ان شاءالله خدا قسمت و روزیتون کنه،اما من یه توصیه به خیلی از دوست ها و رفقا دارم، اگه مدینه قسمتت شد،دعا کنید روز برسید مدینه،کسی که نیمه های شب می رسه مدینه، بذار برات توصیفش کنم اون دل شب چه خبره،اون هایی که نرفتن ،همچین که اتوبوس وارد شهر مدینه شد،از دور قبه الخضراء رسول خدا پیداست، همه بلند می شن دست رو سینه میذارن،السلام علیک یا رسول الله،هنوز سلام گفتن زائر تموم نشده، همه دارن یه جوری نگاه میکنن،دارن دنبال یه گمشده میگردن،دنبال چی میگردی زائر مدینه؟میگن داریم ببینیم بقیع پیدا میشه یا نه،باید بگیم خیلی نگرد،تو همه ی مدینه یه جا تاریکه،اونم بقیعه😭💔
می خوام بیام مدینه کنج بقیع خیمه ی غم بپا کنم من
زانو بغل بگیرم تنگ غروب مادرم رو صدا کنم من
ای مهربونم،تازه جوونم😭💔
مجلس امام صادق علیه السلام ناخداگاه میره به سمت روضه ی مادرش، خود امام صادق این طور بوده،ما پیرو این آقاییم، مگه نگفت: شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا ،مگه ما از زیادی گل اونها نیستیم،مگه نگفت: عجنوا به ماء محبتنا ،خود امام صادق این جوری بود، اومد پیش حضرت نشست،حضرت فرمودند،نبودید چند وقت ،سر درس غیبت داشتی،گفت:آقا جان اولاد دار شدم،دستم بند بود،حضرت گفت:خدا چی بهت داده،گفت:آقا جان دختر دار شدم،حضرت فرمود:خدا رحمتش رو بر تو نازل کرده،اسم دخترت رو چی گذاشتی؟خوشحال با غرور گفت:آقا چه اسمی بهتر از اسم مادر شما زهرا،تا گفت:اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن حضرت رفت تو هم،ناراحت شد،گریه کرد😭💔
گفت:آقا چرا گریه میکنی،من حرف بدی نزدم، آقا فرمود:مواظب باش بهش بی احترامی نکنی. خود امام صادق فرمود:خدا رحمت کنه شیعه ای که برای مادر ما بلند گریه کنه😭💔
خونه رو آتیش زدن،نیمه ی شب،تموم روایات میگن، حدود هفتاد سال سن حضرت بوده، به ابوالائمه به شیخ الائمه معروف بوده، من یه سئوال میکنم ازت،یه پیرمرد تو خیابون ببینی،حتی اگه نسبت هم نداشته باشی،همچین که ببینی که موی سفید داره احترامش میکنی،می ری دستش رو میگیری از خیابون ردش میکنی،مراقبشی؟💔😭
مراقبشی،امام صادق ما،امامی که با اون سن بالا ،نمی دونم چه جوری بگم،همین یه جمله میکشه،نانجیب خودش سوار بر اسب،امام رو پا برهنه و پیاده تو کوچه های مدینه،نذاشت امام لباس بپوشه،بدون عمامه، آی شیعه ها 😭
امام تون رو با سر برهنه از خونه بردن
میان در خونه ات ببرنت،مراعات میکنی میگی زن و بچه ات نفهمن💔
بردن امام رو به قصر اون ملعون بی حیا،همه شنیدید سه بار منصور بی حیا شمشیر بلند کرد،اما هر سه باز شمشیرش رو انداخت زمین،وقتی ازش سئوال کردن چرا نزدی،چرا کار رو تموم نکردی، گفت:هر سه بار پیغمبر رو دیدم،ایستاده جلوم غضب کرده میگه بنداز شمشیرت رو،به دست و پای امام صادق افتاد،به آقا گفت:هرحاجتی داری،از من طلب کن،پیغمبر یه جوری من رو نگاه کرده من میترسم 😭
گفت:من از تو هیچ چیز نمی خوام،فقط من رو زود برگردون به خونم،آخه زن و بچه ام وحشت کردن،الان منتظر من هستن😭😭😭آدم حواسش به زن و بچه خودشه،ببرمت کربلا،قربون اون حسینی برم،که تو گودال افتاده بود،دید دارن به خیمه هاش حمله میکنن،حسین…….😭💔
.یه تکیه به نیزه داد صدا زد آی نامردها،اگه دین ندارید،لااقل آزاده باشید،هنوز حسین زنده است،بیایید کار حسین رو تموم کنید،آی حسین….😭💔
قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است
مهلت بده این آخرین راز و نیازاست
نامحرمان را دور سازید ای ملائک
یه بانوی قامت خمیده در نماز است
آی حسین…….😭💔
آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم کربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو کوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر کنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما کربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می کنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو کشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور که رو اسب نشسته،به نیزه تکیه بده، استراحت کنه،نانجیب یه نگاه کرد،دید حسین داره استراحت میکنه،گفت:نذارید حسین استراحت کنه،چیکار کردن،یا امام صادق،با شما همچین کاری نکردن،اما کربلا هر کی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران کردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین………….
.آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی کنم،هرکی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، …… …..،
دیگه پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت….
حسین….
یه نگاه به منصور کرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط کردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع کرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات کاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه کشوندی تو کاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من که با تو کاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میکردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،کربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ….
حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین.😭💔
نظرات و انتقاداتتون رو در مورد هیئت
با ما درمیون بذارید↯
https://abzarek.ir/service-p/msg/1172009
منتظرتونیم:)
enc_1623438594589714362442.mp3
2.8M
`•🌱
#صابر_خراسانی🎙
.
دختر، زودتر راه میرود🚶🏻♀
زودتر به تکلم می افتد
زودتر به سن تکلیف میرسد🧕🏻
اصلاً انگار از همان اول، عجله دارد👀
انگار هیچ وقت برای خودش وقت ندارد
حتی بازیهایش، رنگ و بوی جان بخشیدن دارد👧🏻
چنان معصومانه عروسکش را در آغوش میفشارد؛ گویی سالهاست طعم شیرین مادری را چشیده است.🤱🏻
#روزدختــــــــــرمبــــــــــارک🎉🎁
https://eitaa.com/zeinabiha2
id_@molla113.mp3
4.54M
باز محرم اومده سلام ارباب ...
این غم عاشقهارو دوست دارم
🎙 #نریمان_پناهی