ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می آمد که بگوید «پدرت فدایت دخترم!».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر غروب میآمد بگوید «شادی دلم»، «پاره تنم».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که میخواست برود سفر و آمده بود زیر گلوی او را ببوسد.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که پی «کسای یمانی» میگشت تا در آن آرامش یابد.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پسرش حسن باز کرده بود «جدّت زیر کساست، برو نزدیک».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به حسین خسته از راه آمده، گفته بود «نور چشمم»، «میوه دلم»، «جد و برادرت زیر کسایند».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی علی باز کرده بود. روی علی که بیتاب می گفت «بوی برادرم محمد می آید».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار، یعنی آیا در را روی جبرئیل خودش باز کرده بود؟
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و گردنبند یادگاری را کف دستهایش دراز کرده بود سمت فقیری که از این همه سخاوت گریه میکرد.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و پارچه ای کشیده بود روی سرش چون حتی چادرش را بخشیده بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و قرص نان را گرفته بود بیرون تا دستهای مسکینی آن را بقاپد، بعد از گرسنگی روزه بی سحری چشمهایش سیاهی رفته بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و قرص نان شب بعد را به دستهای یتیمی سپرده بود، و باز به اسیری.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به صورت شرمنده زنی که برای بار دهم سۆالی را میپرسید لبخند زده بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را برای مردش باز کرده بود که با دست خالی از راه می رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه ها داده و خود نخورده است.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی چشمهای خیس علی باز کرده بود، روی مردی که جانش و برادرش را از دست داده بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و شنیده بود همسایهها بلند، طوری که بشنود، میگویند: علی! او را ببر جایی دور از شهر، گریه هایش نمی گذارد شب بخوابیم.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت ایستاده بود، گفت «دوباره اذان بگو، من دلتنگم».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی علی باز کرده بود که می آمد تا برای سالهای طولانی خانه نشین باشد.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و گفته بود «نمیگذارم ببریدش».
ایستاده بود درست پشت همین در تکیه داده بود درست بر همین دیوار که...
#خدا_خانه_دارد
#فاطمه_شهیدی
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
Mamad-naboodi-Koveitipoor.mp3
5.65M
🔸خانطومان آزاد شد
🔹محمد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
❣این بار به یاد حاج قاسم سلیمانی وهمه شهدای مظلوم مدافع حرم ❣😭😭😭😭😭😭
#ﺟﺒﻬﻪ_ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ
@zeinabiha2
هر کس دوست داره امروز یکی از این دو نماز را از قول تمامی موجودات عالم و به نیابت از خانم زینب و اقا امام زمان
هدیه کنید به مادرمون خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها
و از شون سلامتی و فرج اقا
و قلبی شدن دین برای همه و هدایت شدنها و برنگشتن بعد از هدایت را از خداوند برای همه مردم عالم و خودمونو عزیزانمون بخواهیم
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 راز قبر مخفی حضرت زهرا سلامالله علیها👆👆
.
.
#یا_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_رائفی_پور
.
#شناخت_حضرت_زهرا_سلام_الله_عليها
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه ی کمتر دیده شده
از حاج آقا قرائتی😭😭
🌑 ایام شهادت بی بی دو عالم تسلیت باد ⚫️
#التماس_دعای_فرج
@zeinabiha2
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو هم میتونی درست درکنار حضرت زهرا "س" قدم برداری!
🔴 میتونی فرمانده ی لشکر امام زمان باشی، اگـــر . . .
#شجاعی
@zeinabiha2
🥀
نمی خواهم بِرَنجانم دلت را بی سبب اما.
چگونه مرگ یک مادر، چهل تن متّهم دارد؟!
#مادرِمن🌱
@zeinabiha2
▪️صداۍ سیلۍ در گوش زماݩ پیچید و زمین...
هنوز ڪه هنوز است حیران و سرگردان دور خودش مۍچرخد و آرام ندارد تا تو بیایۍ!
» یا فاطِر بحقّ فاطمة عجّل لولیک الفرج...
4_1149911174913982504.mp3
1.78M
#دعای_عهد
🌸با نوای استاد فرهمند🌸
التــــــماس دعـــا
🍃❤️
#استاد_قرائتی👌
حاج آقا قرائتی تعریف میکردند که:
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم
او هم جواب داد و گفت:
ای بابا حاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی
خدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه!!!
استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد
مثال هستند پاسخ داد:
بانکم خیلی خیلی پول داره
ولی تو بری بگی بده میده؟ نه نمیده...!
👈چون حساب و کتاب داره..!!!
@zeinabiha2
🍃❤️
•| #منبر_کوتاه 👌
طاعت بدون ڪنتـرل نفس سودی ندارد.
اما اگر صـد سـال هم بگذرد
ولی نفس خودت را کنترل نکنی؛
نگاهـت را کنترل نکـنی؛
در کلاس اوّل درجا خواهی زد.
وقتے بہ ڪلاس دوّم
خواهی رفت کہ نفست را کنترل کنی
یا باید نفـس را بپرستی یا خـــدا را.
«لا نجاة الا بالطاعة». طاعـت چیست؟
طاعــت این است کہ آنچہ
دلــت می خواهد را کنار بگذاری..
#آیت الله -حق شناس
@zeinabiha2