آقای امام رضا چند روزی بیشتر تا روز مقدرات نمونده.
وقت تنگه.
کارم اورژانسیه.
دستم به دامن تون.
آقای امام رضا لطفا ضامن من هم بشید.
آقای امام رضا که خیلی دوست تون دارم و برام متفاوت تر از همه کس هستید لطفا دستم رو بگیرید.
آقای امام رضا من الان شرف یاب شدم اینجا.
الان مثل همیشه نزدیک تونم.
جسمم نه، جسمم خیلی وقته این گوشه افتاده ولی الحمدالله دلم شب های جمعه کربلاست الان هم که مثل همیشه کنار شما!
آقای امام رضا میشه دستم رو بگیرید کمکم کنید که یه دستی به دلم بکشم که حالا از گناه رنگ خودش رو باخته و شده سیاه.
آقای امام رضا میگن پسرتون رو خیلی دوست داشتید.
شمایی که من روسیاه رو این طور نگاه کردید... یه نگاه ویژه و اجازه دادید در خونه تون رو بزنم مگه میشه پسرتون رو دوست نداشته باشید؟!
میشه بخاطر پسرتون دستم رو بگیرید.
میگن توسل آدم ها رو نجات میده حتی اگه آدم نباشن.
خب آقای امام رضا من به شما متوسل میشم شما کمکم کنید.
آقای امام رضا تعویض دل نداریم؟!
این دل من دیگه خیلی خراب شده.
دیگه نمیخوام بگم این دل منه.
میگن با توسل دلت عوض میشه.
از نو بنا میشه.
میشه دل من رو هم عوض کنید؟!
من دستم بیشتر از این بالا نمیاد شما دیگه از اینجا به بعد رو داشته باشید و دستم رو بگیرید.
آقای امام رضا میدونم الان قول میدم ولی بعد یادم میره حرفم رو ولی خب شما آقای امام رضا هستید.
امام رئوف...!
من دوست دارم آدم بشم نمیدونم چطور شروع کنم فقط.
یادم دادن اول توسل کن به اونی که دلت امر کرده بقیه ش با اون ها!
دلم که شما رو واسطه کرد.
گفت شما دست تون به عرش میرسه.
یعنی با تصمیم جدی من بقیه مسائل باشماست آقای امام رضا؟!
بعد که شب تقدیر شد خواستم اون شب سرنوشت ساز دعا کنم بگم اللهم الرزقنا شهادت فی حرم مطهر رضوی🙂✨