#سیره_شهدا
#شهید_جهاد_مغنیه
🔰 توسل به امام زمان (عج)
بعد از شهادت حاج عماد و ازدواج دو فرزند دیگرم -مصطفی و فاطمه- من با جهاد زندگی میکردم. یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمه های شب دیدم با صدای بلند گریه میکند. به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال نماز است.
شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود. فردای آن روز ازش سوال کردم که چرا گریه می کردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی.
شنبه از سوریه تلفن کرد. پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه. من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد. بعد گفت: من در نمازم خطاب به امام زمان حجت بن الحسن(عج) صحبت میکردم. پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد. قسمش دادم که بگو. گفت: به ایشان می گفتم که من بنده گناهکاری هستم و...»
مادر جهاد بقیه حرفها را نگفت و فقط این را گفت که تا وقتی جهاد در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود.
@zeinabiha2
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
لحظاتی با سردار #شهید_اللهدادی
یار دیرینه #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
این شهیدعزیزتوسط سرداردلهاحاج قاسم درقبرگذاشته وبخاک سپرده شد...
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم
@zeinabiha2
#سیره_شهدا
#شهید_محمدعلی_الله_دادی
🌹شهید الله دادی در کار همواره به مسائل اساسی و ریشه ای میپرداخت. او از نظر توان فکری و عملیاتی کم نظیر بود.
در بحث تقوا و زهد نیز اینگونه بود. این شهید بزرگوار با وجود اینکه در سر و بدنش ترکش هایی از جنگ داشت، اما به دلیل عادت به ورزش، توان جسمی خیلی بالایی داشت. او بعد از اذان صبح به ورزش میپرداخت.
🌹واگذاری مسئولیتها متناسب با توانایی هر فرد، تواضع و احترام نسبت به نیروها، تاکید بر نوآوری و خلاقیت، شجاعت و اطاعت از امر فرماندهی از دلایل مدیریت موفق سردار شهید محمدعلی اللهدادی بود.
🌹شهید الله دادی به دعوت حاج قاسم سلیمانی، به نیروی قدس پیوست تا در لبنان و سوریه به مبارزه با رژیم صهیونیستی بپردازد.
🌹این سردار شهید سرانجام، در روز ۲۸ دی ماه سال ۱۳۹۳ در منطقه "القنیطره" سوریه مورد حمله موشکی نظامی رژیم صهیونیستی اسرائیل قرار گرفت و به همراه تعدادی از اعضاء حزبالله لبنان جام شهادت را سرکشید.
@zeinabiha2
🔹خواهر شهید جهاد مغنیه :
مادر من یک زن فوق العاده است. وقتی خبر شهادت بابا رسید، رفت دو رکعت نماز خواند. همه ما را مادرمان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ایت را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نکردند. همین که یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرایم شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند. خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی پیکر جهاد را دیدم. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بود ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود. یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیرمستقیم ما را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید، گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز به اربا اربا نرسیده. لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع). ما هم از خجالت آرام شدیم. بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا در قبر خواند.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#شهید_مقاومت
@zeinabiha2
تصویری از شهدای قنیطره ...
🥀 شهید فرمانده محمد احمد عیسى "ابو عیسى"
متولد: عربصالیم 1972 م / متأهل / 4 فرزند
🥀شهید جهاد عماد مغنیه "جواد"
متولد: طیردبا 1989 م / مجرد
🥀 شهید عباس ابراهیم حجازی " سید عباس"
متولد: الغازیه 1979 م / متأهل / 4 فرزند
🥀 شهید محمد علی حسن ابو الحسن "كاظم"
متولد: عین قانا 1985 م / مجرد
🥀 شهید غازی علی ضاوی "دانیال"
متولد: الخیام 1988 م / متأهل / یک پسر
🥀 شهید علی حسن ابراهیم "ایهاب"
متولد: یحمر الشقیف 1993 م / مجرد
🥀 محمدعلی اللهدادی از سرداران و فرماندهان نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخه نیروی قدس بود .
@zeinabiha2
فرزند حاج عماد مغنیه، همان مردی که سال ها از دست جوخه های ترور صهیونیست ها پنهان شده بود اما سرانجام توسط همین ایادی کفر در دمشق و در سال 1386 به شهادت رسید، بسیار ناراحتمان کرد. نه از این بابت که ناراحت باشیم از اینکه سرانجام زندگی این مرد جوان با شهادت پایان یافته نه، به قول شهید آوینی مرگی چونین، برای اولیای خاص خداست و هر مدعی لاف زن، لیاقت پوشیدن ردای شهادت را ندارد. ناراحتی از این باب بود که غبطه خوردیم به حال پسر جوان که دانست چطور حاجتش را از درگاه حضرت حق بگیرد و راهی را برود که خود اراده کرده بود نه سرنوشتی که حتی بادها هم می توانند برای انسانی تصمیم گیری کنند. اما جهاد عماد مغنیه ، معروف به جواد در سال 1991 در لبنان و در خانواده ای مبارز متولد شد. پدرش، عماد مغنیه، نام برادر شهیدش در مبارزه با صهیونیست ها برا برای وی انتخاب کرد. وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان بود، حضور داشت و پس از شهادت پدرش، رابطه ی تنگاتنگی با سیدحسن نصرالله و سردار سلیمانی داشت، به طوری که برخی این دو بزرگوار را به عنوان پدران معنوی جهاد می دانند. پدر او عماد مغنیه معروف به حاج رضوان بود، کسی که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی اسرائیل را به سخره گرفت و آن ها نتوانستند او را پیدا کنند. شهید جهاد، چهارمین شهید از خانواده ی مغنیه می باشد. او تحصیلات عالیه را در رشته ی مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت ، شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#شهید_مقاومت
@zeinabiha2
#زندگینامه
#شهید_محمدعلی_اللهدادی
محمدعلی اللهدادی سال 1341 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. با شروع انقلاب وارد نهادهای انقلابی شد و در سال 1362 برای خدمت به مناطق محروم به شهرستان کهنوج رفت.
در دوران دفاع مقدس در لشکر 41 لشکر ثارالله به عضویت در تیپ ادوات درآمد و پس از شهادت حاج مهدی زندی مسئولیت فرماندهی تیپ ادوات لشکر را برعهده گرفت.
جانشینی لشکر 38 ذوالفقار نیروی زمینی، فرماندهی تیپ رمضان لشکر 27 حضرت رسول(صلیالله علیه و آله و سلم) و فرماندهی سپاه الغدیر یزد و... از دیگر مسئولیتهای وی پس از دوران دفاع مقدس است.
سردار شهیدمحمدعلی الله دادی روز یک شنبه 1393/10/28 در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید.
شهید محمدعلی الله دادی به روایت همرزمانش:
- سال ۶۴ یک روحانی به لشکر ثارالله آمده بودند، اسم ایشان حاج آقا فاضلی بود، شهید الله دادی در آن زمان مسئول واحد دیده بانی در تیپ ادوات بودند، یک روز در حین صحبت حاج آقا فاضلی، یک چیز توجه مرا خیلی جلب کرد و آن هم نحوه چیدن تعداد زیادی پتو روی هم بود، پتوها طوری منظم و دقیق روی هم چیده شده بود که مثل صفحات یک کتاب بودند، و دارای زاویه های دقیق، مثل اینکه روی هم گذاشته شده و برش داده باشند، بعد از اتمام صحبت حاج آقا، از شهید پرسیدم چقدر حوصله دارید که با این دقت پتوها را روی هم چیده اید؟ ایشان خندید و گفت: ما اینجا با جان بچه های مردم سر و کار داریم و مجبوریم همه چیزمان همین قدر منظم باشد که بچه ها به نظم و دقت عادت کنند، نظم و دقت در همه کارهای شهید همنیطور جاری بود.
- در سال های ۷۰ و ۷۱ زمانی که در تیپ دوم صاحب الزمان (عج)سیرجان با هم بودیم برای دقت در تیراندازی در مقابل اشرار مسلح قرار شد ۵ نفر پاسدار آموزش ببینند، ایشان این آموزش ها را خودش بر عهده گرفت (در حالی که جانشین فرماندهی تیپ بود) می گفت با بچه ها قرار گذاشتیم طوری تمرین کنند که همه بتوانند از فاصله ۲۰۰ متری یک خودکار را مورد هدف قرار دهند و گفته ام که من فقط تیر به بر پیشانی اشرار را قبول دارم، هر کس نمی تواند اینطور ماهر شود، برود، شب های زیادی با هم می رفتند راهپیمایی های طولانی، بدنسازی و عادت به کار در شب و نهایتا هم موجودیت اشرار مسلح هم به نابودی رفت و امنیت امروز ایجاد شد.
راوی: سردار محمد علی ایران نژاد (دوست و همرزم شهید)
- بعد از اتمام جنگ ماموریت جنوب شرق به لشکر ۴۱ ثارالله واگذار شد.شهید الله دادی به عنوان جانشین تیپ صاحب الزمان(عج) سیرجان تمام ماموریت های علیه اشرار را فرماندهی می کرد که اغلب کارهای شناسایی محل استقرار اشرار در منطقه را شخصا به همراه تیم اطلاعاتی انجام می داد، معمولا شهید تاکید داشت اگر شناسایی زمان زیاد ببرد بهتر از این است که ناقص باشد و باعث هزینه های زیادی شود و معمولا تمام تحرکات باندهای اشرار توسط شخص خود شهید رصد می شد. شهید علاوه بر فرماندهی عملیات های علیه اشرار معمولا در نوک خط حمله قرار می گرفت و همزمان دو کار را با هم انجام می داد هم فرماندهی عملیات را داشت و هم هدایت آتش ادوات را،که این امر همیشه باعث فلج شدن کاروان های اشرار می شد.
- معمولا اکثر اوقات که با شهید همراه بودم او بیشتر تاکید می کرد که کارها با هدف صورت گیرند و هر کاری که بدون هدف انجام شود نتیجه نمی دهد. معمولا دوست داشت که بهترین بچه ها را برای نسل آینده سپاه تربیت کند، شهید همیشه دنبال تربیت متخصص در رشته های مهم برای امورات سپاه بود.
- قبل از عملیات نصر ۴ قرار بود برای توجیه به منطقه عملیاتی برویم، هنگام عزیمت در مسیر، دژبانی آن منطقه معمولا سخت گیری می کرد که خیلی از مواقع منجر به درگیری می شد، یک بار به همراه شهید از آن مسیر می گذشتیم که آن اتفاق رخ داد، دژبانی برخورد سختی با ما کرد، من به شهید گفتم خودت را معرفی کن و بگو که فرمانده تیپ هستی، اما او این کار را نکرد و در نهایت بحث بالا گرفت و به سپاه بوکان رفتیم ، این مسئله باعث شد که از طرف سردار سلیمانی پیگیری شود که این سختگیری بی مورد که باعث اتلاف وقت می شد برای همیشه حل و فصل شود.
@zeinabiha2
💙͜͡🌱
بسمربالمھد؎ﷻ|❁
قَلبمَـندرطَلبمَردظُھـوراَست
ڪِهچونچِھـرهنَمآیـد..
هَـمہعآلمشَـوداَزدیدناوخِیـردَمآدم...!(꧇
💙¦⇠#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
@zeinabiha2