💕امیرالمومنین علی علیهالسلام:
🍃 سينه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رويى دام محبت، و تحمل آزار ديگران پوشاننده عيوب انسان است.
☀️#کلام_امیر
🔸️#حکمت_های_علوی
🔹️#حکمت_نهج_البلا_غه_۶
📚#من_نهج_البلاغه_میخوانم
☀️#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠@zekrroozane
╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯
🌷 امام حسین (علیه السلام) :
✍ هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود ، كليدش مدارا و ملایمت است.
📚 بحارالأنوار ، ج75 ، ص128
☀️#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵@zekrroozane✵✿✼═┅┄
☘دیدار دانشجوی مشروب خور با حضرت آیت الله العظمی بهجت☘
دیدار دانشجوی مشروب خور درس عبرت همه ماست و اینکه همواره فرصت توبه هست و بزرگترین لشکر شیطان " یأس و نومیدی" است ، خود خدا بیش از آنچه ما تصور کنیم از توبه بندگانش شاد می شود... بیایید خدا را شاد کنیم .... حجت خدا و خلیفه او را شاد کنیم...
عقیق: دانشجو بود...دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی....
از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم...قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه...
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم...تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن...
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید...حاج آقا باشماست."
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی...
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
ڪـانال ذڪـر روزانہ
💠https://eitaa.com/zekrroozane
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
انسان اگرمراقب چشم خود باشد و به نامحرم نگاه نکند درهای سعادت را بر روی خود باز خواهد کرد.
اولش مقداری سخت و مشکل است اما اگر با مراقبت این کار را انجام دهند باطن انسان نورانی می شود واین نورانیت در ادامه کار را سهل وآسان میکند و انسان به راحتی می تواند نگاهش را کنترل کند.
💠@zekrroozane
از خاک برآمدیم که آدم باشیم
آن گاه به حریم دوست محرم باشیم
ما از آب وگل بهشت خلق شده ایم
حیف است که هیزم جهنم باشیم
💠@zekrroozane
➯ @zekrroozane
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩
《حمادیات النِّساء غض الاَبصار
حفر الاَبصار حفر الاعراض فَصر الوهازه》
↫ بارزترین درجه زنان سه چیز است:
◽️پوشیدن چشم از نامحرمان
◽️پوشیدن تمام اندام از بیگانگان
◽️کم و با حیا از منزل بیرون شدن
↲سفینه البحار ۲ - ۲۹۸
به نقل از صفحه ۱۸۲
«ازدواج مکتب انسان سازی»
➯ @zekrroozane
روی پرده کعبه🕋
این آیه حک شده است
🍃🌺《نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ》🌺🍃
و من
هنوز و تا همیشه
به همین یک آیه دلخوشم
🍃🌺 بندگانم را آگاه کن
که من بخشنده مهربانم🌺🍃
امام فرمودند:
این #عصای آقای خامنه ای عظمت اسلام است
🔘حاج احمدآقا روی صندلی نشست چای بخورد. ما نشستیم با ایشان صحبت کردن. احمد آقا گفتند: من توی اتاق امام و جاهایی که امام تردد میکرد و آن جایی که سخنرانی میکرد، یک میکروفن و یک کلید داشتم که اگر امام حالشان مساعد نبود، هر جا حالشان به هم خورد، یکی از این کلیدها را فشار بدهند تا دکتر طباطبایی و من بدویم توی اتاق. چون این اواخر دیگر امام مشکل قلبی شان خیلی حاد شده بود. من توی اتاق خودمان دراز کشیده بودم. ساعت ۷ غروب، صدای زنگ خطر امام درآمد. من یادم نیست که چیزی پوشیدم یا نه، از اتاقمان تا توی اتاق امام دویدم. وقتی آمدم کنار امام، فکر کردم امام دوباره سکته کرده اند. امام چمباتمه نشسته بود و جفت دست هایش جلوی زانوهایش بود به تلویزیون داشت نگاه می کرد. من با این صحنه که روبرو شدم، با تلویزیون کاری نداشتم؛ همه ذهنم امام بود. گفتم: آقا! تا گفتم آقا، ایشان گفتند: احمد! بشین، بشین. من نشستم. گفتند: نگاه کن. نگاه کردم دیدم اخبار ساعت هفت، دیدار آقای خامنهای و کیم ایل سونگ را نشان میدهد. در آن دیدار چند روزه آقای خامنه ای از کره. گفتند: نگاه کنید، نگذارید دیر بشود، چند بار من به شما و آقای هاشمی گفتم مطرح کنید آقای خامنه ای را. این عظمت را آدم میبیند کیف میکند! این عصایی که آقای خامنهای بلند می کند تو سان نظامی، این #عظمتاسلام است،.
کِیف می کنم من میبینم این را...❤️
📒 #برشیازکتابماهدرآینه
⭕️ سید عباس موسوی،
یکی ازموسسین حزب الله لبنان تعریف کرد
که وقتی امام از دنیا رفت جهت عرض تسلیت خدمت حاج سید احمد آقا فرزند امام رفتم.
خواستم ایشان را تسلی دهم یادم آمد از آنچه در کتاب خوانده بودم.
حدیث پیامبر(ص)که میفرماید:
در آخرالزمان فرزندی از فرزندان من می آید که همنام عیسی روح الله است
و در مقابل ظلم میایستد اما عمرش کفاف نمیدهد
جانشین او که همنام تو علی هست و از ناحیه دست راست جراحت دارد حکومتش آنچنان طولانی میشود تا پرچم را به دست مهدی آل محمد میسپارد.
سید احمد آقا گفت: اتفاقا درهفتم تیر سال شصت که آقای خامنه ای در یک انفجار صدمه دید،
امام در خانه مرا صدا کرد و گفت چرا ناراحتی احمد برای آقای خامنه ای اتفاقی افتاده؟
گفتم بله.در مسجد اباذر بمب منفجر شده.
امام گفت.آیا دستش هم جراحت دیده .
تعجب کردم گفتم:بله.
امام ناگهان سر به سجده گذاشت و گفت:الهی شکر،الهی شکر،الهی شکر
سید احمد آقا میگه،تعجب کردم.
دست آقای خامنه ای صدمه دیده،
الهی شکر؟
حالا که شما این حدیث را گفتی فهمیدم چرا امام خدا را شکر کرد.
🍃أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🍃
✨🕋