eitaa logo
زندگی شهیدانه
1.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
40 فایل
ا﷽ا 🌷شهادت یک لباس تک‌سایز است. هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لباس شهادت رساندی، هر جا که باشی با شهادت از دنیا می‌روی... 🌱 🌷اینجا زندگی بوی عطر شهداء رو داره ادمین 👈 @Life_until_martyrdom
مشاهده در ایتا
دانلود
دوران کودکی را با فقر و تنگدستی سپری کرد و با افتخار و سربلندی بر مشکلات آن فائق آمد. سپس در‌حالی‌که کار می‌کرد به درس پرداخت و تا اول راهنمایی ادامه داد. آنگاه به‌طور کامل به دنیای اشتغال پا گذاشت و در تامین مخارج زندگی به کمک پدرش شتافت. او در کلیه فعالیت‌ها شرکت می‌کرد و با تظاهرات مردمی همراهی می‌کرد. سرانجام روز ۱۷ شهریور ۵۷ در‌حالی‌که دست پدر و مادرش را بوسیده و حلالیت طلبیده بود به سیل خروشان مبارزان پیوست و در اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: رضا آسوده نام پدر: حسین متولد: ۱۳۳۸- تهران تحصیلات: اول راهنمایی شغل: کارمند محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
دوران کودکی را با برخورداری از مهر پدر و مادر سپری کرد و از روحیه‌ای مذهبی برخودار شد. سپس به تحصیل روی آورد و پس از پایان مدرسه و دبیرستان با موفقیت به دانشگاه راه یافت و در رشته برق پذیرفته شد. وی توانست لیسانس مهندسی خود را اخذ کره و با کسب تجربیات لازم با مردم همراه شود. وی در مجالس مذهبی شرکت و کتاب‌های اسلامی مطالعه می‌کرد. سرانجام پس از تلاش‌های فراوان و توزیع اعلامیه‌های امام (ره) و مقابله با برخی مخالفت‌های مادرش که اقدام به پاره کردن آن‌ها می‌کرد، روز ۱۷ شهریور هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و با خلعت زیبای شهادت به ملاقات محبوب رفت. نام و نام خانوادگی: بهروز ابراهیمی آذر خامنه نام پدر: علی بابا تحصیلات: لیسانس شغل: تکنسین برق محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
پس از دوران کودکی به تحصیل پرداخت و تا ششم ابتدایی ادامه داد. وی اخلاق شایسته‌ای داشت و در تربیت فرزندان و اداره خانه و حرفه خیاطی یک زن موفق به شمار می‌آمد. تا جایی که برایش امکان داشت در تظاهرات شرکت می‌کرد. سرانجام در ۱۷ شهریور به هنگام حضور در راهپیمایی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: ربابه احمدیان نام پدر: سیدحسین تولد: ۱۳۲۵ – تهران تحصیلات: ششم ابتدایی شغل: خانه دار محل شهادت: میدان شهدا مزار شهید: بهشت زهرا (س)
یه آقایی بود سِنی ازش گذشته بود در قم ایشون میگفت من بچه که بودم یادم نمیره که پدرم نزدیک های اذان صبح که میخواست مادرمو بیدار کنه برای نماز مثلا برای چند دیقه ایی قبل از اذان صبح اینجوری صدا میزد🌿 میگفت: خانم پاشو اونقدر تو قبر بخوابیم که کسی دیگه صدامون نمیزنه پاشو❗ میگف این جمله پدرم برای صدا زدن مادرم هنوز تو گوشمه هم پدرم از دنیا رفته هم مادرم،⚰ سال ها گذشته از بچگی من... اما من هر وقت شب برا نماز میخوام بلند شم اون جمله یادم میاد اون جمله مثل فنر منو از جا بلند میکنه که انقدر تو قبر بخوابیم که کسی نیست صدامون بزنه الان بلند شو❗ 🌹@zendegi_ta_shahadat
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوسه پدر شھید عباس بابایی بر پای پسرش .. ♦️جوری زندگی کنیم که پدرمون این طوری ازمون راضی باشه..! @zendegi_ta_shahadat
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن. 🌴🌹https://eitaa.com/zendegi_ta_shahadat
نام و نام خانوادگی: با نام جهادی سید ابراهیم تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ محل تولد: خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: دو فرزند 🌹@zendegi_ta_shahadat
زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند. مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید. ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند. نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است. مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت. 🌹@zendegi_ta_shahadat
با اسم جهادی سید ابراهیم شادی روحش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌹@zendegi_ta_shahadat
🌼🌷🌼 این متن رو همیشه سرلوحه زندگیتون قرار بدید؛ 🔸"راضی باش" به هر چی اتفاق افتاد که اگه خوب بود زندگیتو "قشنگ" کرد و اگه بد بود تو رو "ساخت" ... 🔸"مدیون باش" به همه آدمای زندگیت که خوباش بهترین "حسارو" بهت میدن و بداش بهترین "درسارو" ... 🔸"ممنون باش" از اونی که بهت یاد داد همه شبیه "حرفاشون" نیستن و همیشه همونجوری که میخوای "پیش نمیره" ... زندگی همینقدر ساده اس ... ✅ @zendegi_ta_shahadat