رسیده بود که با همه فاصله ای که بین عمق عقایدمان وجود داشت، در پیوندِ پیوسته احساسمان محو شویم. لحظات ِ خلوت عاشقانه و با صفایمان، به درددلهای من و غمخواری های صبورانه او گذشت تا سرانجام قطرات اشکم بند آمدو خیال مجیدم را اندکی راحت کرد. از روی صندلی بلند شد، شاخه گل سنبل رادر لیوان بلورین پر از آب نشاند و مقابل چشمان من روی میز گذاشت. سپس جعبه زولبیا را هم آورد و همچنانکه مقابلم مینشست، در جعبه را گشود و با هر دو دست تعارفم کرد. نگاهی به ردیف زولبیا و بامیه که از شیره شربت میدرخشید،کردم و پرسیدم: »اینم حتما شیرینی امشبه؟ درسته؟« از هوشیاری زنانه ام لبخندی زد و با لحنی لبریز متانت پاسخ داد: »خب ما معمولا یه همچین شبی تو ماه رمضان زولبیا بامیه میگیریم!« در برابر پاسخ صادقانه اش لبخندی کمرنگ برصورتم نشست و با دو انگشت یک بامیه برداشتم و به دهان گذاشتم که حلاوت دل نشین و عطر و طعم بی نظیرش، به جانم انرژی تازه ای بخشید و ضعف و سستی را از بدنم ربود.احساس لذت بخش و شیرینی که چندان هم برایم غریبه نبود وخاطره روزهای دل انگیزی را زنده میکرد که شاید غم و رنج این مدت، یادش را ازیادم برده بود. روز تولد امام رضا ع که مجید برای ما یک بشقاب شیرینی آورد و روز اربعین که به نیت من یک ظرف شله زرد نذری گرفته و با دنیایی از حیا و محبت به در خانه مان آورده بود! طعمی که نه از جنس این دنیا که شبیه طعامی آسمانی در خاطرم مانده و امشب با خوردن این بامیه، باز زیر زبانم جان گرفته بود. حالادقایقی میشد که مجید به تماشای چشمان غرق در رؤیایم نشسته و من متوجه نگاهش نشده بودم که سرانجام صدایم زد: »الهه!« و تا نگاهم به چشمان منتظرش افتاد، لبخندی زد و پرسید: »به چی فکر میکردی؟« در برابر پرسش بی ریایش،
صورتم به خنده ای ملیح باز شد و پاسخ دادم: »نمیدونم چرا، ولی تا این بامیه روخوردم یاد اون روز افتادم که یه بشقاب شیرینی برامون اُوردی... راستی اون روزی رو که برای من شله زرد گرفته بودی، یادته؟« از شنیدن این جملات لبریز از عطرخاطره، به آرامی خندید و با صدایی سرشار از احساس پاسخ داد: »مگه میشه یادم بره؟ من اون روز شله زرد رو فقط برای تو گرفته بودم... از وقتی اون ظرفو از تو سینی برداشتم تا وقتی دادم به تو، هزار بار مُردم و زنده شدم! آخه نمیدونستم چه برخوردی میکنی.میترسیدم ناراحت شی...« از تکرار لحظات به یادماندنی آن روز، دلم غمدیده ام قدری به وجد آمده و گوش هایم برای شنیدن بی قراری میکردو او همچنان می گفت: »یه ده دقیقه ای پشت در خونه تون وایساده بودم ونمیدونستم چی کار کنم! چند بار دستم رو بردم بالا که در بزنم، باز پشیمون شدم...راستش دیگه منصرف شده بودم و داشتم بر میگشتم که خودت درو بازکردی واومدی بیرون!« به اینجا که رسید صورتش مثل ماه درخشید و با شوری عاشقانه ادامه داد: »وقتی خودت از در اومدی بیرون، نمیدونستم چی کار کنم نمی تونستم تو چشمات نگاه کنم! همه تنم داشت میلرزید!« سپس به چشمانم دقیق شد و با صدایی که از باران عشقش نَم زده بود، زمزمه کرد: »الهه! نمیدونم چرا هر وقت تو رو می دیدم همه تنم میلرزید!« خندیدم و با نگاه مشتاقم نا گزیرش کردم تا اعتراف کند: »وقتی شله زرد رو از دستم گرفتی و برگشتم بالا، تا شب به حال خودم نبودم! آخه من عهد کرده بودم تا آخر ماه صفر صبر کنم، ولی دیگه صبر کردن برام سخت شده بود!« و بعد مثل اینکه احساس گرمی در دلش جان گرفته باشد،هلال لبخند در آسمان صورتش ظاهر شد و با لحنی لبریز ایمان ادامه داد: »اون روزتا شب همش پای تلویزیون نشسته بودم و پخش مستقیم کربلا رو میدیدم!« انگاریادش رفته بود که مقابل یک اهل تسنن نشسته که اینچنین از پیوند قلبش با کربلامیگفت: »فقط به گنبد امام حسین ع نگاه میکردم و باهاش حرف میزدم!میگفتم من به خاطر شما صبر میکنم و خودتون کمکم کنید تا بتونم َد ووم بیارم!محو چشمانش شده بودم و باز هم نمیتوانستم باور کنم که او چطور از پشت تصویرمجازی تلویزیون و از پس کیلومترها فاصله با کسی سخن میگوید که چهارده قرن پیش از دنیا رفته است و عجیب تر اینکه یقین دارد صدایش شنیده شده ودعایش به اجابت رسیده است! همان اعتقاد غریبی که از من هم میخواست تابه حقیقتش ایمان آورده و شفای مادرم را از این دریچه تازه طلب کنم!
ادامه دارد.....
نویسنده : فاطمه ولی نژاد✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد #رحیم_پور_ازغدی:
موشک ها را بدهیم برود، یعنی اینکه هروقت دوست دارید مارا بزنید، بزنید
🆔:@zeinabyavaran313
﷽
دختران با آراستن خود به زیور ؛
تقوا ...
عفافـ ...
دانش ...
ایستادگے...
تربیتــ صحیح فرزند ...
اهمیتــ دادن به خانواده ...
در راه حضرتــ زهرا حرکتــ کنند .
#مقام_معظم_رهبری💚
🆔:@zeinabyavaran313
#پرسش_پاسخ
#ظلم_به_زن
سوال❓
⁉️چرا #ارث_زن نصف مرد؟ پس در درین اسلام #ارزش_زن از مرد پایین تره
❇️ تامین مسکن🏠 و مخارج خانواده💴 بر عهده آقایون و نان🍞 آور خونه هستن پس اگرم ارثیه شون دوبرابر اون رو مجبورن واسه زن و زندگیشون هزینه کنن از این بابت نگران نباشید😅
🔻در ضمن اگر ما معتقدیم در قوانین اسلامی به زن ظلم شده چرا "مهریه" و "نفقه" ای که فقط اختصاص به خانوم ها داره رو ظالمانه نمی بینیم و اگر خدای نکرده در زندگی مشترکمون👩❤️👩 با بحران مواجه بشیم و چاره ای جز طلاق نداشته باشیم برای گرفتن "مهریه" و "نفقه" اقدام می کنیم
🔻و یه نکته دیگه اینکه اگه به برادرمون دوبرابر ارث برسه ظالمانه س😤 ولی اگر به شوهرمون دوبرابر ارث برسه خیلی عادلانه هست🤗
✳️این شبهه ها ناشی از سطحی نگری و الغای تفکرات فمنیستی در جامعه هست پس هر حرفی که شنیدیم بدون تفکر منطقی و مطالعه درمورد اون مسئله، قبول نکنیم و جایی نقل نکنیم .
#تولیدی
🌸 🆔:@zeinabyavaran313
💢 رسول خدا (ص) میفرمایند:
بهترین زنان شما آنهایے هستند ڪہ شوهر دوست باشند...💞
عشق باز با شوهر💑
و پاڪدامن با بیگانہ باشند. .😌
📚• وسائل الشیعہ، ج۲۰، ص۲۸
#همسرانه
🆔 @zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»
کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسى آنها را نمى داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى داند. هیچ برگى (از درختى) نمى افتد، مگراین که از آن آگاه است و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى وجود ندارد، جز این که در کتابى آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
(انعام/۵۹)
🆔:@zeinabyavaran313
❇ تفســــــیر❇
اسرار غیب!
در آیات گذشته، سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دایره حکم و فرمان او در میان بود، در این آیات، آنچه را در آیات قبل اجمالاً بیان شده، مشروحاً توضیح داده مى شود.
نخست به موضوع علم خدا پرداخته، مى گوید:
خزانه هاى غیب (یا کلیدهاى غیب) همه در نزد خدا است، و جز او کسى آنها را نمى داند (وَ عِنْدَهُ مَفاتِـحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ).
مَفاتِـحُ جمع مِفْتَح (بر وزن بهتر) به معنى کلید است، و نیز ممکن است جمع مَفْتَح (بر وزن دفتر) به معنى خزینه و مرکز نگاهدارى چیزى بوده باشد.
در صورت اول، معنى آیه چنین مى شود: تمام کلیدهاى غیب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانه هاى غیب.
این احتمال نیز وجود دارد که: هر دو معنى در یک عبارت مراد باشد، و همان طور که در علم اصول اثبات کرده ایم، استعمال یک لفظ در چند معنى مشکلى ندارد.
و در هر صورت این دو لازم و ملزوم یکدیگرند; زیرا هر کجا خزانه اى است، کلیدى وجود دارد.
ولى بیشتر به نظر مى رسد مفاتح به معنى کلیدها باشد، نه خزائن; زیرا هدف در اینجا بیان علم خدا است و آن با مسأله کلید که وسیله آگاهى از ذخائر مختلف است، متناسب تر مى باشد، در دو مورد دیگر که کلمه مفاتح در قرآن به کار رفته، نیز منظور از آن کلید است.
🌼🌼🌼
پس از آن براى توضیح و تأکید بیشتر مى گوید: آنچه در برّ و بحر است را خدا مى داند (وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
بَرّ به معنى مکان وسیع است، و معمولاً به خشکى ها گفته مى شود، و بحر در اصل، نیز به معنى محل وسیعى است که آب زیاد در آن مجتمع باشد، و معمولاً به دریاها و گاهى به نهرهاى عظیم نیز گفته مى شود.
در هر حال، آگاهى خدا از آنچه در خشکى ها و دریاها است، به معنى احاطه علم او بر همه چیز است. و توجه به وسعت معنى جمله بالا (آنچه در خشکى ها و دریاها است) در حقیقت روشنگر گوشه اى از علم وسیع او است.
یعنى او، از جنبش میلیاردها موجود زنده، کوچک و بزرگ، در اعماق دریاها.
از لرزش برگ هاى درختان در تمام جنگل ها و کوه ها.
از تاریخچه قطعى شگفتن هر غنچه و باز شدن گلبرگ ها.
از جریان امواج نسیم در بیابان ها و خمیدگى دره ها.
از شماره واقعى سلول هاى بدن هر انسان و گلبول هاى خون ها.
از حرکات مرموز تمام الکترون ها در دل اتم ها.
و بالاخره، از تمام اندیشه هائى که از لابلاى پرده هاى مغز ما مى گذرد، و تا اعماق روح ما نفوذ مى کند...
آرى از همه اینها به طور یکسان با خبر است.
🌼🌼🌼
باز در جمله بعد، براى تأکید احاطه علمى خداوند، اشاره به خصوص مواردى کرده، مى فرماید: هیچ برگى از درختى جدا نمى شود، مگر این که آن را مى داند (وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إِلاّ یَعْلَمُها).
یعنى تعداد این برگ ها و لحظه جدا شدنشان از شاخه ها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روى زمین، همه اینها در پیشگاه علم او روشن است.
همچنین هیچ دانه اى در مخفیگاه زمین قرار نمى گیرد، مگر این که تمام خصوصیات آن را مى داند (وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الأَرْضِ).
در حقیقت، دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است، که براى هیچ انسانى هر چند میلیون ها سال از عمر او بگذرد، و دستگاه هاى صنعتى و تکامل حیرت انگیز پیدا کند، احاطه بر آن ممکن نیست.
چه کسى مى داند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر کره زمین چه بذرهائى را از گیاهان جدا کرده و به چه نقطه اى مى پاشند؟!
بذرهائى که ممکن است گاهى سالیان دراز در اعماق زمین مخفى بمانند، تا آب کافى براى رشد و نموّ به دست آورند؟
چه کسى مى داند که در هر ساعت به وسیله حشرات و یا به وسیله انسان ها چند دانه از چه نوع بذر و در کدام نقطه زمین افشانده مى شوند؟!
کدام مغز الکترونیکى مى تواند، تعداد برگ هائى که در یک روز از شاخه درختان جنگل ها جدا مى شوند حساب کند؟
نگاه، به منظره یک جنگل مخصوصاً در فصل پائیز، و به ویژه به دنبال یک رگبار یا یک تند باد، و منظره بدیعى که سقوط پى در پى برگ ها پیدا مى کند، به خوبى این حقیقت را ثابت مى کند، که این گونه علوم هیچ گاه ممکن نیست در دسترس انسان قرار گیرد.
در واقع سقوط برگ ها لحظه مرگ آنها است، و سقوط دانه ها در مخفیگاه زمین گام هاى نخستین حیات و زندگى آنها است.
او است که از نظام این مرگ و زندگى با خبر است، حتى گام هاى مختلفى را که یک دانه به سوى زندگى کامل و شکوفا شدن برمى دارد در هر لحظه، و هر ساعت در پیشگاه علم او آشکار است.
بیان این موضوع یک اثر فلسفى دارد و یک اثر تربیتى .
اما اثر فلسفى آن این است: پندار کسانى که علم خدا را منحصر به کلیّات مى دانند، و معتقدند: خدا از جزئیات این جهان آگاهى ندارد را نفى مى کند، و صریحاً مى گوید: خدا از همه کلیّات و جزئیات آگاهى کامل دارد.
و اما اثر تربیتى آن روشن است; زیرا ایمان به این علم وسیعِ پهناور به انسان مى گوید: تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نیات و افکار تو
، همگى براى ذات پاک او آشکار است، با چنین ایمانى چگونه ممکن است انسان مراقب حال خویش نباشد، و اعمال و گفتار و نیّات خود را کنترل نکند؟!
🌼🌼🌼
و در پایان آیه، مى فرماید: هیچ تَر و خشکى نیست مگر این که در کتاب مبین ثبت است (وَ لا رَطْب وَ لا یابِس إِلاّ فی کِتاب مُبین).
این جمله، با عبارتى کوتاه، وسعت بى انتهاى علم خدا را به همه موجودات بیان مى کند و هیچ چیز از آن مستثنى نخواهد بود; زیرا منظور از تر و خشک معنى لغوى آن نیست بلکه این تعبیر، معمولاً کنایه از عمومیت مى باشد.
در مورد کتاب مبین احتمالات مختلفى از ناحیه مفسران داده شده است، ولى بیشتر به نظر مى رسد: منظور از کتاب مبین ، همان مقام علم پروردگار است یعنى همه موجودات در علم بى پایان او ثبت مى باشند، و تفسیر آن به لوح محفوظ نیز قابل تطبیق بر همین معنى است، چه این که: بعید نیست منظور از لوح محفوظ نیز همان صفحه علم خدا باشد.
این احتمال نیز در معنى کتاب مبین وجود دارد که منظور از آن عالم آفرینش و خلقت و سلسله علت و معلول ها است، که همه چیز در آن نوشته شده است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۹ سوره انعام »
🆔:@zeinabyavaran313
‼️وظیفه زنان در قرائت نمازهای صبح، مغرب و عشا
🔷س 2027: آیا بانوان می توانند، حمد و سوره نمازهای صبح و مغرب و عشا را بلند بخوانند؟
✅ج: می توانند بلند یا آهسته بخوانند ولی اگر نامحرم صدایشان را می شنود، بهتر است آهسته بخوانند.
📕منبع: leader.ir
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل عشق در فضا می پیچد
می آیی و انتظار سر می آید
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّک_الفَرَج💚
🆔 @zeinabyavaran313