eitaa logo
زندگی با زندگی شهدا
4.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
602 ویدیو
5 فایل
جهت ارتباط و تبادل(با کانال هم سطح) : @H_modir_online سفارشات:(طراحی) @sefareshkadeh تعرفه تبلیغات: @tarefeyetablighat *آشنایی با رفتار عملی #شهدا در زندگی فردی *جملات بزرگان،انرژی بخش و ... *شرعا و قانونا #کپی_محتوای_کانال فقط با لینک کانال مجاز است*
مشاهده در ایتا
دانلود
348 نهج البلاغه سخت ترين (اخلاقى) و درود خدا بر او ، فرمود: سخت ترين ، آن كه آن را كوچك بشمارد. @zendagibazendagishohada
*بروز رسانی اطلاعیه قبل آرشیو دسته ای جدید سال 1400 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/749242 @zendagibazendagishohada
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(عفاف و غیرت) بسیار حیاتی است... حتما ببینید👌 @zendagibazendagishohada
گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدهیم...... «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است.» آشفته شده بود. گفت: « ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت رسید.» *منبع: کتاب صد دقیقه تا بهشت آیت‌الله سید محمد حسینی @zendagibazendagishohada
اگر بواسطه خونم دینی بر گردن کسی داشته باشم از زن و مرد نمیگذرم. @zendagibazendagishohada
رو کم کنی! یک‌بار یکی از دوستان تعریف می‌کرد که حسن را در نزدیک‌های قله دماوند دیده بود درحالی که پایش شکسته و بدجوری ورم کرده بود. می‌گفت: «به حسن گفتم چرا با این وضع آمدی کوه؟» حسن گفته بود: «می¬خوام روی این پایم را کم کنم!» این‌طور خودش را تربیت کرده بود. @zendagibazendagishohada
*هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود عید است. امام علی(ع) @zendagibazendagishohada
زیر سوال بردن تصمیمات ، نتیجه‌.... @zendagibazendagishohada
هیچ کس را حقیر نشمار شاید‌.... @zendagibazendagishohada
می‌گوید: «شهیدعزادار نمی‌خواهد، بلكه رهرو می‌خواهد» @zendagibazendagishohada
خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز..... @zendagibazendagishohada
*بعضی‌ها فكر می‌كنند اگر ظاهرشان را شبیه كنند، كار تمام است.نه، باید مانند زندگی كرد. @zendagibazendagishohada
*کفی کفش هر کاری از دستش برمی‌آمد، برای دوستان و آشنایان انجام می‌داد. یک روز قرار بود مسابقه بدهیم و یک نفر از بازیکنان کفش مناسب نداشت. ناصر کفش ورزشی خود را در آورد و به او داد. کفش برای پا او بزرگ بود. خود ناصر سریع رفت، کفی کفش گرفت و آورد. تا آمد، رفتم جلو و گفتم: «ناصر خودت می‌خواهی چکار کنی؟! مگر قرار نیست بازی کنی؟» نگاهی به این طرف و آن طرف کرد و گفت: «خدا کریم است، یک کارش می‌کنم.» بعد رفت و کفش همان فرد را که پاره و کهنه بود، برداشت. اگرچه کفش برایش تنگ بود، اما به‌زور آن را پا کرد و داخل زمین شد. خدا می‌داند که خیلی عذاب کشید. بعد از بازی، دیدم که چند جای پایش زخمی شده است. @zendagibazendagishohada
آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کنید تا آنچه می گویید. *بزرگمهر حکیم @zendagibazendagishohada
*گچ ، دست حاج احمد در یکی از عملیات‌ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت 11 تا 12 برای تعویض پانسمان به بیمارستان می‌آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد. با پیگیری و پرس و جوی فراوان یکی از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن‌قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بکشد.» سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد کاملاً سالم بود اما از انگشتانش خون می‌چکید! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون که بیت‌المال است.» @zendagibazendagishohada
هر چقدر کمتر جواب انسان های منفی رو بدید آرامش بیشتری خواهیدداشت. به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن این مردم‌ اگر پیامبر هم بودند هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛ شما که جای خود دارید ...!!! @zendagibazendagishohada
اي دوستان و آشنايان، پيرو خط امام و رهبري و دنباله رو راه شهيدان باشيد.نگذاريد كه دشمنان اسلام بر شما غلبه كنند و شما را از بين ببرند.اي خواهران! حجاب خود را حفظ كنيد كه حجاب پاكدامني و عفت شماست. *ایثار @zendagibazendagishohada
خشک یا ! عصر بود که از شناسایی آمد. انگار با خاک حمام کرده بود. از پرسید. نداشتیم. یکی از بچه‌ها تندی رفت، از نزدیکی شهر چند سیخ گرفت. کباب‌ها را که دید، داد زد: «این چیه؟» زد زیر بشقاب و گفت: «هرچی بسیجی‌ها خوردن، از همون بیار. نیست، نون خشک بیار.» @zendagibazendagishohada
کلمه‌ها و اندیشه‌ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی‌مان شکل می‌دهند… ما می‌توانیم با استفاده از کلمه‌ها و جملات محبّت‌آمیز و ر ابین همه پخش کنیم. @zendagibazendagishohada
یکی می‌گفت: در یک چشم بر هم زدن کیفم را دزدیدند. دیگری می‌گفت: در یک چشم بر هم زدن ساختمان پلاسکو ریخت پایین. سومی می‌گفت: در یک چشم بر هم زدن زندگی‌ام آتش گرفت... چیزهایی که فقط یک بار در زندگی اتفاق می‌افتند، خیلی زیاد نیستند. از بین آن‌ها، تعداد کمی‌شان ناگهانی هستند. برای همین ما خیلی این جور چیزهای ناگهانی که یکبار باشند را درک نکرده‌ایم. شاید آن‌ها که تصادف یا دزدی یا حادثه خطرناکی را تجربه کرده باشند بهتر بفهمند چه می‌گوییم. همین مشکل است که باعث می‌شود به یکنواختی دنیا و زندگی معمولی آن عادت کنیم و منتظر برپایی یک قیامت ناگهانی نباشیم. اینجاست که باید باید از ایمان‌مان کمک بگیریم و باور کنیم همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق می‌افتد: وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَر و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن! @zendagibazendagishohada
یکی میگه: چه دنیای بدی حتی شاخه های گل هم خار دارند! دیگری میگه : چه دنیای خوبی حتی شاخه های پر خار هم گل دارند! عظمت در تفکر است، نه در چیزی که میبینیم... @zendagibazendagishohada
20 ساعت در شبانه‌روز! در کتابخانه یکی از شهرهای به مطالعه پرداخته بود. چون این در هر شبانه‌روز تنها چهار ساعت بیشتر باز نبود و جناب امینی هم نمی‌توانست بیش از چهار روز در آن شهر بماند، با توافقی که میان وی و رئیس کتابخانه برقرار شده بود، علامه امینی هر روز به هنگام ظهر، یعنی ساعت تعطیل کتابخانه وارد آنجا می‌شد، کتابدار در را به روی او می‌بست تا روز بعد ساعت 8 صبح که در را به رویش می‌گشود. درنتیجه، او روزی بیست ساعت در این کتابخانه کار کرد و با لقمه نانی که همراه داشت و جرعه آبی که کتابدار در اختیارش می‌گذاشت، توانست از میان چهار هزار نسخه خطی، مأخذ دلخواه خود را بیابد. بله. علامه امینی با چنین پشتکاری توانست گران‌سنگ الغدیر را که شامل موثق‌ترین و استوارترین مستندات در اثبات حقانیت امامت امیرالمؤمنین (ع) است، گردآوری کند. @zendagibazendagishohada