نمیدونم چی شد که امشب این طور شد ولی بیشتر از اراده امر دل بود.
امر کرده بود به این آقا متوسل بشم.
شاید چون خیلی روی ایشون حساب باز میکنیم.
شاید چون توی ذهن هر کس یه جور خاص و متفاوتی تفسیر شده.
آقای مهربونی ها رو میگم.
شاه خراسان.
غریب طوس.
همونی که پناه ماست.
همون که راز دل شکسته روسیاهم رو میدونه.
همونی که برامون یه جایگاه ویژه داره و حسابش از همه جداست.
همونی که برامون عدد هشت رو خاص کرده.
"آقای امام رضا🙂♥️"
حالا که نصف این ماه سراسر نور و برکت به سرعت برق و باد گذشت ولی با توسل میتونی خودت رو توی همین چند روز باقی مونده به شب مقدرات آماده کنی!
آره رفیق!
الان که اینجا نشستی از سر بیکاری و اتفاقی و وقت تلف کردن نیست.
این یه نشونه هست!
یه جایی که شاید حالا هم یادت نیاد اون یه قدم رو برداشتی و این یکی از اون ده قدمی هست که خدا قولش رو داده.
تو یکی یکی بر دار خدا ده تا ده تا میاد جلو!
آقای امام رضا خیلی وقته جسمم خدمت تون شرف یاب نشده ولی راستش رو بخواید اسم تون که میاد دلم راهی میشه.
راهی اون صحن گوهرشاد.
اون گوشه.
تکیه میزنه به دیوار.
میبینید دلم رو دیگه نه؟
آقای امام رضا لطفا دستم رو بگیرید.
من وقت زیادی ندارم.
کار من رو زودتر انجام بدید لطفا.
آقای امام رضا شما که ضامن قلب بیقرار آهو شدید میشه ضامن قلب منم بشید؟!
ضامن دلم میشید؟
البته یه آدم هایی هم هستن معلوم نیست چی بهتون میگن که میان زیارت میکنن بعد همونجا توی بغل تون شهید میشن....
خیلی قشنگه در قسمت های پایانی نامه اعمالت نوشته باشن یه عمر شهدایی زندگی کردن زیارت رضا شهادت=عاقبت بخیری و سعادت🙂✨
آقای امام رضا میدونم که صدام رو میشنوید.
میدونم که دلم رو می بینید که گوشه صحن زل زده به اون گنبد قشنگ طلایی رنگ تون.
شما که حال من رو می بینید.
روسیاهی من رو می بینید.
لطفا دست من رو هم بگیرید.
آقا امام رضا دستم به دامن تون.
آقای امام رضا چند روزی بیشتر تا روز مقدرات نمونده.
وقت تنگه.
کارم اورژانسیه.
دستم به دامن تون.
آقای امام رضا لطفا ضامن من هم بشید.
آقای امام رضا که خیلی دوست تون دارم و برام متفاوت تر از همه کس هستید لطفا دستم رو بگیرید.
آقای امام رضا من الان شرف یاب شدم اینجا.
الان مثل همیشه نزدیک تونم.
جسمم نه، جسمم خیلی وقته این گوشه افتاده ولی الحمدالله دلم شب های جمعه کربلاست الان هم که مثل همیشه کنار شما!
آقای امام رضا میشه دستم رو بگیرید کمکم کنید که یه دستی به دلم بکشم که حالا از گناه رنگ خودش رو باخته و شده سیاه.
آقای امام رضا میگن پسرتون رو خیلی دوست داشتید.
شمایی که من روسیاه رو این طور نگاه کردید... یه نگاه ویژه و اجازه دادید در خونه تون رو بزنم مگه میشه پسرتون رو دوست نداشته باشید؟!
میشه بخاطر پسرتون دستم رو بگیرید.
میگن توسل آدم ها رو نجات میده حتی اگه آدم نباشن.
خب آقای امام رضا من به شما متوسل میشم شما کمکم کنید.
آقای امام رضا تعویض دل نداریم؟!
این دل من دیگه خیلی خراب شده.
دیگه نمیخوام بگم این دل منه.
میگن با توسل دلت عوض میشه.
از نو بنا میشه.
میشه دل من رو هم عوض کنید؟!