eitaa logo
یادداشت‌💌✍
378 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
106 ویدیو
14 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
. بر مدار حق‌طلبینجمه صالحی علی بود، شبیه‌ترین خلق به نبی، در مدار حق و حقيقت و حق‌طلبی و یاور امام. محدث بود و در کربلا یار پدر! در عاشورا و در آوردگاه مرگ و زندگی، گوهر وجودش درخشید و شجاعت و معرفتش نمایان شد. 🥀 آه از لحظه‌ای که در میدان، نظم تنش به هم ریخت! فَـقَـطَّـعوهُ بِـالسُّیـوف اِربـاً اِربـاً🥀 پ.ن: نگاره فوق، نگاره‌ی نبرد حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) در کربلا از روضه الشهدا (کتابت قرن ۱۰ق)نسخه مذکور در کتابخانه دولتی برلین نگهداری می‌شود. ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ، صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ 🕊هم اکنون حرم، 🕊 @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اگر روضه‌خوان بودم... اگر روضه‌خوان بودم، مقتل لهوف را با خود به مجلس می‌بردم. ایام محرم جمعیت زیاد است و این بهترین فرصت برای بیان روضه‌های سخت. با شروع روضه، از امانت‌داری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام حسین علیه‌السلام می‌گفتم و سپس به داستان قاسم علیه‌السلام می‌رسیدم. شب عاشورا حضرت قاسم بن الحسن به عمویش، سید الشهدا علیه السلام نگفت:«أحلی من العسل»! ؛ او به عمویش عرض کرد:«فیکَ أحلیٰ مِن العَسَل»! یعنی« ... [کشته شدن]در راه شما از عسل شیرین‌تر است! » او عروج به سوی خدا و کشته شدن در راه امام زمان خویش را از هر مرگی شیرین‌تر می‌دانست. او شهادت در راه خدا را به عسل تشبیه کرد که هم شفاست و هم شیرینی دارد که برای ذهن ملموس‌تر.. اگر روضه‌خوان بودم، می‌گفتم روز عاشورا، قاسم، نوجوانی زیبا و شجاع، با صورتی مانند ماه وارد میدان شد. دشمنان از حسادت و کینه به او حمله کردند. ضربه‌ای به سرش وارد شد و او با صورت به زمین افتاد. قاسم فریاد زد: "عموجان!" و امام حسین علیه‌السلام با شتاب به سوی او رفت. قاسم در حال جان دادن بود و امام حسین علیه‌السلام با صدای بلند گریه کرد و گفت: "بر عمویت گران است که تو او را بخوانی و او نتواند اجابتت کند." آه، سرباز فداکار عمو، در میدان نبرد و مبارزه علیه جبهه‌ی باطل، تمام خود را در راه حق فدا کرد. آه حسین! 🥀او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی صدا شکست🥀 @zemzemh60
. اگر روضه‌خوان بودم... اگر روضه‌خوان بودم، در روز هشتم محرم فقط برای لحظه‌ی وداع امام حسین و علی‌اکبر علیهما السلام، حسابی اشک می‌گرفتم، چه رسد به لحظه‌ی رسیدن امام حسین علیه‌السلام بالای پیکر علی اکبر علیه‌السلام. اگر روضه‌خوان بودم، بلند بلند و گریه‌کنان، جوری که شنوندگان بفهمند حال مداح دست خودش نیست، می‌گفتم: اسب‌های جنگی تعلیم دیده‌اند تا سوار زخمی خود را به سمت سپاه خودی برگردانند. خون علی اکبر علیه السلام چشم‌های اسب را بست، اسب راه را گم کرد و به سمت دشمن شتاب گرفت. لشکر راه باز کرد و از دو طرف شمشیر زدن‌ها آغاز شد. هر ضرب شمشیر یک تکه از علی اکبر ... امام بالای سرش که رسید، افتاد و همانجا بیهوش شد و اینجا آن‌قدر تکرار می‌کردم "حسین بیهوش شد" تا شنوندگان نزدیک باشد که جان بدهند. اگر روضه‌خوان بودم، روز هشتم خودم پیش‌تر از مخاطبین بیهوش می‌شدم، روضه‌ی هشتم، روز بیهوش شدن‌ها و از حال رفتن‌هاست. روضه‌ی محکم‌تر از همیشه توی سر و صورت زدن‌ها. روضه‌ی نعره زدن‌ها و فریاد برآوردن‌ها. غیر از این اگر باشد، حق مطلب ادا نمی‌شود. آه حسین! 🥀دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی🥀 @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اگر روضه‌خوان بودم... نجمه صالحی اگر روضه‌خوان بودم، شب نهم محرم، روضه را از شبی که پدر دستان او را در دست برادر گذاشته بود، می‌خواندم. همان شب که پدر گفت: «ای عباس! در کنار برادرت حسين بمان که مظلوم‌تر از مظلومیت او نیست.»، همان شبی که پدر مظلومانه پر کشید! همان شب که پدر از آن دو خواسته بود مثل همیشه در کنار هم باشند. در این بیست سال پس از پدر هم همراهش بود تا روز عاشورا. اگر روضه‌خوان بودم، از وقتی می‌گفتم که حسین و عباس علیهماالسلام باچشمانشان با هم حرف زدند، همان‌دم که بی یار شده و کودکان خیام لب تشنه شده بودند! همان موقع که باید حرکت می‌کردند و سمت شریعهٔ فرات می‌رفتند. همان وقت که شیران حیدر چشم از عالم پوشیده و لشگر گرگ‌های درنده را می‌شکافتند. اگر روضه‌خوان بودم، از جدایی بین دو برادر می‌گفتم، از سیل تیر و سنگ که از روی بغض و کینه نسبت به امیرالمومنین علیه‌السلام از هر طرف به سوی عباس بن علی علیهماالسلام روان بود. از رجز خوانی او می‌گفتم:《وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني،إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني*》از فدا کردن چشم و سر و دستش، از سست شدن زانوان و خم شدن کمر امامش می‌گفتم و چه لحظه دردناکی وداع دو برادر... آه حسین! 🥀"بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه‌ها یا «عدتی فی شدتی» برگرد که تو بی‌ مشک سقایی که تو بی‌ دست رزاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی"🥀 @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴کم کم نوای وا عطشا می‌رسد به گوش...🏴 پ.ن:نگاره " نبرد حضرت عباس (علیه‌السلام) برای آب آوردن از " ، نسخه حدیقه السعداء ، قرن ۱۶م @zemzemh60
. 🏴روز محاصره عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام: «تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ. بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب‏. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: تاسوعاء، روزى است كه حسين علیه‌السلام و يارانش در كربلاء محاصره شدند، اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابن‌مرجانه و ابن‌سعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين علیه‌السلام و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند. آنان يقين كردند كه براى حسين علیه‌السلام ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد. پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود. 📚الکافی، ج۴، ص۱۴۷. @zemzemh60