┄━━•●❥-☀️ ﷽ ☀️-❥●•━━ #لطف_خدا ♡••♡ داستان سیزدهم ⛔سزای ناسپاسی⛔ روزی رسول خدا (ص)نشسته بودند که حضرت عزرائیل به زیارت آن بزرگوار آمد. حضرت از او پرسید: ای عزرائیل! در این مدّتی که خدای متعال تو را مامور کرده است که جان مردم را بگیری، تا به حال اتّفاق افتاده که بر یکی از این ها ترحّم کنی و دلت به حال او بسوزد🤔🤔🤔⁉️⁉️ عرض کرد،بلی یا رسول الله! در دو مورد دلم سوخته است: یکی، روزی بود که در دریا از تلاطم امواجش🌊🌊، کشتی🚢 شکست و اهل آن غرق شدند؛ در آن میان زنی حامله🤰، بر روی تخته پاره ای ماند که در روی امواج دریا حیران و سرگردان شد و باحرکت آب و موج دریا بالا و پایین می شد؛ در چنین موقعی بود که فرزند او به دنیا آمد👼، وقتی که خواست او را شیر بدهد ،قادر متعال فرمان داد: 《جان مادر را بگیر و آن کودک را در میان امواج سهمگین دریا رها کن .》 من در چنین وضعیّتی دلم به حال آن کودک بینوا سوخت😔 مرتبه دوّم زمانی بود که 《شدّاد عاد》، سال‌ها تلاش کرد که در این کره خاکی🌏، بهشت🎄🎍🏝🏕 روی زمین را بنا نهاد.او در طول سال های متمادی هرچه توانست از مروارید💎 و سنگ ریزه ها، جواهر💍 و مرجان وزمرّد و طلا🏆 و نقره و زبرجد ودّر و یاقوت مرصّع، جمع‌آوری کرد و تمام امکانات خویش را در زیبایی آنها صرف کرد،تا آن جا که به 《بهشت شدّاد》 یا 《باغ ارم》 معروف شد. چنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: 《 اَلَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادِِ اِرَمَ ذَاتِ العِمادِ الّتی لَم یُخلَق مِثلُها فِی البِلادِ》۱۷ هنگامی که بنای آن شهر زیبا،به پایان رسید، شدّاد 🤴با وزیران و امیران به سوی آن حرکت کردند،همین که به مقابل کاخ 🏯رسید، پای راست از رکاب بیرون آورد و پای چپ، در رکاب اسب بود که فرمان الهی رسید: 《جان آن ملعون را بگیرد!》 چون او را قبض روح کردم،دلم بر وی سوخت که بی چاره عمری به امید آسایش و راحتی، در بنای ۱۷-فجر آیه ۶تا ۸ ادامه دارد... ☀️@zndegi_bartar☀️ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄

💢برای شفای همه بیماران کرونایی و غیر کرونایی قاری این قطعه استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد 💢 @zndegi_bartar «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَجَ وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»

¨‘°ºO☘ ☀❀✧❈☀☘Oº°‘¨ #منازل_الاخره - ••••●❥ قسمت ۵۹ ●منزل اول : مرگ ●منزل دوم: عالم قبر #منزل_سوم : برزخ 🔸🔸 حکایت 🔸🔸 قسمت سوم 🌐 من از مشاهده آن حال و آن صورت هولناک سخت ترسیدم و فریاد کشیدم و بیدار شدم و از صیحه من ، یک نفر از علما که نزدیک من خوابیده بود بیدار شد من قضیه خواب را برای او نقل کردم.👉 و اتفاقاً این وقتی که من از خواب برخاستم وقت باز کردن درهای صحن مطهر و حریم شریف بود.🕌 پس من به رفیقم گفتم خوب است به حرم مشرف شویم و زیارت و استغفار کنیم برای ملا محمد جعفر، شاید حق تعالی بر او ترحم فرماید ، اگر این خواب رویای صادقه باشد. پس به حرم مشرف شدیم و آنچه را قصد داشتیم انجام دادیم و از این جریان قریب به ۲۰ سال گذشت و برای من از حال ملاجعفر چیزی معلوم نشد.🤔 و من در تصور خود چنین فهمیدم که این عذاب به خاطر تقصیر و کوتاهی او باشد در ردّ اموال مردم.💯 ادامه دارد... ✍ شیخ عباس قمی (ره) 🆔 @zndegi_bartar ─▀▄ ♠️ ▀▄ ♠️ ▀▄─

❤️ سلام امام زمانم❤️ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﭘﺎے ﮔﻠﻬـﺎ ﻫﻤﭽــﻮ ﺧﺎﺭﻡ ﺍﮔﺮ سـرمایہ ﺍے ﺑﺮ ڪﻒ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﺯ ﺭﻭے ﺍﺧﻠﺎﺹ ﻭ ﺍﺭﺍﺩٺ امیرالمُؤمِنینْ ﺭﺍ ﺩﻭﺳٺـ دارم اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @zndegi_bartar

💞اگه خـــــــــــدا منو دوست نداشت، چرا خلقم کرد..💕 اگه این کلیپ رو دیدین و حال دلتون خوب شد التماس دعا🙏 ┄┅┅═✧❅💠❅✧═┅┅┄ @zndegi_bartar

❁•••❋✨🌸﷽🌸✨❋•••❁ #حب_الله #جلسه_دوازدهم 🔮 هدف دین لقاء الله هست نه صرفا اصلاح اخلاق 💠"محبت خدا" هم می تواند (هدف) تلقی شود و هم (راهی برای رسیدن به هدف سعی کنیم "محبت خدا" راهی برای انجام بقیه کارهای خوب شود. 💟 درست است که "محبت به خدا" به تعبیری نزدیکترین راه سعادت انسان است اما به تعبیر دیگری می توان محبت خدا را راه تلقی نکرد، بلکه آن را (نتیجه) یا (هدف) تلقی کرد. ✅ 💯💯هدفی که همه راه ها به ان ختم شوند. 🔶 چون تمام کارهای خوب، فداکاری‌ها، ترک معاصی و ....همه این کارهای خوب به محبت خدا💗 منجر می‌شوند و در واقع محبت خدا نتیجه همه خوبی‌هاست.✅ 💟 محبت خدا را وقتی می‌توانیم "راه" تلقی کنیم که خودِ محبت خدا، به عنوان یک موضوع بسیار مهم توجه کنیم،💯 به آن علاقه نشان دهیم، به ان فکر کنیم و به خودمان تلقین کنیم و ان را از خودمان توقع داشته باشیم و مدتی بر این توجه ممارست داشته باشیم، آن وقت است که محبت خدا❣ خودش به عنوان یک "راه" برای رسیدن به همه خوبی ها تلقی خواهد شد. ✍استاد علیرضا پناهیان ادامه دارد... 👉@zndegi_bartar ❁•••❋🌸✨🌸❋•••❁