eitaa logo
حسینیه مجازی زینبیون البرز
1.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
142 فایل
راه ارتباطی با ادمین👇 @Parsapour313 @mahbanoo63 @mohajer_135 🔰اینستاگرام: https://www.instagram.com/zeinabiyon_alborz ♻️هیئت معظم زینبیون ♻️
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق علیه السلام صدقه در شب وروز جمعه هزار برابر است صدقه 👈به نیت سلامتی امام زمان اموات وشهدا ۶۱۰۴ ۳۳۷۷ ۹۵۴۳ ۶۵۰۸ طبسی ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
گرفتاران را خبر کنید روضه به‌نام مادر عبّاس(ع) است... ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
حسینیه مجازی زینبیون البرز
#سخنرانی استاد حسینعلی مومنی روز اول دهه سوم محرم https://eitaa.com/zeinabiyon_it
دهه سوم محرم جلسه اول معرفت شناسانه در باب وقایع آخرالزمانی بر اساس منظر وقایع پیش آمده ☑️با محوریت آیه ۲۳ سوره دخان☑️ یک ششم آیات درباره بنی اسرائیل حضرت موسی یهود و انبیا بنی اسرائیل است واژه بنی اسرائیل ۴۱ بار در قرآن تکرار شده. از سرزمینشان بیرون رانده شدند. این‌ها مهلت مجال نیافتند زمان نزول عذاب هم هیچ مجالی و فراخی پیدا نکردند زمین و آسمان هم بر ایشان گریه نکرد. کلید واژه: معرفت شناسی_قوم بنی اسرائیل_امام زمان عج _زمین_آسمان_امام حسین علیه السلام نه زمین و نه آسمان بر فرعون و اطرافیانش گریه نکرد ! قرآن است . وحی است. اما پس زمین و آسمان بر چه کسی گریه می‌کند؟ درباره یحیی بن زکریا صحبت می‌کند منظور یحیی و قرة عینی حسین علیه السلام است. با نوشتن نامه امامشان را طلب کردند ‌عاجزانه طلب کردند فریاد زدند: العجل .... ثم العجل .... العجل .... حسین تعجیل کن مردم چشم به راه قدوم تو هستند حسین آمد که ثابت کند که العیاذ بالله اگر آماده نباشید امام زمان در مقابل شما ذبح خواهد شد.... ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
🎥گزارش تصویری مراسم دهه سوم محرم سفره خانم ام‌البنین(س) ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
🎥گزارش تصویری مراسم دهه سوم محرم سفره خانم ام‌البنین(س) ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
🔰 قسمت نهم : "داوود؛ طلوع نبوت و شکوه فرمانروایی الهی" نسیم خنکی از دشت‌های حبرون می‌وزید و صدای چنگ حضرت داوود (ع) توی کوه‌ها پیچیده بود. پرنده‌ها و کوه‌ها هم باهاش هم‌صدا شده بودن و انگار نغمه‌هاش نه فقط دل مردم، بلکه دل طبیعت رو هم پر از تسبیح خداوند کرده بود. داوود (ع) زیر لب داشت زبور می‌خوند؛ یه لحظه داوود (ع) سرشو بلند کرد، با خودش گفت: «خدایا، تو با همون فلاخن و سنگ کوچیک، غول گنده جالوت رو زدی زمین. حالا هم کمکم کن که این تاج پادشاهی رو همون‌طور که شایسته‌ست نگه دارم و عدالت رو توی زمین برقرار کنم.» 👈داوود خوب می‌دونست که حالا هم پیامبر خداست و هم پادشاه مردم. یعنی یه مسئولیت سنگین دو طرفه! توی ۳۰ سالگی به فرمان خدا تاج پادشاهی رو سرش گذاشته بود👑 (سفر دوم سموئیل ۵:۴) و حالا ۷ سال و ۶ ماه تو حبرون حکومت کرده بود. تو این مدت تونسته بود ۱۲ قبیله بنی‌اسرائیل رو با هم متحد کنه، اما می‌دونست که هنوز کار تموم نشده. اورشلیم رو باید فتح کنه؛ همون شهری که از نظر استراتژیک و معنوی مهم‌ترین نقطه بود. خداوند هم بهش وعده داده بود که پادشاهیش پایدار می‌مونه و نسلش پر از پیامبران و پادشاهان بزرگ می‌شه (زبور ۸۹: ۳-۴). 🔸حالا نوبت به اورشلیم رسیده بود. شهری که اون موقع به اسم یَبوس شناخته می‌شد و با دیوارهای بلندش انگار یه قلعه غیرقابل نفوذ شده بود. یبوسی‌ها خیلی به خودشون مطمئن بودن و با تمسخر به داوود پیام دادن: «ای داوود! حتی لَنگ‌ها و نابیناهای ما هم می‌تونن جلوی سپاهت وایسن!»😑(سفر دوم سموئیل ۵:۶). اما داوود (ع) که اصلاً از این حرفا نمی‌ترسید، با یه نقشه زیرکانه و توکل به خدا، سربازاشو از یه تونل آبی مخفی به داخل شهر فرستاد. همون سپیده‌دم که خورشید تازه سر زده بود، مردم اورشلیم دیدن که پرچم داوود بالای قلعه‌شون در اهتزازه. از اون روز اورشلیم شد "شهر داوود". 🔅ولی برای داوود (ع)، داستان اورشلیم فقط به فتح شهر ختم نمی‌شد. این شهر باید قلب معنوی بنی‌اسرائیل هم می‌شد. برای همین تصمیم گرفت صندوق عهد رو هم به اورشلیم بیاره. این صندوق برای مردم حکم حضور خدا رو داشت و داوود می‌خواست این نماد الهی رو توی پایتختش بذاره و البته این کار رو کرد و صندوق رو آورد و اورشلیم شد پایتخت معنوی و پادشاهی جهان! 🛡⛓یه داستان جالب درباره داوود اینه که خدا بهش قدرت خاصی داده بود: آهن تو دستش مثل خمیر نرم می‌شد. قرآن کریم توی سوره سبأ، آیات ۱۰-۱۱ هم این ماجرا رو تایید کرده و فرموده: «وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ * أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ» (و آهن را برای او نرم کردیم؛ زره‌های کامل بساز و حلقه‌های آن را اندازه بگیر). 🪙 داوود با این قدرت، زره‌های سبک و محکم می‌ساخت که سربازهاش رو توی جنگ‌ها از سلاح‌های دشمن حفظ می‌کرد. هر روز یه زره می‌ساخت و به قیمت هزار درهم می‌فروخت و از دسترنج خودش زندگی می‌کرد خداوند توی سوره انبیاء، آیه ۸۰ هم می‌فرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِن بَأْسِكُمْ» (و ما به او صنعت زره‌سازی رو یاد دادیم تا شما رو در برابر جنگ‌ها حفظ کنه). ادامه در پست بعدی👇 ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
ادامه پست قبلی👆 🔺یه روز سلیمان علیه السلام دستش رو گذاشت روی یکی از این زره‌ها و با تعجب گفت: «بابا، این زره‌ها چرا این‌قدر سبکه ولی محکم؟» داوود (ع) لبخندی زد و گفت: «چون اینا با ایمان و از دل ساخته شدن. هر چیزی که با ایمان ساخته بشه، محکمه و سبک!» 🔹البته داوود (ع) فقط یه جنگجو و آهنگر نبود، بلکه به خاطر عدالتش هم معروف بود. توی قرآن هم اومده که داوود همیشه با انصاف قضاوت می‌کرد. یه ماجرایی هم توی سوره ص، آیات ۲۱-۲۵ اومده که دو نفر سر یه سری گوسفند دعواشون شده بود. هر دو اصرار داشتن که گوسفندا مال اوناست. داوود (ع) با دقت به حرفاشون گوش داد و در نهایت گفت: «حقیقت گاهی پشت طمع پنهون می‌شه، ولی عدالت همیشه راه خودشو پیدا می‌کنه.» مردم همیشه به عدالت داوود ایمان داشتن و بهش اعتماد می‌کردن👌 ♨️حضرت داوود (ع) چند همسر داشت ( بالاخره پادشاه بود دیگه😄) که اسم بعضی از اون‌ها تو تورات هم اومده. یکی از معروف‌ ترین همسرانش میکل دختر طالوت بود. یکی دیگه از همسرانش، بَت‌شِبَع بود که مادر حضرت سلیمان (ع) شد (سفر دوم سموئیل ۱۲:۲۴). 📓زبور، کتاب مقدسی بود که خدا به حضرت داوود وحی کرد. قرآن هم بهش اشاره کرده: «وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (اسراء: ۵۵). زبور پر از مناجات، دعا و ستایش‌های خداوند بود. مردم بنی‌اسرائیل این نغمه‌ها رو توی مناسبت‌های مذهبی با صدای دلنشین می‌خوندن. توی زبور ۸۹:۱۵-۱۷ اومده: «خوشا به حال مردمی که بانگ شادمانی رو می‌دونن... اون‌ها تمام روز به نام تو شادمان خواهند بود.» داوود (ع) با صدای زیباش این نغمه‌ها رو توی کوه‌ها و دشت‌ها می‌خوند و پرنده‌ها و کوه‌ها هم باهاش هم‌نوا می‌شدن (سبأ: ۱۰). این نغمه‌ها دل مردم رو به خدا نزدیک‌تر می‌کرد و بهشون امید می‌داد که توی سختی‌ها به رحمت خدا ایمان داشته باشن. 🗳 وقتی داوود (ع) صندوق عهد رو به اورشلیم آورد، تصمیم گرفت یه معبد بزرگ برای خدا بسازه. نقشه‌های معبد رو هم خودش آماده کرد، اما خداوند بهش وحی کرد که ساخت این معبد به دست پسرش، سلیمان (ع) انجام می‌شه (اول تواریخ ۲۲:۸-۱۰). داوود لبخندی زد و گفت: «مهم نیست کی می‌سازه؛ مهم اینه که این خونه همیشه برای خداوند باشه.» ➕حضرت داوود (ع) در ۱۰۰ سالگی و برخی میگن در ۷۰ سالگی به پایان عمر خودش رسید. وقتی نزدیک وفاتش شد، یه نگاه به اورشلیم انداخت؛ همون شهری که به دست خودش فتح شده بود و حالا به مرکز ایمان و حکومت بنی‌اسرائیل تبدیل شده بود. سلیمان که اون موقع حدود ۲۰ سال داشت، آماده بود تا راه پدرش رو ادامه بده و پادشاه بشه. پرنده‌ها تو آسمون همچنان نغمه‌های زبور رو زمزمه می‌کردن و داوود (ع) با لبخند گفت: «این پایان من نیست... تازه شروع سلیمانه.» بعد، چشماشو آروم بست و با آرامش از دنیا رفت... ✍ [سید روح الله حسینی [ ستاره حیات] ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
ادامه پست قبلی 👆 🕊در یکی از روزها، سلیمان متوجه شد که هدهد غایبه. با اخم گفت: «این پرنده کجاست؟ اگه بدون دلیل غیبت کرده باشه، حسابی تنبیه می‌شه»😠 (نمل: ۲۰). وقتی هدهد برگشت، گفت: «از سبأ (یمن امروزی) اومدم و خبری مهم آوردم. اونجا ملکه‌ای به نام بلقیس حکومت می‌کنه و مردمش خورشیدپرستن» (نمل: ۲۲-۲۳). سلیمان دستور داد نامه‌ای بنویسن و به هدهد گفت: «این نامه رو به بلقیس برسون و دعوتش کن که تسلیم خدای یگانه بشه» (نمل: ۳۰-۳۱). 🔅چند روز بعد، بلقیس خانوم با کاروانی باشکوه وارد اورشلیم شد. اما قبل از ورودش، سلیمان دستور داد تختش رو بیارن و بازهم جناب آصف بن برخیا به میدون اومد و در یک چشم‌به‌هم‌زدن آش و با جاش آورد 🛌 (نمل: ۳۸-۴۰). وقتی بلقیس وارد قصر شد و روی کف شیشه‌ای قدم گذاشت، جا خورد و گفت: «اینجا آبه یا دریاست؟» سلیمان با لبخندی گفت: «نه، شیشه‌ست! حقیقت خدا رو هم باید با دل ببینی، نه با چشمت.» تحت تأثیر حکمت سلیمان، بلقیس ایمان آورد و به توحید روی آورد و چون با جهیزیه ش اومده بود دیگه بله رو گفت و همسر جناب سلیمان نبی شد.😊 🐜 در یکی از سفرهای سلیمان، او و لشکر عظیمش از دره‌ای عبور می‌کردن که محل زندگی مورچه‌ها بود. یکی از مورچه‌ها به بقیه گفت: «زود باشین برین تو لونه‌هاتون که سلیمان و لشکرش شما رو ندیده له نکنن» (نمل: ۱۸). سلیمان با شنیدن این حرف، لبخند زد و گفت😊: «خدایا! به من توفیق بده که همیشه شکرگزار نعمت‌هات باشم و در راه رضای تو قدم بردارم» (نمل: ۱۹). این ماجرا نشون‌دهنده توجه و مهربانی سلیمان نسبت به حتی کوچک‌ترین موجودات بود. ☁️سلیمان همچنین بر بادها فرمان داشت و بادها او رو در یک روز از شام به یمن می‌بردن (سبأ: ۱۲). جن‌ها هم وظیفه داشتن گنجینه‌های دریایی رو براش استخراج کنن و اگر از فرمانش سرپیچی می‌کردن، بلافاصله در زنجیر بسته می‌شدن (سبأ: ۱۳). این فرمانروایی بی‌نظیر باعث شد حکومت سلیمان به اوج قدرت و ثروت برسه👑 👨‍🦯سلیمان در ۶۰ سالگی، در حالی که به عصاش تکیه داده بود، در سکوت از دنیا رفت (سبأ: ۱۴). جن‌ها که فکر می‌کردن پادشاه هنوز زنده‌ست، به کارهاشون ادامه دادن. تا اینکه موریانه‌ها عصا رو جویدن و وقتی پیکر سلیمان روی زمین افتاد، تازه فهمیدن که مدت‌هاست از دنیا رفته. این ماجرا نشون داد که علم غیب فقط در دست خداوند است. ▪️پس از مرگ سلیمان، پسرش رِحُبعام به تخت نشست. اما سیاست هاش جالب نبود و باعث شد پادشاهی بنی اسرائیل به دو بخش تقسیم بشه: بنی اسرائیل در شمال و طایفه یهودا و طرفدارانش در جنوب (اول پادشاهان ۱۲:۱۶-۱۹). این اتفاق پایان دوران طلایی بنی‌اسرائیل رو رقم زد. ⚜با افتادن پیکر سلیمان، بادها برای لحظه‌ای ایستادن و پرندگان ساکت شدن. اما حکمت و یاد او برای همیشه در تاریخ موندگار شد. سلیمان به همه نشون داد که قدرت واقعی، زمانی ارزش داره که در خدمت عدالت و ایمان باشه. ✍ [سید روح الله حسینی [ستاره حیات] قسمت دهم بخش دوم ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══
شکر خدا که در تک تک نفس هایم، در تمام سلول هایم، در تپش های قلبم، در تمامی وجودم یاد و نام شما جاری است ... شکر خدا که در این آشفته بازار مرگ بار و غفلت زا، من با چلچراغ محبت بهشتی شما پر امید و دلخوشم ... شکر خدا که یادتان، نامتان و مهرتان بزرگترین دارایی من است ... ┄══➰❤➰══┄ https://eitaa.com/zeinabiyon_it ┄══➰❤➰══