eitaa logo
زندگی با زندگی شهدا
4.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
602 ویدیو
5 فایل
جهت ارتباط و تبادل(با کانال هم سطح) : @H_modir_online سفارشات:(طراحی) @sefareshkadeh تعرفه تبلیغات: @tarefeyetablighat *آشنایی با رفتار عملی #شهدا در زندگی فردی *جملات بزرگان،انرژی بخش و ... *شرعا و قانونا #کپی_محتوای_کانال فقط با لینک کانال مجاز است*
مشاهده در ایتا
دانلود
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*واکنش هنگام اطلاع از بازگشت پیکر فرزندش مادر بزرگوار این شهید هنگامی که خبر بازگشت پیکر شهیدش را شنید، سجده شکر به جا آورد و گفت: "من راضی به برگشت پیکر فرزندم نبودم و نیستم چرا که وقتی با خداوند معامله‌ای می‌کنیم نباید انتظار برگشتی داشته باشیم". مادر این شهید بزرگوار در صبحت‌هایی قابل تامل می‌گوید: "ای کاش  بازگشت پیکر شهدا باعث  باز شدن بیشتر چشم مسئولان شود". @zendagibazendagishohada
*فرازهایی از توبه نامه شهید 13 ساله کرجی - بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم..... از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم.... از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.... از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم.... از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم.... از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم.... از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم.... از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم.... از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید. از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام، پستمان نکند.... از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود.... از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری..... از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم.... از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند.... از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم.... از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم.... از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم.... از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم.... از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم.... از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم.... از ...... و..... @zendagibazendagishohada
از جمله خصوصیات ویژه این حسن خلق بود. او در مواجهه با افراد و اقشار مختلف مردم بیش از انداره خوب ظاهر می‌شد و بسیار مهربان و فامیل دوست بود و با توجه به اینکه خود طعم کارگری و سختی را چشیده بود به کارگران بسیار احترام می‌گذاشت. در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۳۷ در روستای نصرآباد شهرستان خوسف در ۳۰ کیلومتری بیرجند دیده به جهان گشود. @zendagibazendagishohada
*چرا چیزی نگفتی؟! خانه‌ یکی از اقوام که ازقضا ماهواره هم داشتند، دعوت بودیم. رضا توضیحاتی در مورد نحوه تشکیل این شبکه‌ها، منابع مالی، اهداف و حامیان‌شان داد. چند نفری شروع کردند به مسخره کردن رضا! -مغزت رو شستشو دادن، تو کله شما کردن که ماهواره بد است و… بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف‌ها می‌زنی که مسخره‌ات کنند؟ رضا گفت: من وظیفه‌ام را انجام دادم؛ در قبال این خانواده توضیحات رو دادم، دیگه اون دنیا از من نمی‌پرسند تو که دیدی و می‌دونستی چرا چیزی نگفتی؟! @zendagibazendagishohada