eitaa logo
زینبی ها
3.6هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊|شهید عبدالله باقری : 💢بهشت تلفن ندارد ؟! 🔹همسر بزرگوار شهید عبدالله باقری: دختر کوچکم می گوید: بهشت تلفن ندارد تا من با حرف بزنم؟ خب دلم تنگ شده و می خوام صداش رو بشونم؛ بابا دلش برای ما تنگ نمیشه؟! 💔🍂 🥀 یاد شهدا با ذکر 🌷 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊|شهید حمیدرضا زمانی : 💢شهید کربلا !! 🔹خنثی سازی تله انفجاری توسط شهید حمیدرضا زمانی بچه شیری که راه خود را پیدا کرد و در ۳۵ کیلومتری کربلا به درجه رفیع شهادت نائل شد. 💔🍂 🥀 یاد شهدا با ذکر 🌷 🏴| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|کلیپ روایت جانباز مدافع حرم امیرحسین حاجی‌نصیری از شهادت شهید روح الله قربانی و شهید قدیرسرلک.! 💔 🥀 یاد شهدا با ذکر 🌷 🌱| @ZEINABIHA2
شهداۍ اربعه حلب 🥀 °.•خبرت هست ڪہ بے °.•روۍ طُ آرامم نیست...؟ 🕊۲۱ آبان ماه سالروز شهادت : شهید مدافع حرم احمد اعطایی شهید مدافع حرم مسعود عسگری شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی 💔 🥀 یـاد شهدا با ذکر 🌷 🌱| @ZENABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊|شهید رسول خلیلی : 💔 عطر پیراهنش..! 🎥 خاطره مادر شهید رسول خلیلی از پیراهن عطرآگینِ آغشته به خون شهید خلیلی 🥀🍃 یاد شهدا با ذکر 🌷 🌱| @ZEINABIHA2
🕊| شهید بابک نوری : 🕊| شهید علیرضا نظری : 🕊| شهید عارف کایدخورده : 🚗خودرویی که مسافرانش را به بهشت برین رساند..! 🔹همرزم شهید : اونروز بابک داخل ماشین بود شهید نظری و کاید خورده کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار... در ماشین نیمه باز بود پای راست بابک هم بیرون.... خمپاره افتاد بین این سه نفر و... دقیقا همین ماشین بود..! 🥀🍃 یاد شهدا با ذکر 🌷
گواهی می دهم به همه اوصیا پیامبران، مخصوصا اوصیا پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی از امیرالمومنین علی تا یازده جانشین بر حقش که خاتم آنها امام عصر و الزمان حضرت مهدی (روحی فداه) می باشد. گواهی می دهم که ولایت فقیه جانشین بر حق ائمه بوده و اطاعت از ولی فقیه اطاعت از معصوم بی کم و کاست می باشد. با عرض سلام خدمت مهدی موعود (روحی فداه) و نائب بر حقش امام خامنه ای و تمامی رهروان شهیدان راه حق و حقیقت. و با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و برادران و خواهرانم و مادر گرامی ام و پدر و مادر همسر عزیزم. ؛ من در زندگی حق شما را ادا نکردم. امیدوارم مرا ببخشید و از خداوند برایم طلب غفران و رحمت کنید. ان شاءالله همدیگر را در پیش خداوند متعال ملاقات کرده و در آخرت نیز یار و هم بال هم باشیم. به شما همسر عزیزم توصیه به صبر و استعانت از خداوند متعال را خواهانم و این که در مراسم من جزع و فزع نکنید و قوی و مقاوم باشید و نشان دهید که فدایی دادن در راه حق و حقیقت، شادی دارد، به غم و اندوه و اشک و ناله. همسر عزیزم، شما را سفارش می کنم در مورد بچه ها که نگذارید آنها از راه خدا و ولایت دور شده و آنها را بچه هایی مومن پرهیزگار بار بیاورید و به آنها همواره بگویید که پدرشان در راه حق و حقیقت قدم برداشته و جان ناقابلش را فدای راه معبود نموده و شما نیز باید پاسدار حرمت خون پدرتان بوده و از راه حق و حقیقت و پیروزی از ولی فقیه منحرف نشوید. همسر عزیزم، همواره کوشش کنید که به بچه هایم به جز روزی حلال ندهید و آنها را از روزی غیرحلال باز دارید. همسر عزیزم، همواره در زندگی بر خدا توکل کنید و از او یاری بجویید و جز راه خدا راهی را نروید تا به او ملحق شوید. خدمت دختر گلم سلام می کنم و به او می گویم که او را خیلی دوست دارم و برای عاقبت به خیری اش دعا می کنم. دختر گلم، در زندگی خدا را فراموش نکن و در کارها کمک مادرت کن و حجاب و عفتت را مواظب باش و برای پدر گناه کار خود نیز دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سر تقصیراتم بگذرد. به «زهرا» خانم و «محمدحسین» گلم سلام می کنم و به آنها می گویم که بابا همواره دعاگوی شما بوده و برای عاقبت به خیرتان دعا می کند. بچه های گلم، بابا را از دعای خیر خود فراموش نکرده و اعمال و رفتارتان جوری باشد که مرا پیش پیامبر و ائمه سرافراز کرده و شرمنده نسازید. به مادر گرامی و مهربانم سلام عرض کرده و از او می خواهم که مرا به خاطر خطاها و کوتاهی هایم در مورد او ببخشد و در شهادت من صبر پیشه ساخته و بداند که پسرش در راه امام حسین دم برداشته و راه او را پیموده است و باید تو نیز مانند زینب صبر پیشه کنی و مرا از دعای خیر خود فراموش نکرده و مرا ببخش. از پدر همسر و مادر همسر عزیزم حلالیت طلبیده و از آنها می خواهم که مرا به خاطر کوتاهی هایم ببخشند و مرا حلال کنند. از تمامی برادران و خواهران و دوستان و آشنایان و همکارانم می خواهم که اگر تقصیری یا کوتاهی از جانب من در مورد آنها سر زده، مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از ولایت فقیه دست برنداشته و تا پای جان از آن حمایت کنند. به همسر عزیزم می گویم که من در زندگی به کسی قرض ندارم و آنهایی هم که از آنها طلبکار هستم، اگر طلبشان را دادند که هیچ، و اگر ندادند، آنها را می بخشم و حلال می کنم. احتیاطاً مقدار یک میلیون تومان برای من خمس بدهید و پانصد هزار تومان هم رد مظالم. اگر مالی هم از من بر جای مانده آن را طبق قانون ارث و میراث تقسیم کنید. از همه، همسر و فرزندان و عزیزانم طلب عفو نموده و همه را به خداوند منان می سپارم و به انها جمله ی «شهید بهشتی» را می گویم که «سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست». از خداوند متعال می خواهم که در بدنم اثر از زخم های بدن امام حسین و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد. اگر جنازه ام برگشت، که از خدا می خواهم که بر نگرددف مرا هر کجا خواستید دفن کنید و از همگی التماس دعا دارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم. محب المهدی ۱۳۹۴/۰۸/۱۳ ۱۱ محرم الحرام هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ....🌹🍃 @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺وقتی وضو میگرفت از پشت پنجره نگاهش میکردم گریه میکردم. 🎥به روایت مادر شهید حمید سیاهکالی مرادی 🕊🥀 یاد شهدا با ذکر 🌷 🌱| @ZEINABIHA2
🕊🌷🌷🕊 خدایا تو را سپاس که مرا در دین حقت و مذهب زیبای تشیع قرار دادی، تو را سپاس که مرا در پیروی از پیامبر اسلام حضرت محمد و اهل‌بیت و عصمت و طهارتش یاری نمودی. خدایا من امروز به سوی تو قدم بر می‌دارم برای دفاع از مذهبی که به آن از صمیم قلب اعتقاد دارم. خوشحال و شکر گذارم که به من نعمت جهاد در راه خودت نمودی تا با یاد و نام تو در این راه قدم بردارم و بتوانم در راه دفاع از حرم شریف خطبه‌خوان کربلا و سه ساله مولایم حسین با قلبی راسخ قدم بردارم. ای پدر و مادر عزیزم که شما را در این دنیا خاکی نزدیک‌ترین فرد به خود می‌دانم، شرمسارم از رفتاری که شایسته برخورد با شما نبود و من در حق شما روا داشته‌ام، به خدا سوگند می‌خورم که اگر زمانی با صدای بلند با شما سخن گفتم و موجبات ناراحتی شما را فراهم نمودم در قلب خود احساس پشیمانی بسیار می‌کردم، شاید به زبان نیاوردم ولی در قلب این‌چنین بود، مرا حلال کنید و دعا کنید تا در دنیای جاوید نزد پروردگارم روسیاه نباشم. برادران و خواهران عزیزم شما را به تقوای الهی و ایستادن در خط ولایت‌فقیه سفارش می‌کنم و علاوه بر شما به مردم عزیز کشورم سفارش می‌نمایم که فریب جوسازی‌های دشمنان این خاک و اسلام ناب محمدی را نخورید و در خط ولایت باشید و از امام عزیزم، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی حمایت کامل و جامع نمایید. مبادا از خط ولایت‌فقیه خارج شوید که من شهادت می‌دهم که شما از خط اهل‌بیت خارج شده‌اید. خوشحالم که در لباسی شهید می‌شوم که از اعماق وجودم به این لباس اعتقاد دارم و می‌دانم که چه لباس ارزشمندی به تن دارم، به همکارانم سفارش می‌نمایم تا حرمت لباس خویش را نگه داشته و قدردان نعمت خدمت در سپاه پاسداران باشند. اینک با قدم‌هایی محکم به سوی جهاد در راه خدا ره سپار می‌شوم و از همه‌ی کسانی که بر گردن من حقی دارند در خواست می‌کنم به حق مادرم زهرا(س) حلالم کنند. یا علی ((الهم عجل لولیک الفرج)) 🌷 هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 @zeinabiha2
🌱مگہ میشہ غبار زائران حسین (ع) بہ تن کسی بشینہ و جوازبهشت‌رونگیره 📸 تصویر جارو زدن مسیر زوار اربعین حسینی توسط شهید | 🥀 🏴 @ZEINABIHA2
🌷🕊 🌷🕊 محمد بزرگمهر د رسال ۱۳۳۵ دریک خانواده روستائی چشم بجهان گشود وی در پنج ماهگی د رشکم مادربود که پدرخود را از دست داد و مادرش با قالی بافی مخارج این شهید را تامین میگرد مادرش او را د رپیش ملایان محلی برای تحصیل فرستاد تا آنکه مدارس د ردهات تاسیس شد و برادرش او را بمدرسه فرستاد شهید محمد بزرگمهر علاقه فراوانی بدرس و مشق خود نشان میداد وی دوران ابتدایی و بعد سیکل را با موفقیت گذراندو در سال چهارم دبیرستان بعد از اتمام سیکل د رآزمون دانش سرای مقدماتی شرکت نمود و در امتحانات مربوطه قبول شد و بدانشسرای مقدماتی اصفهان راه یافت و بعد از اتمام دانشسرای مقدماتی بمقام معلمی رسید. اوچندین سال در یکی از روستاهای رامهرمز بنام کهله درس میدادو دراوایل انقلاب با دیگران برادران خود با رژیم صفاک پهلوی به نبرد برخاست و تا نابودی این رژیم از پای ننشست. شهید محمد بزرگمهر با شهید حجته الاسلام سید محمودرایگانی فعالیت بسیار نزدیک داشت و در روستاها مردم را بر علیه رژیم جبار طاغوتیان میشوراندو راهنمائی میکرد و در روستاها برای عموم سخنرانی میکرد. وی در سال ۱۳۵۴ بخدمت نظام وظیفه فراخوانده شد و درسال ۱۳۶۵ خدمت خودرا به پایان رساندو با شروع جنگ تحمیلی عراق علیهاسلام با شور و شوق فراوانی عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و دوش بدوش برادران سپاهی وارتشی به نبرد با سر بردگان بعثی پرداخت. شهید محمدبزرگمهر از شهید شدن هیچ باکی نداشت و در حدود چندماه در جبهه ها بجنگ با کفار مشغول بود تا اینکه د ر مصاف با دشمنان اسلام درروز یکشنبه ۱۳۶۰/۱۱/۲۵ درتنگ چزا به بدست مزدوران بعثی به لقاالله پیوست. 🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 @zeinabiha2
معلم خوب از معبر حرفهایش درهای بهشت را باز میڪند بہ روی شاگردانی ڪہ در ملڪوتِ قلب او آمادهٔ درس گرفتن هـستند سلام بر معلمانی ڪہ راههای آسمان را به شاگرانشان نشان دادند 🌷
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 مصطفی رشیدپور متولد اول شهریور ۱۳۴۷ بود. اولین باری که به جبهه رفتند سال ۶۳و در سن ۱۳ سالگی و با شناسنامه برادرش بود ولی بعد که بزرگ تر شد رسماً به جبهه رفت و در اغلب عملیات ها حضور داشت و حتی همرزمانش هم می گویند که در عملیات مرصاد نیز او را دیده اند.تا وقتی که قطعنامه را پذیرفتند نیز در جبهه های حق علیه باطل بود. همیشه می گفت: من آغوشم برای مرگ باز است ولی این مرگ است که از من فرار می کند. مصطفی همواره به من تاکید می کرد: هر کس بمیرد فردا دوباره خورشید طلوع خواهد کرد و هیچ خدشه ای در زندگی کسی به وجود نمی آید پس متکی به شخص نباش و مستقل زندگی کن؛ بزرگ همه ما خداست. علاقه خوب است اما به شرط اینکه وابستگی در پی نداشته باشد. همسر شهید: اوایل پاییز سال ۶۹ بود و من کلاس دوم دبیرستان و امتحانات ثلث اول بود. یک روز متوجه شدم عمویم بدون برنامه و اطلاع قبلی به دزفول و به منزل ما آمده- عموی بنده داماد خانواده آقا مصطفی بود- و نگاه های معنی داری دارد و زن عمویم باب خواستگاری را باز کرد. البته مادربزرگ من و آقا مصطفی دختر خاله هستند و از دو سو نسبت فامیلی با هم داشتیم. ۱۰ بهمن ۱۳۶۹ ازدواج کردیم و اسفند ۱۳۷۳ دخترم بهاره به دنیا آمد و فروردین سال ۱۳۷۲ هم پسرم آقا مهدی را خدا به ما داد. آقا مصطفی هم بعد از ازدواج به من گفت: زمانی که جبهه بودم یک روز بعد از نماز صبح خوابیدم و در خواب دیدم که جایی روشن شد و خانمی چادری که چهره اش را نمی دیدم و نشسته را به من نشان دادند و گفتند که ایشان همسر شماست، ولی هر چه سعی کردم صورت آن زن را ببینم نتوانستم؛ و شاید این به حجب و حیای خودش برمی گشت زیرا هیچ وقت نگاه به نامحرم نمی کرد. بعداز ازدواج هم گفت که تمام مشخصات من با ان زن که در خواب دیده بود یکسان است. خیلی مرا دوست داشت و حاضر نبود آب در دلم تکان بخورد. مدام با خودم می گویم نمی دانم چگونه توانست مرا بگذارد و برود؟ اما می دانم که عشق الهی به مراتب فراتر از عشق زمینی است و قابل مقایسه و معاوضه نیست. از سال ۱۳۶۷ در شرکت صنایع فولاد مشغول به کار و آبان ۹۳بازنشسته شد. وقتی بازنشسته شد از او پرسیدم قصد نداری کار دیگری را شروع کنی، اما جواب روشنی نداد تا اینکه زمستان سال گذشته بود که گفت: نظرت در مورد اینکه من برای جنگ به سوریه بروم چیست؟ گفتم: این سؤال خیلی سخت و دوری از تو برای من سخت تر است به خصوص که یک پسر نوجوان و در حساس ترین شرایط و سن و سال داریم که به دنبال کسب هویت است.گفت: نگران نباش؛ من مهدی را مرد بار آورده ام. واقعاً بعد از شهادت ایشان متوجه این موضوع شدم؛ وقتی که دیدم پسرم به خوبی با این مسئله کنار آمد. به نظر من اولویت فرزندت است. مصطفی گفت: نه این طور نیست نگو اولویت فرزندت است. به صراحت مخالفت و یا موافقت خود را اعلام نکردم؛ زیرا تمام زندگی و تکیه گاهم بود؛ وقتی با آقا مصطفی ازدواج کردم از خانواده ام دور شدم و از شهرستان دزفول به اهواز آمدم به همین خاطر بر سر دو راهی قرار داشتم، ولی در تنهایی لحظه ای انگار کسی در من نهیب زد که این آدم و امثال این آدم ها اگر نروند تو هم مانند همان زن هایی هستی که لباس مردان خود را کشیدند و پشت مسلم را خالی کردند. یک لحظه فکر کردم چه بسا من از آن زنان هم بدتر باشم و اگر همه ما قرار باشد با رفتن همسرانمان مخالفت کنیم چه اتفاقی می افتد؟ مرز جنگ ایران و داعش می شود کرمانشاه و غرب کشور. وقتی به آقا مصطفی فکر می کنم اولین خصیصه ای که به ذهنم می رسد شجاعت ایشان است که واقعا زبانزد بود. نمی دانم چه نیرویی در این فرد بود؟ آقا مصطفی به معنای واقعی کلمه ولایتمدار بود و تمام هم و غمش در وهله اول آسایش کل بشر بود و همیشه دغدغه همه آدم ها را داشت و در مورد شخص خاصی صحبت نمی کرد. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 @zeinabiha2
۷ آذر ماه ، خلبان شجاع گرامی باد . 🥀 @zeinabiha2
۱۳ آذر ماه ، گرامی باد. 🥀 @zeinabiha2 کپی باذکر صلوات برای فرج آقامون🙏
۱۴ آذر ماه گرامی باد. 🥀 یکم شهریور 1336، در روستای استیر از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. پدرش سید حسن، کشاورز بود و مادرش شمسی نام داشت. تا پنجم ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم حوزوی تا (سطح3) پرداخت. از طرف ارتش راهی جبهه شد. مسئول واحد عقیدتی سیاسی لشگر 16 قزوین بود. چهاردهم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است. او را سید علی نیز می‌نامیدند. @zeinabiha2
۱۵ آذرماه ، امیر ارتش اسلام، سرلشکر خلبان، گرامی باد . 🥀 🗓 ولادت : تیر ۱۳۳۲ (استان مازندران، شهرستان سیمرغ، شهر کیاکلا) 🗓 شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹ 🔹 اصابت موشک توسط هواپیمای میگ دشمن و سقوط بالگرد 🔹 منطقه : استان ایلام، میمک، تنگ بینا 📍 مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها) کتاب هایی که به زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار پرداختند : 📗 صحیفه پرواز (زندگی‌نامه شهدای هوانیروز) / سیدامیر معصومی، علیرضا پوربزرگ وافی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت‏ / ۱۳۶۹. 📗 سیمرغ‏ (روایتی از ایمان و سلحشوری شهید کشوری، شهید شیرودی و همرزمانشان‏)/ حجت شاه‏محمدی و سیدامیر معصومی/ نشر هفت‏/ ۱۳۷۸. 📗 بر بال‌های سیمرغ‏ (خاطرات خلبانان تیزپرواز هوانیروز ارتش، امیرسرتیپ خلبان شهید احمد کشوری، امیر سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی) / عبدالحمید موذن جامی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی / ۱۳۸۵. @zeinabiha2
#۱۶آذر @zeinabiha2 کپی با لوگو کانال زینبی ها🔈🔈
۱۶ آذرماه ، گرامی باد .🥀 @zeinabiha2 کپی با ذکرلینک کانال زینبی ها🔈🙏😊