*▫️در این روزهای سخت، از حال همدیگر باخبریم یا نه؟ داستان جالبی از همسفر شدن مردی نیازمند با امام زمان علیه‌السلام. 📚 الخرائج ج‏1، ص 470.      •┈••✾🕊💖🕊✾••┈•       @zndegi_bartar •┈••✾🕊💖🕊✾••┈•

🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س) 💐خانوم معصومه 💐کرامت و لطفش معلومه 🎤 سید مجید بنی فاطمه 🍃 🌺🍃 @zndegi_bartar

▫️این روزها چقدر دلم هوای زیارت کرده از آن زیارت ها که طعم سوهان میدهد. از همان زیارت ها که در صحن آیینه ات، جلا بگیریم و با دیدن ضریح نقره ای ات روحمان طلایی بشود. از همان زیارت ها که اذن جمکران بدهی و ما زیر باران اشک هایمان تا خود جمکران پیاده برویم. عمّه‌ی صاحب الزمان! ✨ دلم دیگر به زیارت از راه دور راضی نمیشود ✋ چشمانم را مهمان ضریحت کن! 💐 ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها عمّه جان مولا صاحب الزمان علیه السلام مبارک. @zndegi_bartar

🌹 زیارتنامه حضرت معصومه (س) ذاکر اهل بیت مسعود حیدرزاده #میلاد_حضرت_معصومه سلام الله علیها 🌸 و آغار دهه کرام مبارک باد 🍃 🌺🍃 @zndegi_bartar

#فایل_صوتي_عاشقانه 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣ اینکه لذت نبری از خداااا.... يه فاجعه اس😔 🔻چرا ما نمی تونیم، مثل رفیق های خدا.... ازش لذت ببریم و باهاش شاد باشيم؟؟👇 @zndegi_bartar

#عاشقانه #قسمت سی ام

🌺ذیقعده شد و 🎊بهـار ایران آمـد 🌸در مشهد و قم 🎊دو گنج پنهـان آمـد 🌺در روز یکم 🎊کریمـه آل رسول 🌸در یازدهم 🎊شـاه خراسـان آمـد 🍃 🌺🍃 @zndegi_bartar

════🌷🌷🌷 ೋღ ✧❁✦﷽✦❁✧ 💞بسم رب الشهداء والصدیقین 🌷#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا #قسمت_پنجم آقای یاسینی به علی اصغر گفتند: برای خانمِ........... و همسرشان شربت بیاورید. من به همسرم نگاه کردم و گفتم: این ها اسم مرا از کجا می دانند⁉️ همسرم اشاره کرد که هیچ صحبتی نکن و فقط سکوت کن و گوش کن. علی اصغر به داخل نور🎇 رفت تا شربت بیاورد. مدتی طول کشید تا علی اصغر برگردد. در این مدت من به رفتارها و فعالیت رزمندگان به دقت نگاه میکردم. 😳 بسیار برایم عجیب بود آنها مرتباً پرونده ها را بررسی می‌کردند، بی‌سیم می‌زدند و از احوال مردم می پرسیدند. مثلاً آقای یاسینی در همان زمان که کنار ما ایستاده بود به بیسیمچی گفتند: بیسیم بزن بپرس که مشکل پیرمرد در روستای فلان جا بر طرف شده یا خیر❓ یا در یک پیام دیگری گفتند: بپرسید فلان بچه در بیمارستان مشکلش برطرف شده یا خیر❓ وقتی متوجه شدند که مشکل آن بچه برطرف شده، همه با هم صلوات فرستادند. حتی در جایی هم آقای یاسینی به رزمندگانی که مشغول بررسی پرونده‌ها بودند گفتند: ببینید چرا مشکل فلان فرد در فلان جا برطرف نشده؟ بررسی کنید ببینید ایراد کار کجاست؟❓❓ جملات برایم بسیار عجیب بود و من متحیر و شگفت‌زده🙄 فقط به مکالمات، نوع رفتار و گفتار آنان نگاه می کردم، حتی توان صحبت کردن هم نداشتم تا علی اصغر قلعه ای از داخل نور با یک سینی بسیار زیبا که دو لیوان شربت در داخل آن بود به سمت ما آمد. آقای یاسینی گفتن اول به خانمِ.......... شربت بدهید.🥃 ادامه دارد… @zndegi_bartar 🌷🌷🌷ღೋ═══