eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
7.9هزار ویدیو
519 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺حدیث [ عکس ] ❤️ حب حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🌷پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سرلوحه اعمال مؤمن، دوست داشتن على بن ابى طالب است. (بشارة المصطفى ص۱۵۴) 🌷پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من از امّتم مهرورزى به على را همان گونه انتظار دارم كه گفتن «لا إله إلّا اللّه » را از ايشان انتظار دارم. (بشارة المصطفى ص۱۴۵) 🌷پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: محبت على در قلب هاى مؤمنان، افكنده شده است. جز مؤمن، او را دوست نمى دارد و جز منافق، وى را دشمن نمى دارد. [و امّا ]محبت حسن و حسين در قلب هاى مؤمنان و منافقان و كافران، افكنده شده است. از اين رو، كسى را نمى بينى كه آنان را مذمّت كند. (المناقب لابن شهر آشوب ج۳ ص۳۸۳) 🌷امام باقر عليه السلام: سودمندترين چيز براى شما در لحظه اى كه مرگ فرا مى رسد، محبت على عليه السلام است. (دعائم الإسلام ج۱ ص۷۲) 🆔 :@zeinabyavaran313
🌺احکام [ عکس ] ‼️خرید نسیه 🔷س 1677: اگر در #معامله ای که به صورت #نسیه انجام می شود خریدار بگوید هر وقت پول دستم آمد پرداخت خواهم کرد آیا چنین معامله‌ای صحیح است؟ ✅ج: با توجه به این که در معامله نسیه باید #مدت تعیین شده برای #پرداخت_ثمن معلوم باشد و احتمال زیاده و نقصان در آن نباشد، در فرض سؤال معامله باطل است، ولی اگر فروشنده راضی به #تصرف_مشتری در کالای فروخته شده باشد، تصرف مشتری در آن اشکال ندارد. #احکام_خرید_و_فروش #معامله_نسیه #بیع_سلم 🆔 @zeinabyavaran313
[ عکس ] 🔴 #تذکر_کپسولی 💠 #گَرد داخل کپسول، #تلخ است اما پوشش کپسول، خوردن آن را آسان کرده و مانع احساس تلخی آن توسط #بیمار می‌شود. 💠 در زندگی مشترک باید سعی کنیم تذکرمان به همسر، #کپسولی باشد. 💠 اگر لازم شد گاهی به همسرتان #تذکر جدی دهید، اولاً حتی‌المقدور تذکر خود را #طولانی نکنید بلکه خیلی کوتاه بیان کنید تا زمینه پذیرش در همسرتان ایجاد شده و زمینه #لجبازی در او کمرنگ شود. 💠 ثانیاً تذکر خود را خیلی #نرم و با ژست مهربانانه بیان کنید تا #تلخی آن‌، برای همسرتان #شیرین گردد. 🍃❤️🆔: @zeinabyavaran313
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رزمندگان جنگ اقتصادی 👈 زمان جهاد به مال فرا رسیده ... ➕ بیانات رهبر انقلاب 🆔: @zeinabyavaran313
عاشقانه هاے پاکــ💗ـ⇧ 💌 داستان عاشقانه و دنباله دار 💟 💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 همیشه زمستان ها در کوچه شان عطر گل یخ می آمد. بعد از مدتی در را باز کرد، قرآنی را از زیر چادرش بیرون آورد و به من داد و گفت : _ نوشته هام توی این قرآنه. همراه خودتون ببریدش. + ممنون که قبول کردین توی خوندنشون شریک شم. _ حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست کــــه آشنـا سخــن آشنـا نگـــــه دارد این زیباترین جوابی بود که میتوانستم بشنوم. نگاهی به ساعتم انداختم، خیلی دیر شده بود. گفتم : + داره دیرم میشه. اما مطمئن باشین به محض اینکه بتونم برمیگردم. _ برید، خدا پشت و پناهتون. + خداحافظ... _ خدانگهدار. در را به آرامی بست. سرم را زمین انداختم و برگشتم اما تکه ای از وجودم همانجا ماند. دلم میخواست زمان همانجا متوقف می شد. این سخت ترین خداحافظی زندگی ام بود. نیم ساعت دیرتر از زمان مقرر به فرودگاه رسیدم. پدر و مادرم با چهره ای برافروخته و نگران منتظرم بودند. نرسیدیم خداحافظی مفصلی کنیم. وارد سالن ترانزیت شدم. قرآن فاطمه را همراه خودم بردم و بعد از کمی انتظار سوار هواپیما شدم. وقتی پرواز آغاز شد یکی از کاغذها را بیرون آوردم و خواندم : «پدر جانم، بازهم سلام. این بار دخترکت درد و دل های دخترانه آورده. این روزها محمد و مادر بیشتر از همیشه میخواهند سایه ی نبودنت را روی سرم جبران کنند، اما خودت هم خوب میدانی که جای خالی ات با هیچ چیز پر نمی شود. بابا جان؛ دوست محمد، امروز تنها و بدون خانواده اش به خواستگاری ام آمد. مادر مثل همیشه به محمد اعتماد کرد و تشخیص صلاحیت آمدن او را به خودش واگذار نمود. اما محمد تمام دیشب را نگران بود... چند وقتی می شود که درباره ی دوستش "رضا" با من حرف میزند. محمد می گوید از آن روزی که مرا در بهشت زهرا دیده عاشقم شده. همان روزی که آمده بودم و قبر به قبر عطر پیراهنت را جستجو می کردم... فقط خدا می داند که چقدر دلم گرفته بود، چقدر دنبال قبرت گشتم... آمده بودم تا شاید پیدایت کنم و سر به زانوی سنگ مزارت دلتنگی ام را زار بزنم. چقدر برای پیدا کردنت التماست کردم... حتی قَسَمت دادم که نشانه ای از خودت بدهی! همان موقع ها بود که دوست محمد جلویم سبز شد... محمد می گوید رضا رسم مردانگی را خوب بلد است. میگفت خودت باب دوستی را بینشان باز کرده ای. وقتی که میخواست درباره ی رضا و درخواست ازدواجش حرف بزند برایم تعریف کرد که خودت به خوابش رفتی و گفتی "ضامن آهو سفارش کرده برای شستن قبر شهدا در آخرین روز سال رضا را هم با خودت ببری..." بابا جانم، اجازه ی هر دختری برای ازدواجش وابسته به تصمیم پدرش است. مادر می گوید خانواده ی رضا مخالف این وصلتند. دلش نمیخواهد با این ازدواج عاق والدین شود. محمد نگران من است که مبادا بعد ها مورد آزار و اذیت خانواده اش قرار بگیرم. اما اگر تو صلاح مرا در این ازدواج می بینی، من مطیع حرف توام. اگر سعادت من در این وصلت است، خودت اجازه اش را صادر کن. من نمیدانم او کیست. نمیدانم چرا سر راهم قرار گرفته. اما شاید تو پیراهنت را از آسمان به او قرض داده ای تا نشانه ام باشد... از تمام این حرف ها که بگذریم، بازهم می رسیم به دلتنگی ها. بابای آسمانی و قشنگم، دلم تنگ توست. هروقت که چشمانم را می بندم و تصویر آخرت را به یاد می آورم سیل اشک امانم نمی دهد. بابا اگرچه من دیگر هفت ساله نیستم اما هنوز مثل همان دختر کلاس اولی ام که هر روز بعد از تعطیل شدن از مدرسه منتظر بود تا شاید پدرش از جبهه برگشته باشد و جلوی در به دنبالش بیاید. یادت هست چقدر ذوق می کردم وقتی بخاطر همان چادر کج و کوله ای که سرم می کردم برایم جایزه می آوردی؟ یادت هست نقل های رنگی سوغاتی ات را چقدر دوست داشتم؟ یادت هست هرشبی که خانه بودی بهانه می گرفتم که فقط تو باید قبل خواب موهایم را شانه کنی؟ یادت هست وقتی دختر همسایه سر عروسکی که تو برایم خریده بودی را از بدنش جدا کرد چقدر گریه کردم؟ و تو چقدر از دیدن اشکهایم غصه خوردی. بعدش همقول دادی یکی مثل همان را دوباره برایم بخری. بابای مهربانم تو که راضی نمی شدی من حتی قطره ای اشک بریزم، حالا چرا چشمانت را به روی خیسی گونه هایم بسته ای؟ کاش امشب دستت را از آسمان دراز کنی و دخترک دلتنگت را نوازش کنی... دوستت دارم... دخترک بابایی تو. » دلتنگی های فاطمه عمیق بود. او عاشق پدرش بود و هنوز هم از فراغش می سوخت. تازه بعد از خواندن این نوشته فهمیدم که چرا دو سال قبل، دم عید محمد زنگ زد و از من درخواست کرد برای شستن قبر شهدا همراهش بروم. بعدها هم که دلیل زنگ زدنش را پرسیدم چیزی نگفت.از شنیدن اینکه ضامن آهو سفارشم را کرده حالم دگرگون شده بود. نامه را سر جایش گذاشتم و قرآن را بستم. به ابرهای آسمان خیره شدم. از دلتنگی ها و بیتابی های فاطمه دلم گرفته بود... 🖊 نویسنده: فائزه ریاضی 🆔: @zeinabyavaran313💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸
دعای روز چهارشنبه 🆔: @zeinabyavaran313
ذکر روز (صدمرتبه) 🆔: @zeinabyavaran313
🌺حدیث پيامبر خدا (ص): 💢 ترک #عبادت، دل را سخت می‌كند. رها كردن ياد #خدا، جان را می‌ميراند. 📙 تنبيه الخواطر ج۲ ص۱۲۰ 🆔: @zeinabyavaran313
‼️دوبار گفتن تسبیحات اربعه 🔷س 1679: در رکعت سوم و چهارم در نماز جماعت اگر قبل از آنکه ماموم سه بار تسبیحات اربعه را تمام کرده باشد، امام به رکوع برود تکلیف ماموم چیست؟ آیا می تواند در حالتی که ۲ بار تسبیحات اربعه را گفته همراه با امام به رکوع برود؟ ✅ج: می تواند برای رسیدن به رکوع امام جماعت، تسبیحات اربعه سوم را نگوید. 📕منبع: leader.ir 🆔: @zeinabyavaran313
🔴 #بهشت_قدردانی 💠 گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ همسر (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر #ساده است اما تاثیر زیادی بر طرز #فکر و رفتارهای بعدی همسرتان دارد. 💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت می‌کنید که #شکرگزار و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام می‌دهد، هستید. 💠در نتیجه، همسرتان #احساس خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام می‌دهد، توجه داشته و #آگاهید لذا سعی می‌کند به رفتارهای خوبش #ادامه دهد و همیشه در #بهشتِ نگاهِ قدردان شما لذت ببرد. 🆔: @zeinabyavaran313
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 جوان باید بداند چه صفات خوب و بدی از پدر و مادرش گرفته 💠 جشن استقلال جوان از خانواده بگیرید! 🔴 #استاد_پناهیان 🆔: @zeinabyavaran313
🔴 نوبت عاشقی ما ندای هل من ناصرحسین هنوز به گوش می‌رسد... وآرزوی من وشمابودن همراه امام است... موضوع:نقش من وشمادریاری امام زمان(عج) سخنران:خانم شکوریان فرد(بانوی مجاهد فرهنگی) مکان:سعدی وسط،جنب مسجد عباسقلی خان،حوزه خواهران الزهرا زمان،پنج ۵شنبه،۷شهریور،ساعت ۱۷ تنها نیایید برای آقا یار بیارید... لطفا هر کس رو میشناسید که تو دلش محبت امام زمان و رهبر هست،بهش خبر بدین بیاد. 🆔: @zeinabyavaran313