⚜ ذکر صالحین ⚜
🌼هیچ کار خداوند بیحکمت نیست ...
🔸پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🔸نسخه عاقبت بخیری از آیت الله بهجت ره :
هرکس هرروز سوره یس بخواند وثواب ان را به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کندوهمچنین دعای عهد وثواب آن رابه مادر امام زمان ارواحنافداه هدیه کند،سوره واقعه هم خوانده وثوابش رابه امیرالمومنین علیه السلام هدیه کند،چه بخواهد وچه نخواهد عاقبت بخیر میشود، نخواهد هم به زور میشود.
📚صفحه اخلاقی معرفتی (سلوک شیعه )
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
⚜ ذکر صالحین ⚜
🕊یا امام رضا سلام شب ولادتت نزدیکه
🕌
🕊واسه خودم هیچی نمیخوام اما شما رو به حق جد غریبتون گرفتارارو کمک کن
🕌
🕊یا امام رضا خیلیا جای خواب ندارن
🕊خیلی از بابا ها پول نون شب ندارن
🕊خیلی از مامانا حتی لباس گرم ندارن
🕊خیلیا برا گرمی هوا خنک کننده ندارن
🕌
🕊خیلیا دلشون شکسته
🕊خیلیا گرفتار و زندانین
🕌
🕊خیلیا پشت در بیمارستان منتظر به هوش اومدن عزیزشونن
🕌
🕊خیلیا چشم انتظار فرزند هستند
🕊خیلیا دنبال شفای مریضشونن
🕊خیلیا یواشکی اشک میریزن فقط هم خدا میدونه چشونه
🕌
🕊میخوام بگم کمکشون کن
🕌
🕊عاشقتم یا امام رضا
🕌
❤️🕊السلام علیک یا معین الضعفا یا امام رضا🕊❤️
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
#فوروارد_فراموش_نشه
🎊🌹🎉
ازعرش سلام سرمدي آوردند
آيينه ي حُسن سرمدي آوردند
با آمدن رضا (ع) از باغ بهشت
يک دسته گل محمدي آوردند
🎁پیشاپیش ميلاد نور مبارک 🎊
@zekre_salehin
⚜ ذکر صالحین ⚜
🔴شاکر و صابر
🔸حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم.
اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند: به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده
📚سوره مبارکه صاد آیه ۴۱
ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟ امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند:شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است. خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.
نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟ این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد...و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد...خدا در هر حال بندگانش را امتحان میکند
📚علل الشرایع ج ۱
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✍رسول اکرم (صلّى اللّه عليه و آله) :
كسى كه به هنگام بيرون رفتن از خانهاش «بسم اللّه» بگويد ، آن دو فرشته اى كه نگهبان اويند گويند : هدايت شدى
👌 و اگر «لا حول و لا قوة الاّ باللّه» بگويد ،
آن دو مىگويند : حفظ شدى
👌 و اگر « تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ » بگويد ،
آن دو گويند : كفايت شدى
پس شيطان مىگويد :من چگونه مىتوانم بر بندهاى كه مورد هدايت و حفظ خداوند قرار گرفته و خداوند امور زندگانى او را كفايت كرده است،غلبه كنم و او را بفريبم.
📖 ثواب الاعمال ص٤١٤
@zekre_salehin
🌸﷽
🌷 آیت الله بهجت(ره)
💠هر حرفی ڪه می زنی ،
✨هر ڪاری ڪه انجام می دهی ،
💠 متوجه باش ڪه باید
✨در خانه قبر و در قیامت
💠 جوابی برای آن نزد
✨پروردگار متعال داشته باشی...
@zekre_salehin
🍃❤️🍃
⚜ ذکر صالحین ⚜
داستـــــــان زیبا
👌در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
🍃اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
🌿و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.
🍃تا اینجا داستان را داشته باشید!
✍در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام "آیت الله نجفی" از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است🌿 بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.🙏
🍃خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....🙏
🌿حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
🍂وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
🍂کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
🍃تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
🍃حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
🍂مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟!
🍁خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم.
..
#اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.😔..
🍂خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه،🙏
حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛
🌾خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
این نمکدان حسیــ💕ــن جنس عجیبی دارد❣
هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد😭😭
"یا حسین ياحسین
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
#فوروارد_فراموش_نشه
✨﷽✨
🔸امام سجاد(علیه السلام)فرمودند:
✅گناهانی که موجب رد شدن دعا
می شوند عبارتند از:
💠نيت بد
💠پليدي باطن
💠دورويي با برادران ديني
💠باور نداشتن اجابت دعا
💠تاخيردرنمازهاواجب تاوقتشبگذرد
💠ترک كار خير و صدقه
💠گفتن كلمات زشت و ناسزا
📚معاني الأخبار،ص۲۷۱
@zekre_salehin
#سلام_مولای_مهربانم♥️
میدانم یک روز پنجرهی امید
رو به جهان گشوده خواهد شد
که زیباترین گل دنیا را به چشمهای
مشتاق مردمان، پیوند خواهد زد.
یک روز زیبا خورشید به جای آسمان
از زمین طلوع خواهد کرد.
ای گل نرگس! ما را دریاب و چشمانمان را
به جمال نورانیت روشن کن.
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
#حدیث_روز
🔸 پیامبر خدا صلى الله عليه و آله:
حق را بگو و در راه خدا، از سرزنش هيچ ملامتگرى مترس
📚 حلية الأولياء، ج۱ ص ۲۴۱
@zekre_salehin
⚜ ذکر صالحین ⚜
🍂 #داستان_واقعی
🍂 #معجزه_امام_رضا
✍یکی از معجزات امام رضا ع که اخیرا اتفاق افتاده است:
یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اصرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند.
👈درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را
داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند.
وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت:
امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای
داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد،
از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟
شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛
عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟
ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد
👈برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد :
👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟
👈خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا...
👈امام رضا جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛
این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از
من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند.
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e