eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
7.8هزار ویدیو
514 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 🌸 حسین آمد تا معنای بندگی و عشق را به جهانیان نشان دهد. حسین آمد تا به یُمن وجودش خاک هم شفا بخشد. حسين آمد تا کسی راه را گم نکند. 🌺 امشب دل حجت خدا غرق سرور است، اما شاید در این فکر است که ای کاش من هم عباس داشتم... 💐 ولادت علیه السلام را محضر فرزند عزیزشان امام زمان و شما تبریک می گوییم. 🆔:@zeinabyavaran313
💢 رهبر انقلاب: ✍ پاسداران و جوانان مومن بسيجی به معراج رفته هايی هستند که ثابت قدمی خود را در ميدان جنگ نشان داده اند و مناظر معنوی را از دريچه عبادت و مناجات با خدا شاهد بوده اند. بر همه پاسداران جان برکف مبارک باد 🌸 🆔:@zeinabyavaran313
✍️ 💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت می‌کشید و دستان مردانه‌اش به نرمی می‌لرزید. موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت می‌درخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانه‌اش چسبیده بود که بی‌اختیار خنده‌ام گرفت. 💠 خنده‌ام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با به رویم لبخند زد. دیگر از دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم. تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا می‌دیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و شده است. اصلاً نمی‌دانستم این تحول را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» 💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمه‌ای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو می‌گرفت و من نمی‌خواستم چیزی بگم. می‌دونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت می‌کشی.» از اینکه احساسم را می‌فهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» 💠 مستقیم نگاهش می‌کردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اون‌روز اون بی‌غیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» پس آن پست‌فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بی‌شرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامش‌بخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اون‌روز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط قبول نمی‌کرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» 💠 کلمات آخرش به‌قدری خوش‌آهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر می‌خواهد. سپس نگاه مردانه‌اش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم! وقتی گریه‌ات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اون‌روز روم نمی‌شد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!» 💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش کشید! میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت بود؛ به این سادگی نمی‌شد نگاه را در همه این سال‌ها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم می‌خواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما عمو بودید! اما تازگی‌ها هر وقت می‌دیدمت دلم می‌خواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، می‌خواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمی‌فهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمی‌تونم تحمل کنم کس دیگه‌ای...» 💠 و حرارت احساسش به‌قدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که می‌خواست بهت بگه. اما من می‌دونستم چی‌کار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!» سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خنده‌اش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت. 💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!» سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خنده‌ای که لب‌هایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزه‌اس؟» 💠 من هم خنده‌ام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزه‌ای شده!» با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خنده‌ام را پنهان کنم و او می‌خواست دلواپسی‌اش را پشت این شیطنت‌ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپش‌های قلبش می‌لرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم می‌کنی؟»... ✍️نویسنده: 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ چه کسی به اندازه تو، پاسدار خاک این کشور و پاسدار جان و مال و ناموس این مردم و پاسدار حرم اهل‌بیت و پاسدار حق و عدل و انسانیت بود؟! 🌹روزت مبارک پاسدار اسلام... 🌹روزت مبارک حاج قاسم... 🆔:@zeinabyavaran313
🌄 روز شهید بهت تبریک گفتیم امروز که روز پاسداره بهت تبریک میگیم فردا که روز جانبازه بهت تبریک خواهیم گفت حاجی جان توی دنیا چه مدالی باقی مونده بود که به دستش نیاوردی؟ ای فخر شهدا ای فخر جانباز ها ای فخر پاسدار ها . 🔗 دکتر کُد 🆔:@zeinabyavaran313
🌹 امام سجاد علیه السلام: ابوالفضل العباس نزد خداوند جایگاهی دارد که همه شهدا روز قیامت به آن غبطه می خورند. 📗 بحارالانوار ج۲۲ ص۲۷۴ 🆔:@zeinabyavaran313
animation.gif
62.8K
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🍃امشبـــ شبـــ میلاد علمدار حسین استـــ 🍂میـلاد علمـدار وفادار حسین استـــ 🍃گر بـود علـے مَحـرم اسـرار محـمـد(ص) 🍂عبّاسِ علـے مَحـرم اسـرار حسین استـــ 🔆ولادت حضرت ابالفضل العباس مبارکباد🌷 🆔:@zeinabyavaran313
هیچوقت فکرشو نمیکردم واسه اشغال بردن دم در ذوق کنم!!🤩😐👍 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخورد پلیس ایتالیا با کسانی که قرنطینه را نقض می کنند. حالا اگه ایران بود سلبریتی و غربزده ها شکم نیروی انتظامی رو پاره میکردن..... 🆔:@zeinabyavaran313
دعای روز یکشنبه 🆔:@zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «لَا شَرِيكَ لَهُ ۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» همتایى براى او نیست و به همین مأمور شده ام. و من نخستین مسلمانم.» (انعام/۱۶۳) 🆔:@zeinabyavaran313
❇تفســــــیر ❇ در سومین آیه براى تأکید و ابطال هر گونه شرک و بت پرستى، اضافه مى کند: پروردگارى که هیچ شریک و شبیهى براى او نیست (لا شَریکَ لَهُ). و سرانجام مى فرماید: و به این موضوع، من دستور یافته ام و من اولین مسلمانم (وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمینَ). (تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۶۳ سوره مبارکه انعام) 🆔:@zeinabyavaran313
✳️ دادن پول صندوق صدقات به فقیر ❓ آیا پول صندوق صدقه را می توانیم خودمان به فرد فقیر بدهیم؟ ✅ جواب: 🔹 :اختیار پول صندوق صدقات بدست شما نیست؛ بلکه بدست مأمور کمیته امداد است. ولی اگر خودتان پولی را ر مکان جداگانه ای کنار گذاشته اید و به فقیر می خواهید بدهید اشکال ندارد. 🆔:@zeinabyavaran313
❤️امام حسين عليه السلام: 🔺لاتَقُولَنَّ فی اخیک الْمُؤْمن اذا تَواری عَنْک الَّا ما تُحِبُّ انْ یقُولَ فیک اذا تَوارَیتَ عَنْهُ 🔺در پشت سر برادر ایمانی خود حرف هایی بزن که دوست داری در غیاب تو آن سخنان زده شود. 📕 بحارالانوار ج 75 ص 127 🆔:@zeinabyavaran313
💠امام صادق(علیه السلام): 🔴کانَ عَمُّنا العَبّاسُ بنُ عَلیٍ نافِذَ البَصیرةِ و صُلبَ الایمانِ،جاهَدَ مَعَ ابی عَبدِاللهِ و اَبلَی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیداً. 🔷عموی ما عباس دارای بصیرتی عمیق و ایمانی راسخ بود،همراه با امام حسین(ع) جهاد نمود و نیک آزمایش داد و به مقام شهادت رسید🌺 📚عمدة الطالب/ص۳۵۶ 🆔:@zeinabyavaran313
🌺🕊🌼🌺🕊🌼🌺🕊 🍃ساحل علقـمه و باغ گل یاس یڪیستـــ 🍂حرم ساقـے و سرچشمۀ احساس یڪیستـــ 🍃سِیر ڪردم عدد ابجـد و دیدم به حسابـــ 🍂نام زیباے و یڪیستـــ(۱۳۳) 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃فرزند دلیر حیدر آمد 🍂عباس امیر لشگر آمد 🍃مےخواستـــ نشان دهد ادبـــ را 🍂یڪ روز پس از برادر آمد 🔆ولادت اُسوۀ ایثار و وفا و ادب،حضرت (علیه السلام)مبارکباد🌹 🔅روز جانباز گرامی باد🔅 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 امام حسین علیه السلام: 💠هر یڪ از دو نفری که میانشان نزاعی واقع شود و یکی از آنها رضایت دیگری را بجوید، سبقت‌گیرنده اهل بهشت است. 🆔:@zeinabyavaran313
خانه‌اى كه كودک در آن نباشد، بركت در آن نيست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم كنز العمّال: ج ۱۶ ص ۲۷۴ ح 🆔:@zeinabyavaran313
کودکانی که در خانواده هایی بزرگ می شوند که خوبی های شان مورد قدردانی قرار می‌گیرد احساس خوبی درباره خود دارند. چنین کودکانی بیشتر از بقیه کودکان از عهده مبارزه با زندگی برمی آید و به هدف های بالاتری در زندگی می رسد. 🆔:@zeinabyavaran313
✍️ 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم انقلابی به پا شده و می‌توانستم به چشم به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم. از سکوت سر به زیرم، عمق را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظه‌ای که زنده‌ام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!» 💠 او همچنان عهد می‌بست و من در عالم عشق علیه‌السلام خوش بودم که امداد را برایم به کمال رساند و نه‌تنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد. به یُمن همین هدیه حیدری، عقد کردیم و قرار شد جشن عروسی‌مان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود. 💠 نمی‌دانستم شماره‌ام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه می‌خواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو می‌بینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!» نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم. 💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچه‌ام دارم میام!» پیام هوس‌بازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریخته‌ام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمی‌خواستم بترسونمت!» 💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانه‌ام را گرفت و صورتم را بالا آورد. نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانه‌ام را روی انگشتانش حس می‌کرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیام‌گیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند. 💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم می‌رسید که صدای گریه زن‌عمو فرشته نجاتم شد. حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زن‌عمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بی‌قراری گریه می‌کند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداری‌اش می‌داد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟» 💠 هنوز بدنم سست بود و به‌سختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کنند. دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانه‌ای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :« سقوط کرده! امشب شهر رو گرفت!» 💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پله‌های ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :« چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم. بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی می‌کرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمی‌دانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است. 💠 عباس سری تکان داد و در جواب دل‌نگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ می‌زنیم جواب نمیدن.» گریه زن‌عمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزاده‌ها به تلعفر برسن یه رو زنده نمی‌ذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت. 💠 دیگر نفس کسی بالا نمی‌آمد که در تاریک و روشن هوا، آوای مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد. همه نگاهش می‌کردند و من از خون که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریه‌ام گرفت. 💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا می‌آمد، مردانگی‌اش را نشان داد :«من میرم میارم‌شون.» زن‌عمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم می‌زنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»... ✍️نویسنده: 🆔:@zeinabyavaran313
🔺امام سجاد(ع) : 🔻نشانه های مؤمن پنج چیزاست: 🔹پرهیزگاری در خلوت 🔸صدقه در حالت نیازمندی 🔹شکیبایی هنگام مصیبت 🔸بردباری هنگام خشم 🔹 راستگویی هنگام ترس 🌼 ولادت مبارک 🌼 🆔:@zeinabyavaran313
👌نکته ی امروز 👌🌷 دنیا آنقدر جذابیت‌هاي رنگارنگ دارد ڪه تا آخر عمر هم بدوي چیزهاي جدیدي هست ڪه هنوز میتواني حسرتشان را بخوري پس یڪ جاهایي در زندگي ترمز دستی ات را بڪش بایست و زندگي ڪن.. 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده مغزها و قلب‌ها توانایی‌های سردار سلیمانی از زبان کارشناس امنیت ملی بی‌بی‌سی: سلیمانی صرفا طراح عملیات و اطلاعات نبود، بلکه او فرمانده مغزها و قلب‌ها بود. 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دو عامل اصلی موفقیت چینی‌ها در کنترل کرونا از زبان دکترملک‌زاده (معاون وزارت بهداشت) : 👈 مردم چین از حاکمیت حرف شنوی دارند و حاکمیت هم قاطعانه با متخلفین برخورد می‌کند. 👈 در چین، شبکه‌های اجتماعی خارجی و حتی گوگل هم مسدود است؛ با سیستم رسانه‌ای خودشان توانسته‌اند موفق شوند. 🆔:@zeinabyavaran313
[ عکس ] ✖️امام خمینی (ره): ۱۲ فروردین از بزرگترین اعیاد مذهبی‌ و ملی ماست. 🔺ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره‌های قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. 📅 امام خمینی(ره) | ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ ✊🏻 به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران 🆔:@zeinabyavaran313
✅ قطعه ای از مناجات شعبانیه: إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَهِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاهِ مَرْحُوماً ❤️ محبوب من، چگونه از درگاهت نا امید و دست خالی برگردم ،چراکه گمان نیک من به بزرگواری تو مرا پاکیزه و بخشیده شده به مسیر نجات آورد.... 🆔:@zeinabyavaran313
✅ معرفی بهترین کتاب ها برای پر کردن وقت های خالی و استفاده مفید از وقت 🔸از جمله ی علاقه های خوب ، خواندن کتاب های دینی و ارزشی است که همچون رسانه بسیار موثر می باشد. ترتیب کتاب ها بر اساس اولویت و اهمیت آنها است👇 📚 کتاب قرآن همراه با شرح آیات منتخب و کتاب نهج البلاغه و تدبر در آنها 📚 کتاب های استاد پناهیان مانند کتاب رهایی از تکبر پنهان(خیلی مهمه) و کتاب رابطه عبد و مولا و کتاب انتظار عالمه عارفانه و... 📗 کتاب انسان ۲۵۰ ساله(بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب در مورد زندگی سیاسی-مبارزاتی معصومین(ع) ) 📗 کتاب زندگی نامه شهدا مانند: سلام بر ابراهیم(زندگی نامه شهید ابراهیم هادی) و... 📗 کتاب معراج السعاده از ملا احمد نراقی که آیت الله بهجت توصیه کردند روزانه نصف صفحه از این کتاب را بخوانید و به آن عمل کنید. 📗 کتاب منازل الآخره شیخ عباس قمی(محبوب ترین کتاب از سرگذشت انسان از مرگ تا قیامت) 📚 کتاب های حدیثی مانند: اصول کافی ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق ، رساله ذهبیه(طب الرضا) ، طب الائمه از علامه شُبَر 📚 کتاب هایی با موضوعات متنوع از استاد اصغر طاهر زاده ✅ کتاب های ارزشی که گفته شد رو با نیت خشنودی و تقرب به خدا و ثواب الهی و در یک کلام برای خدا بخونید. ✅ بدون عجله بخونید و هدف تون تمام کردن کتاب نباشد بلکه کتاب ها را همراه با تفکر و تعقل بخونید و هدف تون افزایش معرفت ، ایمان ، بصیرت و عملی کردن آموخته های خوانده شده باشد و حتی میتونید به صورت گزینشی بخش هایی که بیشتر احساس نیاز می کنید رو بخونید. 👈 اگر کتاب های بالا را ندارید و به دلیل بسته بودن کتاب فروشی ها نمیتوانید خریداری کنید، از طریق جست و جو در اینترنت و سفارش اینترنتی میتوانید تهیه کنید. ترجیحا بهتر است نسخه کتابی باشد نه کامپیوتری. 🆔:@zeinabyavaran313
رهبر معظم انقلاب: اگر چنانچه تولید ملی را همه تعقیب و دنبال گیری کنند، بسیاری از مشکلات اقتصادی، معیشتی، مسئله اشتغال، سرمایه گزاری و... حل خواهد شد. آسیب‌های اجتماعی به میزان زیادی کاهش پیدا خواهدکرد. یعنی محور تولید ملی است. 🆔:@zeinabyavaran313
❔ چطوری بفهمیم یک کالا ایرانی🇮🇷 است؟ ✅ کد 626 اول بارکد هر جنسی باشه ایرانیه 🆔:@zeinabyavaran313