eitaa logo
یادداشت‌💌✍
432 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
107 ویدیو
14 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
کبوتر دل ای حصن حصین، هنوز طنین صدایت و بیان توحید مشروطت در آسمان نیشابور موج می‌زند؛ خاک این شهر با عطر وجودت رنگ و بو گرفته است؛ هنوز خاک قدمهایت، طوطیای چشمان هر دل پریشان است و قدمگاهت زیارتگاه هر درمانده. ای قرآن ناطق، هرچند که آغاز فصل غریبی‌ و دوری‌ات در طوس رقم خورد، اما کوچه پس کوچه‌های خراسان، تو غریب همیشه آشنا را خوب می‌شناسند؛ خراسان با وجود تو، سرزمین عشق شد و تو سلطان آن. ای عالم آل رسول،‌ حال دلم را خوب می‌دانی، وامانده‌ام، دستم تهی است، حیرانم، حال و هوای دلم بارانی است، در دلم دردی است که با یک گوشهٔ چشم تو دوا خواهد شد؛ شمس‌الشموس برای گمشده در راه، نور می‌تابانی؟! کاش دوباره سوی تو پر بکشم! کاش دوباره درب‌های حرم و شبستان‌ها، مثل آغوشت پناهم دهند و پذیرای بی پناهی‌ام شوند. کاش انعکاس نورِ سنگفرش‌های صحن و سرایت، بر وجود تاریکم بتابد و صدای نقارهٔ حرمت، نالهٔ دل طوفانی‌ام را آرام کند. کاش دوباره کبوتر دلم، در آسمان نگاهت پرواز کند و گنبد لرزان بارگاهت، از پشت پردهٔ اشکم قطره قطره بچکد. کاش دوباره دلم را به پنجره فولادت گره بزنم و دستم دخیل ضریحت شود!! کاش دوباره کنار «باب الرضا» زمزمه صلوات خاصه را بر لبم جاری کنم و با صدای بغض آلود بگویم: الا ای حضرت نور مرا دریاب! ✍️نجمه صالحی د http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏. http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ
کیف دستی روی زمین دراز کشید و کیف دستی قرمز که دوچرخه مشکی رویش بود را از زیر تخت بیرون آورد.کتاب‌های درسی‌اش را از روی میز تحریر شلوغش برداشت و داخل بزرگ‌ترین قسمت کیف گذاشت ولی کتاب ریاضی‌اش جا نمی‌شد، لبهٔ کتاب را کمی خم کرد و زیپ کیف را با زحمت بست و به سمت کمد سفید رنگ کنار دیوار رفت، کیف جیبی کوچیک سرمه‌ایش را برداشت و یک کرم و کش موی سر و آینه را داخلش گذاشت و به سمت در اتاق رفت‌. هنوز کامل خارج نشده بود، که چیزی یادش آمد، جانماز صورتی که دفعه قبلی از آنجا خریده بود را از روی تاقچه برداشت. _« فاطمه بیا دیر شده!» صدای مامان را از حیاط می‌شنید. بلند گفت:«« من آماده ام بریم !» بعد طوری که بابا بشنود، پرسید:« بابا جلوی پام رو پتو گذاشتی تا مثل تخت بشه؟» بابا که با آرامش همیشگی وسایل را در ماشین می‌گذاشت، گفت:« بله پتوها را گذاشتم...» لبخندی زد و تشکر کرد. همیشه با خودش می‌گفت:« حتما بابا دست‌های جادویی دارد که این همه وسایل را در صندوق عقب ماشین جای می‌دهد، من چند تا تکه وسیله را به زور در کیفم جا می‌دهم!!» هرچه می‌خواست به خود بقبولاند که راه طولانی است و خستگی دارد، ولی به قول مامان همیشه نیمه پر لیوان را می‌دید. خوشی‌های راه، مشاعره و بازی‌ها و خنده‌ها و...، راه را برایش نزدیک جلوه می‌داد و کوتاه‌تر از هر آنچه که فکرش را می‌کرد ... همیشه آن‌قدر در راه بودن، در کنار مامان و بابا بودن، برایش دلنشین و جذاب بود که زود رسیدن به مقصد، فراموشش می‌شد و دلش می‌خواست همیشه در راه باشند ... ولی رسیدن به این مقصد برایش فرق داشت، انتظار دیدار، دلش را بی‌تاب می‌کرد. دیدن گنبد و گلدسته‌های طلایی و نورانی و بزرگ برایش بهترین منظره‌ها و بهترین خاطره‌ها بود. انتظار دیدن صحن و سرای نورانی، کبوتر در قفس دلش را به پرواز در می‌آورد. با پا گذاشتن به بارگاه ضامن آهو، به یاد حرف مامان افتاد که گفته بود:« امام رضا علیه السلام اجازه سفر به سرزمین نینوا را صادر می‌کند ...» روبه‌روی ضریح نشست‌. در پس باران اشک، به پنجره‌های فولادی تارشده‌ٔ نگاهش خیره بود و زیر لب به امامش می‌گفت ضامنش شود و اجازه حضور در بارگاه سبط النبی علیه السلام را صادر کند. کبوتر دلش از صحن و سرای امام رضا علیه السلام به سمت بین الحرمین کوچ می‌کرد و او را دوباره روانه کربلا. سال‌ها از اولین سفرش به بارگاه امام رئوف، گذشته ولی او هنوز برای این سفر بی‌تاب است؛ هنوز امام رضا علیه السلام محبوب دل اوست، هنوز ضامن زندگی و دلخوشی‌های و خوبی‌های دنیا و آخرت اوست، هنوز پناه دل بی‌پناهان است، هنوز آبی روی آتش دل‌های پریشان است، هنوز ... یا ضامن آهو مددی!! ✍️فاطمه خانی حسینی   http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
. نگاره " لیله المبیت " (شب اول ربیع )، احسن الکبار، قرن ۱۶م 🍃🍃در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی‌... ✍️ حمید رضا برقعی🍃 http://salehi60.blogfa.com/ @zemzemh60
«حرف خیر» حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: «قسم به کسی که جانم به دست اوست مردم چیزی بهتر از حرف خیر، انفاق نمی‌کنند. »(وسائل الشیعه،ج۱۶،ص۱۲۳،ح۲۱۱۲۱) حرف زدن مدل‌های مختلف دارد،حرف زدن یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی است و نقش مهمی در برقراری ارتباط دارد. شاید بعضی وقت‌ها متوجه نباشیم که چقدر حرف خوب روی مخاطب اثر دارد و انرژی مثبت را به سمت او روانه می‌کند. حرف خوب موجب پاشیدن بذر مهربانی و محبت بر دل‌ها می‌شود. چه خوب است تاجایی که از دستمان برمی‌آید به دیگران حرف خوب بزنیم و در حق دیگران خوبی کنیم، شاید اینطور از گِلِ زندگی آدم، گُلی زیبا بروید. وقتی می‌شود زبان را برای حرف خیر و خوب چرخاند پس چرا کوتاهی می‌کنیم؟! خوب حرف زدن یک کار خیر بی هزینه است و یک نوع صدقه و رسول مهربانی ها هم جان کلام را گفتند که بهترین انفاق حرف خیر است، کاش در به کار بستن این روایت بهتر عمل کنیم.... ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
صلوات خاصه امام حسن عسکری علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِي ءِ خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ. «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبا مُحَمَّدٍالْحَسَنِ بْنَ عَلِيٍّ الْهادِي الْمُهْتَدِي وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ» باید که دنیا فصل در فصلش، خزان باشد وقتی که با تو این‌چنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد... 🥀اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْر🥀 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خورشید سامرا علیه السلام تقریبا بیشتر عمر خود را در پادگان نظامی سامرا گذراندند، فشار و‌اختناق دستگاه خلافت عباسی به حدی بود که علاوه بر اینکه چند ماه و چند بار در زندان بودند، پس از آزادی هم آن بزرگوار مجبور بودند، هفته‌ای دو روز دارالخلافه بروند و اعلام حضور کنند. به خاطر شدت نظارت بر این بزرگوار، بانوان دست به کار شدند و اقدامات فرهنگی و سیاسی فراوانی انجام دادند که از بین سطور گزاره‌های تاریخی قابل برداشت است و الحمدلله بنده توانستم طی نگارش پایان‌نامه سطح سه و نگارش چند مقاله به گوشه‌ای از این اقدامات دست یابم. به نظرم بی‌مناسبت نیست چند کتاب مفید در مورد زندگانی یازدهمین پیشوای هدایت علیه السلام معرفی کنم. کتب پیش‌رو اغلب در دوران حاضر نگاشته شده ولی کتاب‌های مفید و قابل استفاده‌ای هستند👇 ❇️موسوعة الامام العسکری علیه‌السلام خوبیه با اشراف آیه الله خزعلی ❇️کتاب پیشوایان هدایت(خورشید سامرا) نویسنده:سید منذر حکیم انتشارات:مجمع جهانی اهل بیت ❇️کتاب حسن بن علی امام عسکری (علیه السلام) تألیف دکتر مرضیه محمدزاده ❇️کتاب زندگانی امام حسن عسکری با عنوان امام حسن عسکری (علیه السلام) تألیف باقر شریف قریشی ❇️کتاب شکوه سامرا نوشته­‌ی محمدحسن حیدری انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام ❇️کتاب «ماه در میان نیزه ها» نوشته­‌ی مهدی قزلی در رابطه با زندگانی، شخصیت،سلوک فردی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی (علیه السلام) ❇️کتاب چهره های درخشان سامرا تألیف علی ربانی خلخالی ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
زمان زمان شروع زعامت مهدی است غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است   همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام   🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
وقتی ماه به سینه آسمان سنجاق شد من ستاره را از چشمان تو چیدم... ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
طوری تلاش کن که برای دیدن نتیجه‌اش کلاه از سر بقیه بیفته!! ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
قرار عاشقی در شهر خون خدا، غوغایی برپا بود، ترافیک انسانی حرکت را سخت تر کرده بود.همه آمده بودند ت
در زندگی همهٔ ما، لحظه‌ای وجود دارد که در آن تصمیم می‌گیریم چه کسی باشیم؟! لحظه‌ای وجود دارد که دوست داریم دوباره تکرار شود! یا لحظه‌ای وجود دارد که می‌خواهیم در همان لحظه متوقف شویم! هر چه فکر می‌کنم حسینی ماندن و در کربلا زیستن و نفس کشیدن، بهترین لحظه‌ی خواستنی زندگی‌ام بوده... 🍃الحمدلله الذی خلق الحسین علیه السلام🍃 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
تشنه‌تر از کویرم بی‌تاب‌تر از ماهی بیرون افتاده از آب رحمتی فرما «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60