سنگ تمام
صندلی ها را کنار دیوار کشیدیم و دور تا دور کلاس گذاشتیم...میز خانم معلم وسط کلاس روی میز را با شیرینی و گل تزیین کردیم...گوی های قرمز رنگ و کاج های کاغذی دست در دست هم را هم به دیوار آویزان کردیم...خانم معلم روی تخته سیاه با گچ ها ی رنگی داشت چیز میکشید،متنی هم برای خوش آمد گویی نوشت ..عاشق گچ قرمز بودم ولی خیلی کمیاب بود و خانم ناظم مثل گنج نایاب ازش حفاظت میکرد...نقاشی خانم تموم شد پرچم سه رنگ ایران راکشید...به یکی از بچه ها که مثلا خوشگل کلاس بود گفته بود با لباس تور توری صورتیش که از کمر چین سوزنی خورده بود و پف زیادی داشت بیاورد و به عنوان لباس مجری بپوشد...قرار بود خانم مدیر و چند نفر از دفتر دارها از کلاس ها بازدید کنند و به بهترین کلاس در مراسم ظهر که برای ۲۲ بهمن برگزار میشودجایزه بدهند...خانم معلم تدارک همه چیز را دیده بود و به هر کدام از بچه ها گفته بود چیزی بیاورند... ازتخم مرغ های رنگی که داخلش خالی شده بود و کاغذ های رنگارنگ ریز شده داخلش بود تا گل، شیرینی و....ولی بچه ها همش حسرت دختر صورتی پوش را می خوردند ...خانم معلم برای سنگ تموم گذاشتن آرایش غلیظی هم روی صورت دخترک نقاشی کرد و ماهم تماشاچی هنر دست خانوم معلم...خوبیش این بود درس آن روزمان کاملا تعطیل بود و ما خوشحال داشتیم در کلاس راه می رفتیم و آزادی مطلق بود..
بالاخره موعد بازدید مسئولین مدرسه فرا رسید...خانم مدیر به کلاس وارد شدند و با دیدن صورت ولباس دخترک رنگ به رنگ شدند تاپایان مراسم آرام نشستند و تماشا کردند بعد از خوردن شیرینی از کلاس بیرون رفتند و خانم معلم راصدا زدند... ما همه منتطر بودیم که خانم معلم خوشحال خبر پیروزی ما را بدهند ولی خانم معلم با چشمهای قرمز وارد کلاس شد ....فکر کنم گوشمالی سختی شده بود...
پررنگ ترین خاطره صندوقچه ذهن من از دوران دهه فجر مدرسه ابتدایی در تهران☝️
✍️نجمه صالحی
#خاطره
#یاصاحبنا
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
خاطره یکی از نسل سومی های انقلاب..دخترم👇
تا زنگ تفریح به صدا درآمد همه بچه ها مثل فنر از جا بلند شدند یک نفر از کیف کاغذ رنگی و ماژیک های براق اکلیلیاش را بیرون آورد و سارا پلاستیکی که برند شکلات رویش چاپ شده بود را در دست گرفته بود و به زمین نمیگذاشت. بلاخره رضایت داد و ریسه های رنگی براق را از پلاستیک شکلات نشانش در آورد . دیگری هم بادکنکی که داخلش را پر از کاغذ رنگی کرده بود با تلمبه دستی اش باد میکرد. یکی هم مثل من ذوقی نشان نمیداد و در فکرش بود که تزئین کلاس که چی؟ ای کاش به جای اینکه به مدرسه بیاییم، مدرسه را تعطیل کنند و خودمان با خانواده شادی کنیم با اینکه خیلی راضی نبودم ولی کمک میکردم.
مثلاً نگهداری سرچسب،چسب شیشه ایی که یکی از بچه ها آورده بود و نگاهش را از رویش بر نمیداشت که ناگهان به زمین نیافتد یا سرش گم نشود را به دست بلند قد ترین دختر کلاس می رساندم تا ریسه ها را به دیوار ها بچسباند.
شاید در گفتن کار ساده ای باشد ولی سخت بود در آن همهمه که در کلاس هست چسب را در کلاس از دست بچه ها بگیرم. دختری که نگاه به ساعتش میکرد و مثل ساعت سخنگو میگفت چقدر از زنگ تفریح مانده و چقدر برای تزئین کلاس وقت داریم و هول در جان همه می انداخت. سارا که لقمه در دهانش بود جیغ میکشید ریسه هایش پاره نشود برای تولد برادرش لازم دارد.
همه در حالا دویدن و تلاش بودند که کلاس را از بچه های کلاس های دیگر قشنگ تر کنند که ناگهان ساعت سخنگو بلند گفت:یک دقیقه دیگه وقت داریم؛ همه بچه ها به اطراف خود نگاه کردند و دویدند تا خرده کاغذ ها را جمع کنند. دختر قد بلند کلاس داشت به پایین می آمد که دختری دیگر بدون آن که نگاه کند کسی روی آن صندلی است صندلی را کشید تا سر جایش بگذارد دکمه کنار آستین دختر به ریسه ها گیر کرد و خودش هم افتاد با صدای جیغ و دادو گریه او همه به خود آمدند و رو برگرداندند دیدند هم ریسه ها پاره شده اند و هم سر زانوهای دختر.
در همان لحظه معلم و مدیر و معاون مدرسه وارد شدند تا کلاس ما را ببینند که با صحنه دختری در حال گریه برای ریسه های پاره شده اش و دختری درحال گریه برای پای زخمی اش و چهره متعجب و شکست خورده باقی بچه ها رو به رو شدند.
و بدون آن که چیزی بگویند از کلاس رفتند،همه کلاس ساکت شده بود دیگر کسی چیزی نمیگفت و فقط وسایل هایشان را جمع میکردند...
آن طور که پیدا بود آن سال هم مثل سال های قبل در این مسابقه تزئین کلاس در دهه فجر شکست خورده بودند ...
ولی در چشمان همه میشد امید پیروزی در سال آینده را دید...
✍️فاطمه خانی حسینی
#خاطره
#دخترم_فاطمه_۱۵ساله
#یاصاحبنا
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
بخوان!
بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید!
غار حرا سراسر نور شد.محمد (ص) نبی اعظم، مفتخر به رسالت الهی شد، مفتخر به ابلاغ دین.تاجی فراتر از نبوت برسر محمد (ص) گذارده شد ، تاج رسالت.اینجا محمد امین (ص) رسول الله شد...
زیبا پیامبر ، رسول مهربانی ها، نبی خاتم
چه زحماتی در راه پیشرفت اسلام به جان خریدی تا ریشه های دین در جای جای جهان جان بگیرد.
حس خوبی داشت نفس کشیدن در آن فضا.چه زیبا بود قدم زدن در سرزمین وحی.غار حرا تماشا داشت.
چه تصوری از این مکان داشتم. کوه کوهی بود مثل همه کوه ها؛ اما سکوت، آرامش و اوج و فرود فرشتگان و خدای رسول (ص) با تمام وجود در آن جا حس می شد.همه چیز بوی خدا می داد...
به مسجدالحرام بازگشتیم، هیچ فرقی با روزهای قبل نداشت ، آنروز روز مبعث محمد ص بود ولی کارهای عادی انجام میشد، طواف همان طواف و نماز همان نماز!
با خود گفتم اگر ایران بود حتما این عید بزرگ، صحن و سرا، سراسر نورباران بود و سراسر جشن و شادی و سرور.
چه غریبانه بود بزرگترین عید مسلمین در مسجدالحرام، سرپرستی این سرزمین به دست چه کسانی افتاده !چقدر شیعه مظلوم واقع شده!
دلم گرفت و از پشت پرده اشک به خانه خدا چشم دوختم و با دلی شکسته گفتم 🍃اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🍃
✍️نجمه صالحی
#خاطره
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
http://salehi60.blogfa.com/
@zemzemh60
جادوی کلمات
می توان از كلمات، نه برای توصيف موقعيت، بلكه برای تغيير آن استفاده کرد.
می توان از كتاب برای اعلام موجودیت و پویا بودن بهره برد.
می توان سلامتی،خوبی، فراوانی و مهربانی را در قالب کلمات نوشت.
پس می توانم با آنچه می نویسم به سرنوشت خود جانی دوباره دهم و این چنين اندیشه ام شکل می گیرد.تاثیر کلمات شگفت انگیز است.
پس می نويسم و شکر می کنم که هستم؛ در شهر بانوی کرامت نفس می کشم، دوستان خوبی دارم، خانواده ای مهربان دارم و دختری مهربان تر.
در امواج دریای متلاطم زندگی تکیه گاهی دارم و می توانم با او به دل دریا بزنم و از امواج نترسم.
می نویسم تا یادم نرود که این تلاطم ها همیشگی نیست و آرامش پس از آن بس دیدنی...
می نويسم وکلمات خوب را با خود تکرار می کنم تا بدانم که سرنوشت را می شود از سر نوشت.
✍️نجمه صالحی
#من_میتوانم
#نویسندگی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
https://eitaa.com/myganj/1996
اندلس
اندلس سال ۹۲ هجری به دست مسلمانان فتح شد و حدود هشت قرن به دست مسلمانان بود.
برای غنی تر شدن این موضوع اندلس نیاز هست منابع متقدم تاریخ اندلس خوانده شود که معمولا به زبان عربی و فرانسوی است چون قبلا مستعمره فرانسه بوده اند و پس از چند قرن از ورود اسلام به اندلس هنوز هم در بخشهایی از اندلس به آن زبان صحبت میشد و به تدریج با ضعیف شدن اعتقادات نومسلمانان و اقدامات نادرست مسلمانان فاتح و...ریشه های اسلام در این منطقه سست شد.
مورخین آن زمان به دو زبان مذکور تاریخ نوشتند.لذا تاحدودی آشنایی و بررسی این منابع لازم است.
مهمترین دلیل سقوط، تفرقه و فساد اخلاقى بود در برابر آموزههاى دینى، بایسته است از آن پند بگیریم.
دشمنان با نفوذ در اعتقادات و فرهنگ یک ملت جنگ نرم را آغاز کردند و به تدریج مسلمانان منطقه اندلس از اسلام گریزان شدند.این ماجرا در همه جوامع اسلامی قابل تسری است و غفلت از آن خانمان سوز.
✍️نجمه صالحی
#اسلام
#جوال_ذهن
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
📚کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران
شهید مطهری (ره)در بین مجمع اسلامی مهندسین در پاسخ به کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب در چند جلسه مباحثی مطرح کردند که به صورت کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران در آمده است.
در مقدمه این کتاب درباره وحدت و وجدان جمعی و زبان، نژاد،سنن، قومیت و جغرافیا و...صحبت شده است. ایشان عوامل وحدت را بیان میکنند و اینکه مهترین عامل وحدت اسلام است.
به نظرم به جای صحبت مستقیم از فرهنگ، این مبحث را جداگانه در قالب نژاد و سنن و...بررسی کرده اند.
فرهنگ آداب و رسوم، باورها، ارزش ها و اعتقادات است. هر جامعه دارای فرهنگ است و هر فرهنگ به جامعه نیاز دارد.
اما این حدود سی صفحه ی مقدمه به پرداخت بیشتری نیاز دارد.
لازم است به کتابهای دیگر مراجعه شود چون مطالعه مقدمه کتاب برای افراد عادی ثقیل است و نیاز به پرداخت بیشتری دارد. با دوستانم تصمیم داریم شرحی بر آن بزنیم.
✍️نجمه صالحی
ان شاءالله
#کتاب
#کتاب_خوانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
رهبری به جوانان اعتماد دارند
بخشی از سخنان امروز (عید مبعث)مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی):
"جوانان ما افسران جنگ نرم ما هستند.
جوانان ما نباید اجازه بدهند که یک چنین اتفاقی بیفتد.
باید امیدآفرینی کنند، توصیه به ایستادگی کنند، توصیه به تنبلی نکردن و خسته نشدن."
پ.ن:این روزها زیاد یاد اتفاقات اندلس می افتم .اندلس، در سال ۹۲ ه.ق به دست مسلمانان فتح شد وبا حضور مسلمانان آنچنان رشد کرد که چشم اروپاییان را خیره کرد و آنها خود را مغلوب تمدن عظیم اسلامی دانستند. تجربه جنگ های صلیبی گاه عدم پیروزی در جنگ نظامی، دشمنان را واداشت تا با جنگ نرم اسلام و فرهنگ اسلام را در اندلس زمین گیر کنند.
تضعیف ایمان و اسلام بین مسلمین و ترویج اباحی گری و تنبلی و بی تفاوتی بین جوانان.تهاجم فرهنگی نخستین حربه کلیسا بود که منجر به غروب آفتاب اسلام در اندلس شد.
و اما امید، امید به فردایی روشن و ظهور منجی و فریادرس جهان، انگیزه را بیشتر می کند . فرهنگ اسلامی در جامعه ایران قوی است و قدرت ولایت قوی تر. ما می توانیم با عمل به نکات راهگشای این پیر عارف که دقیق و موشکافانه به مسائل می نگرد به راه درست دست یابیم .او به جوانان اعتماد دارد ...
✍️نجمه صالحی
#ما_می_توانیم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
.
سلام امام زمانم!
روزها از پس هم می گذرد و من به تماشای گذر عمرم و غافل از حضورت، این فراموشی، گستاخی ام را بیشتر کرده است.
و اما حضور، کاش درک حضورت مانع از بی تفاوتی ام میشد.
حضور، چه نعمت بزرگی بود اگر با چشمانم می دیدمت.حیف! بشر کنونی از دیدار یار محروم ماند.
خوشا به حال کسانی که عطر وجودت را حس کردند .گاهی آرزو می کنم کاش حداقل در عصر غیبت صغری متولد میشدم و دلخوش به دیدار نواب خاصت که چشمشان منور به نور وجودت شده است.
کاش همسایه منزل حسین بن روح نوبختی بودم .نمی دانم چرا به این نائب امام زمانم ارادت خاص دارم.شاید چون نامش حسین است.
حسین (ع) حرارتی در قلبم روشن می کند و خاطره سفر کربلا برایم تداعی می شود.یاحسین (ع) اکنون که از درک حضورامام محرومم، دستم را بگیر! میترسم دستان غفلت چشمانمان را بگیرد! چراکه در این دوران بیش از پیش و بسیار به هوشیاری نیازمندیم...
اللهم عجل لولیک الفرج
پ.ن:شاعر عکس نوشته دختر دایی عزیزم_عکاس خودم
✍️نجمه صالحی
#جوال_ذهن
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
@javal60
یادداشت💌✍
❗️سارقان زمان گذشته و آینده سارقان زمان هستند! انسان باید گذشته را گرامی بدارد، اما اگر این گذشته ا
چه جالب بود این جمله فلورانس:
گذشته و آینده سارقان زمان هستند.
*لطفا از "لحظه" لذت ببرید،
برای ناراحت بودن خیلی وقت دارید؛
پس چرا به فردا موکولش نمیکنید؟*
(کتاب گلف بازو میلیونر:مارک فیشر)
در لحظه رهاا بودن!
از لحظه حال بهره بردن!
از لحظه حال لذت بردن!
این جملهها را باید تکرار کرد، تا در عمق جان نفوذ کند.
شخم زدن گذشته نه تنها امروز را نمی سازد بلکه گاهی نابود هم می کند.
کاش افرادی که در گذشته ماندهاند تکانی بخورند.افسوس گذشته چه سود؟
نمیدانم چرا دلم خواست بنویسم:
الحمدلله علی کل حال 💚
🍃اسفند ۹۹
✍️نجمه صالحی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
میخواهم از تو بنویسم...
🌿دوستت دارم بابا🌿
پدر تویی که در قالب واژه ها تصویر نمیشوی
"پ" یعنی پشت و پناه و کوه ...کوهی که خیالت راحت است جلوی باد و طوفان و سیل را می گیرد.ریزش نمی کند به موقع از آن بالا می روی کنارش می نشینی...
"د" یعنی دوستی و مهر دوستی که همیشه در کنارت است و خستگی ناپذیر است حتی در شرایط سخت ..حامی تو و مادر است پدر که باشد خیالت راحت است دست طمع رقیبان و بخیلان و... به زندگی ات وارد نمی شود حواسش به تو و خانواده هست.
"ر" یعنی رئیس اما مهربان و منعطف او که رییس خانواده است ولی با مهربانی مدیریت را به مادر می سپارد و خود نظارت می کند و مانند یک همراه پشتیبان مادر است..
دوستت دارم پدر...تویی که پشتیبان، دوست و بهترین رئیس زندگی منی..
حتی الان که لحظه به لحظه با تو نیستم ولی می دانم تو لحظه به لحظه دعاگویم هستی.
هرچه دارم از دعای توست باباجانم💓
✍️نجمه صالحی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#امام_زمان
ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60