eitaa logo
اگر الگو زینب "س" است...💞💞
114 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤ 💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢السلام علیک یافاطمه المعصومه 🌸🌸🌸🌸🌸 @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
مقایسه‌کردن زندگی‌خودمون با دیگران مثل این میمونه که یه سری آدم میخوان برن قله دماوند ، یکی هست که از قبل ذهن و بدن آماده تری داره ؛ توانایی فیزیکی بالاتری داره میره و بر می گرده و می شینه از "زیبایی" های قله برات میگه! اما تو غبطه میخوری که چرا اون به نوک قله رسیده اما تو تازه اول راهی! مقایسه کردن خیلی اشتباهه رفیق من؛ توی این مرحله به این "فکر" کن که تو باید کلی توانایی یاد بگیری ، و بدن و ذهنت رو قوی کنی تا تو هم "صعود" کنی ... eitaa.com/joinchat/588251140C02d6af013e 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 سلام صبح زیباتون بخیر🍁😍 ممنون که امروز هم همراه ما هستید😘🌹 @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ آبان ۱۴۰۰
🔍حرف_حساب 📌همه همسران با همدیگه اختلاف دارن اما زن و شوهر موفق این اختلافات رو مدیریت میکنن🎉🔑 پس سر تقّی به توقّی😉 فکر نکنید ازدواج شما از اول هم اشتباه بوده🙂 این افکار هستند که مانع فکر درست میشن😇 مگه زندگی بدون مشکل سراغ دارین😎 مراقب افکار همسرانه مون باشیم😘❤️ ♻️♻️🌹♻️♻️🌹♻️♻️ @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫سرزنش کردن در روابط همسران ممنوع🚫 ♦️اثرات ضدتربیتی تمسخر و سرزنش 👌نگذار خودش را پنهان کند... ✅بسیار عالی💯 از دست ندهید و برای دیگران هم ارسال فراموش نشود👌🌹 @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ آبان ۱۴۰۰
این رفتارها شایسته یک بانوی بافرهنگ نیست ❎ برای هر مسئله ای بدون اینکه کنه، سریع عکس العمل نشون میده، جیغ و داد می کنه و با لحن بد صحبت می کنه، جوری که اطرافیان اونو یک آدم تلقی می کنند. ❎ همیشه دنبال اینه که ثابت کنه که من روی همسرم دارم طوری که اطرافیان این خانواده رو، خانواده ای تلقی می کنند. ❎ مدام در حال همسرشه طوریکه این رفتار رو ناخودآگاه در جمع هم از خودش نشون میده و همین سرزنش مداوم از همسرش یک کودک می‌سازه و باعث بی احترامی اطرافیان به همسرش میشه 🌸@successfullady🌸
۱۶ آبان ۱۴۰۰
‏شنیدین میگن قبل از چشمهاتون رو باز کنید و بعداز ازدواج ببندین اگه نه اینطوری میشه👆😏😉 @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
🌹بانوجان به خودت برس و شاد باش🌹 قلب تپنده خانه تویی که انرژی را در رگهای کاشانه ات جاری می کنی👌❤️ ✅بگذار و بگذر از تلخیها که این نیز بگذرد✅ و دمی آرام گیر و نوش جان کن و بنوشان دم نوش محبت را ☕️☕️ به عزیزانت💞💞 که از این دنیا چیزی که می ماند همین دورت بگردم هاست😍🌹 ☘☘☘☘☘☘☘ @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
قسمت شصت و دوم ریحان را روی آن خواباندیم و گفتم: «چاره‌ای نیست. باید اینجا دراز بکشی.» ریحان چیزی نگفت. می‌دانست چاره‌ای ندارد. خودم کنارش نشستم و از او چشم برنداشتم. بعد گفتم: «نه می‌شود قیماق درست کرد، نه چیزی که تقویتت کند. الآن یک چایی برایت درست می‌کنم.» وقتی صدای هواپیماها خوابید، توی دل یکی از صخره‌ها آتش درست کردم و کتری را روی آن گذاشتم. وقتی چای درست شد، سریع آتش را خاموش کردم. چای را جرعه‌جرعه به ریحان دادم. ریحان بیچاره چشمش را باز کرد. نای حرف زدن نداشت و فقط نگاهم می‌کرد. یک لحظه دلم برایش سوخت. یاد زمانی افتادم که وقتی زنی بچه‌ای به دنیا می‌آورد، چقدر استراحت می‌کرد. چقدر مواد مقوی به او می‌دادند. چقدر مواظبش بودند. حالا ریحان با بچۀ تازه به دنیا آمده‌اش، مجبور بود توی کوه، روی سنگ‌های سخت بخوابد. ریحان آرام ‌گفت: «فرنگیس، حالا چه ‌کار کنم؟ به نظرت آل بچه را نمی‌برد؟» خندیدم و گفتم: «آل جرئت ندارد به من نزدیک شود! نگران نباش. خدا هم تو و هم بچه‌ات را حفظ می‌کند. ما کنارت هستیم.» عقیده داشتیم که بچۀ تازه به دنیا آمده، تا وقتی چهل روزش نشده، نباید او را از خانه بیرون برد. اما توی دل شب، مجبور شده بودیم بچۀ تازه به دنیا آمده را به کوه ببریم. ریحان می‌ترسید و نگران بود، اما وقتی قیافۀ خونسرد مرا دید، کمی ‌آرام شد. نصفه‌شب ریحان کمی ‌آرام شد و خوابش برد. بچه را کنارش خواباندم. رحمان را بغل کردم و روی تخته‌سنگی، همان‌طور نشسته خوابیدم. مصیب، فرزند قهرمان، این‌ گونه متولد شد. چهل روز توی کوه بودیم. روزهای اول خودم به ریحان رسیدگی می‌کردم. زیر بغلش را می‌گرفتم و به خانه‌اش می‌بردم و دوباره روزها به کوه برمی‌گشتیم. حالش خیلی بهتر شده بود، اما مواظب خودش و بچه‌اش بودم و توی کوه برایش نان می‌پختم. مجبور بودم نان را روی سنگ‌های کوه بپزم. برای آوردن آذوقه، مرتب از کوه به ده می‌رفتم و برمی‌گشتم. رحمان هم کوچک بود. رحمان را به کولم می‌بستم و تمام این کارها را وقتی که او کولم بود، انجام می‌دادم. دندان‌درد سختی داشتم. به علیمردان گفتم: «هیچ دکتری هم توی شهر نیست. چه کنیم؟» گفت: «اگر خیلی ناراحتی، برویم کرمانشاه.» سرم را تکان دادم و گفتم: «با این وضع بروم کرمانشاه؟ آنجا هم بمباران است.» شب بود. درد داشتم و تا مغز استخوانم تیر می‌کشید. کمی ‌نمک روی علاءالدین گرم کردم، توی پارچه پیچیدم و روی دندانم گذاشتم. رفتم توی حیاط تا شاید آرام شوم و حواسم پرت شود، اما بدتر شد. بی‌قرار بودم. از زور درد، به صورتم چنگ انداختم. رفتم و از داخل صندوقچه، روسری کلفتی برداشتم و به سرم بستم. از این طرف به آن طرف می‌رفتم و برمی‌گشتم. شوهرم، رحمان را توی اتاق خواباند و آمد توی حیاط مرا صدا زد. بچۀ دومم را حامله بودم و نگران شده بود. فقط توانستم بگویم: «به دادم برس، دارم می‌میرم.» گفت: «تحمل کن، فرنگ. این حرف چیه که می‌زنی؟ باید صبر کنی، شاید تا فردا توانستیم کاری بکنیم.» ساعت از دوازده که گذشت، نزدیک بود از درد بمیرم. حالم خیلی بد شد. بچه توی شکمم به سختی تکان می‌خورد. دستم را به شکمم گرفتم و روی زمین نشستم. علیمردان را صدا زدم. وقتی آمد و مرا دید، ترسید. بریده‌بریده گفت: «فرنگیس، چه بلایی سرت آمده؟ انگار آب رویت ریخته‌اند.» از سر تا پا عرق کرده بودم. چشم‌هایم داشت از کاسۀ سرم بیرون می‌افتاد.‌ میخک روی دندانم گذاشتم و فشار دادم. بدتر شد. کمی‌ داروی کُردی رویش گذاشتم. نمی‌دانم چه بود، اما می‌گفتند برای دندان‌درد خوب است. بهتر نشد. فایده‌ای نداشت. از درد، حالت تهوع داشتم. توی خانه، از این ‌ور می‌رفتم آن‌ ور و از آن طرف می‌آمدم این طرف. به علیمردان گفتم: «دیگر تحمل ندارم. برو به کاکه‌ات بگو بیاید، شاید بتواند دندانم را بکشد.» گفت: «می‌دانی ساعت چند است؟ ساعت سه نصفه‌شبه. خوابیده. صبر کن تا صبح، ماشین می‌گیریم و می‌رویم دندانت را می‌کشیم. کاکه‌ام دندانپزشک که نیست، آهنگر است.» گفتم: «نمی‌توانم صبر کنم. تازه، الآن دکتر کجاست؟ همه‌شان فرار کرده‌اند. برو بگو قهرمان بیاید.» علیمردان با ناراحتی گفت: «با این بچۀ توی شکمت، چطور می‌توانی دندان بکشی؟ طاقت نمی‌آورد بچه‌ات.» با خشم و ناراحتی و درد گفتم: «اگر بچۀ من است، باید دوام بیاورد. دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. این دندان‌دارد می‌کشدم.» گفت: «الآن برمی‌گردم.» بعد از چند دقیقه، با برادرش برگشت. قهرمان نگران بود. ترسیده بود. پرسید: «چی شده؟ چه کاری از دست من برمی‌آید؟» گفتم: «به دادم برس. دندان‌درد امانم را بریده. دندانم را بکش.» آب دهانش را قورت داد، لبخند تلخی زد و گفت: «محال است این کار را انجام بدهم. تو بچه‌ای در راه داری. کشیدن دندانت خطرناک است. مگر من دکترم؟» التماس کردم و گفتم: «هیچ اتفاقی نمی‌افتد. فقط دندانم را بکش. نگران نباش، دوام می‌آورم.»
۱۶ آبان ۱۴۰۰
قهرمان پشتش را به من و شوهرم کرد و گفت خدایا چه ‌کار کنم؟ قبول نمی‌کرد. بعد رو برگرداند و گفت: «اگر می‌خواهی، بروم از سر جاده ماشینی گیر بیاورم تا برویم کرمانشاه...» حرفش را قطع کردم و گفتم: «کاکه‌قهرمان، اگر نمی‌کشی، به خودم بگو چه ‌کار کنم.» وقتی دید اصرار می‌کنم، دیگر چیزی نگفت. سریع رفت و گاز آورد. دست‌هایش می‌لرزید. رو به علیمردان کرد و گفت: «کمی ‌الکل بده.» شوهرم با دلهره و ناراحتی شیشۀ الکل را آورد. همه‌اش به من نگاه می‌کرد. قهرمان گفت: «بیا بنشین توی ایوان.» @zeinabion98
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤ 💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢السلام علیک یافاطمه المعصومه 🌸🌸🌸🌸🌸 @zeinabion98
۱۷ آبان ۱۴۰۰
🗓 حدیث_روز حضرت امام على عليه السلام: اِسمَعوا النَّصيحَةَ مِمَّن أهداها إلَيكُم، و اعقِلوها على أنفُسِكُم نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند بشنويد و آن را با جان و دل بپذيريد غررالحكم حدیث2494 @zeinabion98
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ آبان ۱۴۰۰
: بااشتیاق تمام منتظراومدن ماه خوب بودم.دلم برای قرائت‌های دسته جمعی قرآن تنگ شده بود.قاری قرآن رامیخواندوماآرام زیرلب زمزمه میکردیم. ماه رمضان شروع شدومن هرروز بااشتیاق بیشتردرجلسات حاضرمیشدم. روزبیست ویکم بودوقراربودجزء۲۱ روختم کنیم.متاسفانه من بخاطرعذرشرعی نتونستم روزه بگیرم اماخودمو به محفل قرآن رسوندم.ما چند نفر دوست بودیم که کنارهم می نشستیم.اونا متوجه شدن من روزه نیستم.مریم گفت زهرا تو که عذرداری بیشتر از هفت آیه نبایدبخونی فاطمه هم گفت امروزآیه ی سجده دارقراره خونده بشه کاش نمیومدی چون حرامه گوش بدی. خ ناراحت شدم که من نبایدتوجلسه ی این روزا شرکت کنم؟!؟!؟!؟! پاسخ به احکام ذکرشده درداستان🤔🤔🤔🤔🤔🤔 ۱_درسته خوندن بیشتراز هفت ایه داره ولی این به این معنی نیست که خانم حائض قرآن نخونه بلکه به این معنیه که ثوابش کمتره. ۲_درموردشنیدن یاخواندن آیات سجده داربرای کسی که دارد:❓❓❓❓❓❓ نظرمراجع:: آيات عظام امام، بهجت، فاضل و نورى: علاوه بر خواندن آيه سجده دار، خواندن بقيه آن سوره نيز است. آيات عظام تبريزى، خامنه اى، سيستانى، صافى و مكارم: تنها خواندن آيه سجده دار، حرام است و خواندن بقيه سوره حرام نيست. نکته❗️❗️❗️ باوجودعذرشرعی تنها تلاوت آیه یاسوره سجده دار(بنابرنظرمرجع) حرام است اماشنیدن آن اشکالی ندارد ولی بایدبعدازشنیدن سجده ی آن راانجام بدهد. @zeinabion98
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ آبان ۱۴۰۰
❓ حکم گـریـه غیـر عمـدی در نمـاز بـرای امــام حسیــن (ع) چیــست؟ ✍ آیت الله خامنه ای: احتیاط‌واجب در ترک گریه‌بر سید الشهداء(ع)‌میباشـد اما سهوا نمــاز را بــاطل نمــی کنـــد. ✍ آیت الله مکارم: جایز نیسـت و گریـه‌ در نماز فقط بـرای خــوف از خــدا و عشق به مقام ربوبیت پروردگار جایز اسـت و در مــورد اعــاده نمــازهـــای‌ ســابق اگــرجاهــل قاصـر بــه مسالـه‌ بوده نمازهــای ســابق اعــاده نــدارد. ✍ آیت الله شبیـــری زنجانــی: گریــه در مصائب اهل بیت (ع) هر چند عمــدی‌ باشــد نمــاز رابـاطل نمـی کنــد ولــی‌ احتیاط مستحب در اتمام نماز اعــاده‌ آن است حتی اگر گریه بی‌صدا باشــد. ✍ آیت الله وحیـــد: اشـکالــــی نــــدارد.‌ ✍ آیت الله فاضل: گریه کردن اگـر بــرای امــام حسیــن (علیه الســلام) باشـــد اشکال ندارد و نمـاز باطل نمـی شـود. 📚 منابع: استـفتــاء اینتــرنتی از ســایـت آیات خامنــه‌ای، ســـــوال: 0A7tJJn2rs مکــــارم، ســـــوال:9510240021. شبیـــری، شمــاره ســـــوال: 46854 دفتر وحید. فاضل، س: 9503145. @zeinabion98
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ آبان ۱۴۰۰
🤔 نماز_با_چادر_نازک! ❓ مــن در جــایی کـــه نامـحــــرم‌ حضور نداشت با چادر نازک در حالی که لباس آستیـن کوتاه از زیر آن‌ نمایان‌ بود، نماز خوانـده‌‌ ام و الان فهمـیـده‌ام کـه نبـایـد ایــن کــار را انجــام مــی دادم؛ تکلیف ‌نمازهای‌سابقم ‌چیسـت؟ ✍ امام خامنه ای: اگــر بـا اعتقــاد بـــه صحـــت نمــازتــان بــــوده‌ اســـــــــت نـــمـــــــــازهـــــــای گـذشتـــه تان صحیـح هستـنـد. ✍ آیت الله مکـــارم: چـنــانــچــــه حجاب زيـر چـادر، کامـل باشـد (پوشيده‌بودن‌بدن ‌به‌‌جـز گـردي صــورت و دسـت ها تـا مـچ) و لباس‌تنگ و چسبان‌نباشـد نمـاز بـا چـادر نــازک صحيــح اســت وگــرنــه اشکــال دارد و بنـابــر احتیاط‌باید آنها رااعاده نمـایـد. ✍ آیت الله سیــستانـی: نمـازهــای سـابـق نیـازی بــه تکـرار نـدارد. ✍ آیت الله شبیـری زنجـانـی: اگــر پـوشـانـدن بـدن در نمــاز بــا آن چـــادر محقــق نشـــده، بــایـــد نمازهـایـی کـه بــه ایـن صـورت خـوانــده ایـــد را قضـــا کنیــد. ✍ آیت الله‌وحید: اگـر در یـادگیـری مسأله کوتاهـی کرده ایـد نمـازی که به ایـن کیفیّـت خوانـده ایـد باطل ‌است‌و بایـد قضـاء‌نماییـد. ✍ آیت الله فاضـل: اگر چـادر نـازک و بــدن نمــا باشـد و زیـر چــادر لبـاس آستیـن کوتـاه بپوشیـد و حجـم دست از زیــر چـادر پیـدا باشد نماز باطل‌ است، لیکن ‌اگـر مـــسئلـــه ‌را نـمـــی‌ دانستیــــد، نمـازهــایـــی‌کــه ‌تـا حـــالا بــــه ‌ایــن‌ صــــورت خــوانـــده‌ایـــد صحیح‌اسـت، از حالابـه بعـد بـا پـوشـش کامـل نمـاز بخـوانیــد. 📚 منابع: استفتاء اینترنتی، سـایت آیات‌ خامنه‌ای، س، JYr3Srbz0Os. مکارم، سوال، 9508100073. سیــسـتانی، ســوال، 548438. شبیری،س، 34913. وحید ، س،25127. فــاضـل، 9502388.‌ @zeinabion98
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ آبان ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤ 💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢السلام علیک یافاطمه المعصومه 🌸🌸🌸🌸🌸 @zeinabion98
۱۸ آبان ۱۴۰۰