eitaa logo
زندگی شهیدانه
1.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
40 فایل
ا﷽ا 🌷شهادت یک لباس تک‌سایز است. هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لباس شهادت رساندی، هر جا که باشی با شهادت از دنیا می‌روی... 🌱 🌷اینجا زندگی بوی عطر شهداء رو داره ادمین 👈 @Life_until_martyrdom
مشاهده در ایتا
دانلود
با واقعه ۱۷ شهریور بیشتر آشنا شویم : در ۱۷ شهریور ماه ۵۷ جمعه خونینی در میدان ژاله تهران رقم خورد که این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار می‌رود. ۹۲ تن از شهدای قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در قطعه ۱۷ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفتن .
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ملت ایران با تقارن ۱۳ شهریور ۵۷ با عید سعید فطر، تظاهرات گسترده‌ای علیه رژیم پهلوی برپا کردند. در پی این تظاهرات، راهپیمایی‌هایی در سراسر کشور به راه افتاد. تظاهرات گسترده مردم در ۱۶ شهریور ماه، دستگاه رژیم پهلوی را به هراس انداخت. در پی این اعتراضات گسترده، محمدرضا شاه در تهران و یازده شهر دیگر کشور حکومت نظامی اعلام کرد. روز بعد (۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷) جمعه خونینی در میدان ژاله رقم خورد. این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار می‌رود. ۹۲ تن از شهدای قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در قطعه ۱۷ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفتند. 
خبرگزاری دفاع مقدس به معرفی چند تن از این شهدای قیام خونین ۱۷ شهریور پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
سال ۱۳۴۰ در اردبیل چشم به جهان گشود. دوران کودکی را به سرعت گذراند و تا دوم نظری درس خواند. روز ۱۶ شهریور ۵۷ بعد از نماز مغرب درحالی‌که به اتفاق خانواده تلویزیون تماشا می‌کرد، خطاب به مادرش گفت: «بر همه ما واجب است در راه اسلام جانفشانی کنیم». مادر با او مخالفت کرد تا پسرش دچار خطر نشود. سرانجام پس از شرکت گسترده در تظاهرات، ۱۷ شهریور ماه ۵۷ هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: بهزاد صداقت نام پدر: ابوالقاسم تولد: ۱۳۴۰- اردبیل تحصیلات: دوم نظری محل شهادت: میدان شهدا مزارشهید: بهشت زهرا (س)
دوران کودکی را با فقر و تنگدستی سپری کرد و با افتخار و سربلندی بر مشکلات آن فائق آمد. سپس در‌حالی‌که کار می‌کرد به درس پرداخت و تا اول راهنمایی ادامه داد. آنگاه به‌طور کامل به دنیای اشتغال پا گذاشت و در تامین مخارج زندگی به کمک پدرش شتافت. او در کلیه فعالیت‌ها شرکت می‌کرد و با تظاهرات مردمی همراهی می‌کرد. سرانجام روز ۱۷ شهریور ۵۷ در‌حالی‌که دست پدر و مادرش را بوسیده و حلالیت طلبیده بود به سیل خروشان مبارزان پیوست و در اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: رضا آسوده نام پدر: حسین متولد: ۱۳۳۸- تهران تحصیلات: اول راهنمایی شغل: کارمند محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
دوران کودکی را با برخورداری از مهر پدر و مادر سپری کرد و از روحیه‌ای مذهبی برخودار شد. سپس به تحصیل روی آورد و پس از پایان مدرسه و دبیرستان با موفقیت به دانشگاه راه یافت و در رشته برق پذیرفته شد. وی توانست لیسانس مهندسی خود را اخذ کره و با کسب تجربیات لازم با مردم همراه شود. وی در مجالس مذهبی شرکت و کتاب‌های اسلامی مطالعه می‌کرد. سرانجام پس از تلاش‌های فراوان و توزیع اعلامیه‌های امام (ره) و مقابله با برخی مخالفت‌های مادرش که اقدام به پاره کردن آن‌ها می‌کرد، روز ۱۷ شهریور هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و با خلعت زیبای شهادت به ملاقات محبوب رفت. نام و نام خانوادگی: بهروز ابراهیمی آذر خامنه نام پدر: علی بابا تحصیلات: لیسانس شغل: تکنسین برق محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
پس از دوران کودکی به تحصیل پرداخت و تا ششم ابتدایی ادامه داد. وی اخلاق شایسته‌ای داشت و در تربیت فرزندان و اداره خانه و حرفه خیاطی یک زن موفق به شمار می‌آمد. تا جایی که برایش امکان داشت در تظاهرات شرکت می‌کرد. سرانجام در ۱۷ شهریور به هنگام حضور در راهپیمایی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: ربابه احمدیان نام پدر: سیدحسین تولد: ۱۳۲۵ – تهران تحصیلات: ششم ابتدایی شغل: خانه دار محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
یه آقایی بود سِنی ازش گذشته بود در قم ایشون میگفت من بچه که بودم یادم نمیره که پدرم نزدیک های اذان صبح که میخواست مادرمو بیدار کنه برای نماز مثلا برای چند دیقه ایی قبل از اذان صبح اینجوری صدا میزد🌿 میگفت: خانم پاشو اونقدر تو قبر بخوابیم که کسی دیگه صدامون نمیزنه پاشو❗ میگف این جمله پدرم برای صدا زدن مادرم هنوز تو گوشمه هم پدرم از دنیا رفته هم مادرم،⚰ سال ها گذشته از بچگی من... اما من هر وقت شب برا نماز میخوام بلند شم اون جمله یادم میاد اون جمله مثل فنر منو از جا بلند میکنه که انقدر تو قبر بخوابیم که کسی نیست صدامون بزنه الان بلند شو❗ 🌹@zendegi_ta_shahadat
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوسه پدر شھید عباس بابایی بر پای پسرش .. ♦️جوری زندگی کنیم که پدرمون این طوری ازمون راضی باشه..! @zendegi_ta_shahadat
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن. 🌴🌹https://eitaa.com/zendegi_ta_shahadat
نام و نام خانوادگی: با نام جهادی سید ابراهیم تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ محل تولد: خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: دو فرزند 🌹@zendegi_ta_shahadat