادت میرسد...
@zeinabiha2
۲۳ آذرماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_ابوالفضل_شیروانیان گرامی باد . 🥀
تاریخ تولد: ۲۸ شهریور ۱۳۶۲
محل تولد: اصفهان
تاریخ شهادت: ۲۳ آذر ۱۳۹۲
محل شهادت: دمشق،سوریه
نحوه شهادت: درگیری با تروریستهای تکفیری
محل مزار شهید: گلزارشهدای اصفهان
@zeinabiha2
#سیره_شهدا
🔸وقتی ابوالفضل شروع میکرد به تعمیر وسایل، خیلی غیرتی بود. آنقدر تندتند کار میکرد و جوش میزد که صورتش پر عرق میشد؛ دولا که میشد روی وسیله، عرقهایش چکهچکه میریخت روی قطعهها.
🔸یکبار با یگان مهندسی ۴۰ صاحبالزمان عَجَّلَاللهتعالیفرجهُالشریف رفته بودیم دژ مرزی جنوب برای تعمیر ماشینآلات گردان تخریب؛ موقع کار، سردار زاهدی فرمانده وقت نیروی زمینی آمد بازدید.
🔸ابوالفضل را در همان حالت عرقریزان دید. معرفی کردیم که حیات ماشینآلات ما دست آقاابوالفضل است. سردار آمد دست بدهد اما ابوالفضل که دستش گریسی بود، مُچش را آورد جلو.
🔸فرمانده گفت: ما افتخار میکنیم به چنین دستهایی؛ بعد هم دستهای گریسی ابوالفضل را گرفت و گفت: بذارید لااقل ما در اینحد مثل شما گریسی بشیم.
📀راوی : دوست شهید ابوالفضل شیروانیان
@zeinabiha2
#خاطرات_شهدا
🌷#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🔴زود جوش میآورد. آن صبری که بقیه داشتند او نداشت. همیشه هم میگفت، «شهدا نشانه دارند که من ندارم. پس شهید نمیشوم!»
🌷دو ماه پیش از شهادتش به طور غیر منتظرهای صبور شده بود، آنقدر که من سر به سر او میگذاشتم تا فریادش را بشنوم، اما هیچ فریادی نمیزد. دلم میخواست فریاد بزند تا آن نشانهای که میگفت را هنوز هم نداشته باشد.
⚡به پدرش هم گفتم، «اگر اجازه بدهید ابوالفضل به سوریه برود، شهید میشود.» حاج آقا گفت، «به دلت بد راه نده، او رفقای خود را دیده که شهید میشوند، عرفانی شده است. بعدا خوب میشود.»
☁مرتبه آخر به مادرش هم گفتم، او هم قبول داشت. به ابوالفضل گفت، «چگونه اینقدر صبور شدهای؟ چرا به مهدی چیزی نمیگویی؟» ابوالفضل گفت، «بگذار بچه خوشحال باشد و این روزهای آخر از پدرش خاطره بدی در ذهن نداشته باشد.»
🔸راوی: همسر شهید
📚 کتاب یک تیر و چهارده نشان
@zeinabiha2