eitaa logo
زندگی به سبک قرآن
164 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
155 فایل
چیزی که به ما ایمان لایزال می دهد و دل وپای مارا محکم می سازد قرآن است . (مقام معظم رهبری ) مدیران کانال: @najafi1363 @Se_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Maddahionlinمداحی آنلاین - سه نوع جوان داریم در قرآن - استاد قرائتی.mp3
زمان: حجم: 1.6M
🌸 (ع) ♨️سه نوع جوان داریم در قرآن 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸 @zendegi_besabk_Quran313 ══💝══════ ✾ ✾ ✾
📌 جوان؛ نهال بالنده جوان یک نهال بالنده است، مرکز اغلب نیکى‌ها و درخشندگى‌ها و نورانیّتها است. این صفا و محبّتى که در شما جوانان عزیز مشاهده می‌شود، خاستگاهش همین دل پاک و نورانى جوانى است. 🔰 رهبر انقلاب؛ ۱۳۷۹/۱۲/۸ @zendegi_besabk_Quran313
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹این کلیپ را حتما ببینید! ◀️حکایت عجیبی ست 🌹حکایت آقا مسعود... 💫💫 الله اکبر 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_besabk_Quran313
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینو ببینید تا توی این تاریکی و ظلمات آخرالزمان دلتون قرص و محکم بشه . 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌸 @zendegi_besabk_Quran313 🌾🌷🌾🌷🌾🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌∞♥∞ 🍃 انسان اگر برای برنامه‎ریزی نڪرد شیطان برایش بـــرنامه ‎ریزی می‎ڪند غیبت‎ها،تهمت‎ها،حرف‎های بی‎مزه و لهــــو ، همه این‌ها نتیـجه بی‎برنامــگی است. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥نماز_اول_وقت 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت... مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد... 🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇 👈آیت الله حق شناس👳، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دونماز، سخنرانیشان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" سپس در همان شب ایشان به همراه چند نفر👨‍👨‍👦‍👦 از دوستان به سمت منزل احمدآقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی🙇 در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید"🌺 منبع : کتاب عارفانه