eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ﷽ 🌸 🌸🍃🌺🍃🌸 .... مستقیم نگاهش کردم و محکم جواب دادم:" این گریه و عزاداری چه سودی داره؟ فکر می کنی من برای بچه های پیامبر احترام قائل نیستم؟ فکر می کنی من دوستشون ندارم؟ بخدا منم اونا رو دوست دارم، ولی واقعا این کارا چه ارزشی داره؟" کلام آخرم سرش را بالا آورد، در چشمانش دریایی از احساس موج زد و قطره ای را به زبان آورد:" برای من ارزش داره!" این را گفت و باز ساکت سر به زیر انداخت. سپس همچنان که نگاهش به زمین بود و دستانش را از ناراحتی به هم می فشرد، ادامه داد:" ولی تو هم برام اونقدر ارزش داری که دیگه جلوت حرفی نزنم که ناراحتت کنه!" از داغی که به جان چشمان نجیبش افتاده بود، می توانستم احساس کنم که حالا قلب او از این قضاوت منطقی ام شکسته و نمی خواست به رویم بیاورد که عاشقانه نگاهم کرد، با هر دو دستش دستانم را گرفت و با لحنی لبریز محبت عذر تقصیر خواست:" قربونت بشم الهه جان! من ببخش عزیزدلم! ببخش که اذیتت کردم.." و من چه می توانستم بگویم که دیگر کار از کار گذشته و تمام نقشه هایم نقش بر آب شده بود! می خواستم با پختن کیک و خرید گل و تدارک یک جشن کوچک و با زبان عشق و محبت، دل او را بخرم و به سوی مذهب اهل تسنن ببرم، ولی او بی آن که بخواهد یا حتی بداند، به حرمت یک عشق قدیمی، مقابلم قد کشید و همه زحماتم به باد رفت! ★ ★ ★ سلام نماز مغربم را دادم که صدای مهربان مجید در گوشم نشست:" سلام الهه جان!" و پیش از آن که سرم را برگردانم، مقابلم روی زمین نشست و با لبخندی شیرین ادامه داد:" قبول باشه!" هنوز از مشاجره دیروز صبح، دلگیر بودم و سنگین جواب دادم:" ممنون!" کیفش را روی پایش گذاشت و درش را باز کرد. بی توجه به جستجویی که در کیفش می کرد، مشغول تسبیحات شدم که با گفتن "بفرمایید!" بسته کادوپیچ شده ای را مقابلم گرفت. بسته کوچکی که با کادوی سرخ و سفیدی پوشیده و گل یاس کوچکی را رویش تعبیه کرده بودند. دستم را از زیر چادر نمازم بیرون آوردم، بسته را از دستش گرفتم و با لبخندی بی رنگ، سپاسگزاری ام را نشان دادم و او بی درنگ جواب قدردانی سردم را به گرمی داد:" قابل تو رو نداره الهه جان! فقط بخاطر این که دیروز اذیتت کردم، گفتم یجوری از دلت در بیارم... ببخشید!" ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ
🌸 ﷽ 🌸 🌸🍃🌺🍃🌸 .... آهنگ دلنشین صدایش، دلم را نرم کرد و همچنان که بسته را باز می کردم، گفتم:" ممنونم!" درون بسته، جعبه عطر کوچکی بود. خواستم در عطر را باز کنم که پیش دستی کرد و گفت:" نمی دونستم از چه بویی خوش میاد...ولی وقتی این عطر رو بو کردم یاد تو افتادم!" و جمله اش به آخر نرسیده بود که با گشودن در طلایی شیشه عطر، رایحه گل یاس مشامم را ربود. مثل اینکه عطر ملیح یاس حالم را خوش کرده باشد، بلاخره صورتم به خنده ای شیرین باز شد و پرسیدم:" برای همین گل یاس روی جعبه گذاشتی؟" از سخن نرمی که سرانجام بعد از یک روز به زبان آوردم، چشمانش درخشید و با لحنی خوشبوتر از عطر یاس، پاسخ داد:" تو برای من هم گل یاسی، هم بوی یاس میدی!" در برابر ابراز احساسات رویایی اش، به آرامی خندیدم و مقداری از عطر را به چادر نمازم زدم که نگاهم کرد و پرسید:" الهه! منو بخشیدی؟" و من هم نگاهش کردم و با صدایی آهسته که از اعماق اعتقاداتم بر می آمد، جواب دادم:" مجید جان! من فقط گفتم چه لزومی داره برای کسی که هزار سال پیش شهید شده، الان اینقدر به خودت سخت بگیری؟ برای اموات یا بلید دعای خیر کرد، یا براشون طلب رحمت و مغفرت کرد یا این که اگه از اولیای خدا بودن، باید از اعمال و کردارشون الگو گرفت و از رفتارشون پیروی کرد!" از نگاهش پیدا بود که برای حرفم هزاران جواب دارد و یکی را به زبان نمی آورد که در عوض لبخندی زد و گفت:" الهه جان! به هر حال منو ببخش!" از خط چشمانش می خواندم عشقی که بر سرزمین قلبش حکومت می کند، مجالی برای پذیرش حرف های من نمی گذارد، اما چه کنم که من هم آنقدر عاشقش بودم که بیش از این نمی توانستم دوری اش را تاب بیاورم، گرچه این دوری به چند کلمه ای باشد که کمتر با هم صحبت کرده و یا لبخندی که از همدیگر دریغ کرده باشیم. پس لبخندی پر مهر نشانش دادم و با حرکت چشمانم رضایتم را اعلام کردم. با دیدن لبخند شیرینم، صورتش به آرامش نشست و خواست چیزی بگوید که صدای دستی که محکم به در می کوبید، خلوت عاشقانه مان را به هم زد و او را سریعتر از من به پشت در رساند. ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ
Fadaeian_Haftegi_980212_3.mp3
20.84M
واقعااا گوشش کنید تا #آخر ان شاءالله #اربعین جز #جاماندگان_ نباشیم #التماس_دعای_فراوان #رزق_معنوے فوق العاده زیبا هست👌👌👌👌👌 @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک یا حسین✌️ یعنی: ما امت حســــــین(ع) نقشه ڪسانی را ڪه تلاش میڪنند نام شهید و آرمان های شهیــدان را حذف کنند😡! نقشه آن ها را نابود خواهیم کرد.✌️ #سیداݪشهدا #علم_بالاست #اصحاب‌الحســــــین #شهیدلطفی‌نیاسر @zeinabiha2
4528532853.mp3
4.45M
#شهدایی 🎤 کربلایی‌سیدرضا‌نریمانی 🎼 شور فووق العاده زیبا_احساسی 🎧 خوشبحال شهدا نور صفارو دیدند... 👌 #فوق_زیبا #لطفا_برای_فرج_دعا_کنید @zeinabiha2
•{ #مذهبـے 🌙 •{ #پروفایل🌱 •{ #دخترونه🌸 @zeinabiha2
🖤✨ ✨ . . . | 🎐| . . . راه و رسم رفاقٺ با شهدا . . ۲.مراقبٺ و محاسبہ اعمال: . . خداوند دوسٺ دارد ڪہ ما حواسمانــ بہ رفٺارمانــ باشد؛یعنـے خدا از ڪارے ڪہ انجامـ مـےدهیمــ باشد. . اعمال و رفٺارمان خدا را ناراحٺ نڪند. براے این ڪار باید هم مواظب باشیم واجباٺمانــ ترڪ نشود و هم گناهـے انجامـ ندهیم. . همچنین بہٺر اسٺ بصورٺ روزانہ حواسمان باشد ڪہ مثلاََ در یڪ روز ، چہ ڪار هاے انجامـ دادهـ ایمـ. این محاسبہ را مـے توانـ هر روز قبل از خواب و استراحٺ شب انجام داد. . . . منبعـ: "ڪتاب فانوس زائر" . . . 🚩| | 🚩| | . . . . | @zeinabiha2 | . . . ✨ 🖤✨
#پروفایل @zeinabiha2
#پروفایل_دخترونه@zeinabiha2
#والپیپر @zeinabiha2
#پروفــــــــایـــــــل #محرم @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا