🌹
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
به روز سیزده امسال باید،
گره زد سبزه چشم انتظاری را
فقط و فقط،
بر جامه سبـز تو آقا
تا بیایی و سبـز شود
روزگار زردمان،
و شکوفه باران شود بهارمان
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیک ألْفَرَج 🌼
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #زندگی_بهسبک_کوک_ساعت
💠 معمولاً انسانها برای انجام یک کار مهم که ممکن است بخاطر مشغله #فراموش کنند و یا از خستگی، خواب بمانند ساعت را #کوک کرده و یا زنگ هشدار موبایل را تنظیم میکنند تا با صدای زنگ، متوجّه آن کار شده و از انجام به موقع آن غفلت نکنند.
💠 در زندگی مشترک، زن و مرد باید کارها و امور مهم یکدیگر را که ممکن است به خاطر مشغله #فراموش شود به یکدیگر یادآوری کنند و نقش کوک ساعت را برای یکدیگر داشته باشند. البته نحوهی یادآوری و تذکّر باید با در نظر گرفتن #قلق همسر، روحیات و شخصیّت وی همراه باشد.
💠 یکی از امور بسیار اساسی که یادآوری آنها در زندگی باعث ایجاد روابط گرم و محبوبیّت بالای معنوی میگردد یادآوری برخی #مستحبّات و اعمال عبادی در ایّام خاص است.
💠 به طور مثال به همسر خود، اعمال مستحبی ماه شعبان را به همسرمان یادآوری کنیم. به طور کلّی توجّه به آداب، نوافل و مستحبّات و یادآوری آنها به همسر و ایجاد #انگیزه برای انجام آنها بهانهی بسیار قوی و زیبایی برای نزدیک شدن دلها به یکدیگر و محبوبیّت است.
💠 با یادآوریهای #معنوی، آرامش را در فضای خانه حاکم کرده و باعث نزول #برکات مادی و معنوی در زندگی شویم.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
#سلام_امام_زمانم💖
انتظار می کشیم
رسیدنت را ،
دیدارت را ،
دم زدن در هوایت را ...
چشم به راهیم
سرزدن آفتاب را ،
شروع سبز بهار را ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #قِلِقهای_قاشقی
💠 اگر مجبور باشید ساعتی در کنار یک #دیوانهی خطرناک سر کنید یقیناً در این مدت قلق او را به دست میآورید تا در امان باشید. به فرض اگر #قاشق شما به ته بشقاب بخورد و با صدای آن، عصبانی میشود مواظب خواهید بود تا قاشق شما به ته بشقاب نخورد.
💠 از مهمترین #اصول در جلوگیری از دعوا، عصبانیت و #بدزبانی همسر این است که #قِلِق همسرتان را بشناسید و بهانهی #عصبانیت و بدزبانی او را ایجاد نکنید.
💠 لازمهی اینکار، شناخت #توقّعات و گلایههای #پرتکرار ولو بیجای همسر است. تا با مدیریت رفتار و گفتار خود، فضای خانه را از تشنّج دور نگه دارید.
💠 و البته نتیجهی این مراقبت و مدیریت که نوعی #مبارزه با هوای نفس است، کسب محبوبیت برای شماست و به تدریج صفات ناپسند همسرتان اصلاح خواهد شد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #قهر_و_خنده
💠 قهر کردن، #سمّ مهلکی است که روابط همسران را به شدّت سرد میکند. و توصیه میشود سریع پیش قدم شوید و نگذارید فضای زندگی مسموم شود.
💠 یکی از سوالات زیاد زن و شوهرها این است که اگر همسرم قهر کرد چگونه پیشقدم شوم و با چه شیوهای قهر او را تبدیل به #آشتی کنم.
💠 فرمولهای زیادی برای این کار وجود دارد اما یکی از راههای پیشنهادی این است که شما باید با یک رفتار یا گفتاری #شیرین و جذاب که باب میل همسرتان است او را بخندانید. البته دقت کنید شرایط این کار وجود داشته باشد.
💠 در این کار حتما #قلق همسرتان را در نظر بگیرید و با توجه به قلق او، کاری کنید که او بخندد حتی گاهی با قلقک کردن همسر میتوانید او را بخندانید و فضای #آشتی را برای او آماده کنید.
💠 زمان را از دست ندهید چرا که در فضای قهر، #شیطان حجم ناراحتی را بیشتر کرده، تبدیل به #کینه میشود و راه برگشت را برای فرد سخت میکند.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
زندگی مهدوی
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت 📌#قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣ 📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که ب
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
📌#قسمت_چهاردهم 4⃣1⃣
⚜اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که میخواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته...
جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
♨️همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه میکرد.
یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت میکنی؟ گفتم: نخیر دستم را ول کن!
اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم.
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت میکرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین ثواب #جانبازی در رکاب مولا علی♥️ در نامه عمل شما ثبت شده است.😍
💠در این سفر کوتاه به قیامت، نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
🔰این مردِ خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.
ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و ...
🌸 اما مهمترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم.
همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار میکنی!
هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.
مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
خیلی خوشحال شدم و قبول کردم...
حدود یکی دوسال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟ گفتم بله عالیه...
🔆البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند.
اما باز بد نبود.
همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
#ادامه_دارد ...
#التمــــاس_دعــــــا....
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
﷽
#سلام_امام_زمانم❤
اے بهاری ترین آینه هستی
یوسف کنعانی من، سلام
آقاجانم... بیا و اذان عشق بخوان
تا جهان سراسر مسلمان شود
بیا و «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ....»را فریاد کن...
چشم انتظار ماندهام ؛
من سرخوشم از لذت
این چشم بہ راهی
و چشم انتظار میمانم ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
بهترین ازدواجها ها آن است که آسان تر انجام گیرد .(نهج الفصاحه ، ح248)
✨✨✨
✍ پ.ن: آقایون بزرگوار!!☺️
🎈 این موقعیت کرونا، فرصت خوبیه برا ازدواج کردن !! بدویید. دست بجنبونید😍👏
💞الحمدلله تو این مدت آمار ازدواج بالا رفته و آمار طلاق پایین اومده😉
➖کسایی که میگفتن حتما باید پول آنچنانی داشته باشیم تا بتونیم زن بگیریم کرونا نشون داد با هزینه کم هم میشه اینکارو کرد
👌کافیه عاقلانه فکر کنی نه به حرف مردم کار کنی!!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
زندگی مهدوی
#افزایش_ظرفیت_روحی 62 اختیار محدود ☢️ گفته شد که انسان نباید به خاطر شکستهایی که توی امتحانات مخت
#افزایش_ظرفیت_روحی 63
امتحانات متناسب
✅ یه موضوع مهم در امتحانات الهی اینه که هر کسی باید امتحان خودش رو به خوبی بشناسه و همون امتحانش رو به خوبی بده.
🔸 خداوند متعال هم طبق امکاناتی که به آدمها میده ازشون امتحان میگیره و به اندازه تلاشی که میکنند پاداش میده.
❇️ مثلاً روز قیامت خیلی از افراد رو با فرعون و نمرود محشور میکنند. اونا به خدا اعتراض میکنن و میگن خدایا ما که به اندازهی فرعون آدم نکشتیم! پس چرا ما رو همنشین اینا کردی؟😣😤
🌺 خداوند هم میفرماید: من به تو چند نفر به عنوان "زن و بچه" بهت دادم تا #امتحانت کنم اما تو دقیقاً رفتاری که #فرعون با بردگان خودش داشت رو با زن و بچهات داشتی!
⭕️ تو انقدر ناپاکی درون خودت تلنبار کرده بودی که اگه من به اندازهی فرعون چند هزار نفر هم زیر دستت میذاشتم به همشون ظلم میکردی! پس دقیقاً هم رتبهی اونا باید قرار بگیری.
⭕️ ماها اصلاً نباید فکر کنیم که هیچ وقت ممکن نیست هم درجهی ظالمان عالم قرار بگیریم! هر کسی توی امتحانات خودش نشون میده که چقدر زیبایی یا خباثت پنهان کرده....
این سوال رو از خودمون بپرسیم:
🔶 من روز قیامت با چه گروهی محشور میشم برای همیشه؟!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
✿ #یااباصالح المهدےادرڪنے ✿
🌿 دل من
مال خودم نیست ؛کفیلی دارد"
عشق در مکتب ما
شرح طویلی دارد"
کوچ کرده
خبر داده که بر میگردد😔
او که در گوشهٔ این دهکده
ایلی دارد...
آه😭
ای منتظرانِ
فرجش بر خیزید"
بی گمان این همه تأخیر
#دلیلی دارد...😭
🍃🌹اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ🌹🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #تند_صحبت_کردن_ممنوع
💠 اصلا در جمع با هم تند صحبت نکنید. حتی اگر افرادی که در کنارتان هستند از امینترین افرادند مجوز دخالتها و تعبیرهای بد آنها را صادر نکنید!
💠 هیچگاه اجازه ندهید خانواده یا دوستانتان از مشاجرات شما چیزی بدانند زیرا شما بخاطر عشق به یکدیگر فراموش میکنید اما هیچگاه خانواده شما فراموش نخواهند کرد و جایگاه همسرتان در خانواده پایین میآید.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
توصیهاے براے ایام آخر ماه شعبان
این ایام باقےمانده از ماه شعبان را
خیلے غنیمت بشمارید؛ این روزها بسیار حساس است و باید قدر بدانیم ،
سعے ڪنیم با آمادگے ڪامل وارد ماه رمضان، ماه مهمانے خدا، شویم!
در این ایام باقے مانده خیلے چیزها میتوان ڪسب ڪرد!
🍃🌸امام رضا(علیه السلام) میفرمایند:" در ماه شعبان به خدا عرضه دار و بگو :
«اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَڪُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضے مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ»
«خدایا اگر در این روزهاے گذشته از شعبان مرا نیامرزیده اے، در روزهاے باقیمانده از آن بیامرز"
✍استاد فاطمے نیا...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #گوشت_و_مرغِ_لحظهها
💠 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ!
💠 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽدهیم به ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zendegi_mahdavi☘