جلسات سرکار خانم #محمدی #نظم‌و‌هدف۱_جلسه۵_قسمت۵ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️ وقتی که ما می‌خوایم به خدا نزدیکتر بشیم. با دوست داشتنی هامون امتحان می شیم. 👈همسر یکی از دوست داشتنی هاست، المال و البنون. 🔑 اگه خدا حب همسر و فرزندان رو در دل ما قرار نمی داد ما نمی تونستیم این دلبستگی رو داشته باشیم. نمی تونستیم دوست داشته باشیم نمی تونستیم عاطفه به خرج بدیم. 🌡در وجود زن اینها گذاشته شده، گفتیم در خونه ها اون دماسنج عاطفی زن هیچ جایگزینی نداره. گفتیم همه کارها جایگزین داره ولی بحث گرمای عاطفی رو غیر از زن تو خونه نمی تونه انجام بده.❌ 😍 من خیلی همسرم را دوست داشتم و‌خدا واقعا با همین داره امتحانم می کنه. 👈 وقتی دعا می کردم خدایا منو به خودت نزدیک بکن. «و قلبی بحبک متیما» این عبارتی که در دعای کمیل خونده می شه یعنی خدایا در قلبم حب خودت را قرار بده. ✅ درسته من همسرم را برای رضای خدا دوست داشتم و همه کار هم برای رضای خدا براش انجام می دادم ولی خدا اینم امتحان می کنه ببینه چند مرده حلاجی. ♦️یکی از رزق ها صبر است. خدا با یک رزقش ما را به یه رزق دیگری می رسونه. اگر ما شکر کنیم خدا با یک نعمت مارا به نعمت دیگری می رسونه. 🍃چون شکر نعمت خودش باعث ازدیاد رزق می شود. در بحث #نظم_اقتصادی، بحث شکر نعمت را داریم. ♦️و اما تمرین این هفته👈از این هفته خواهرا سعی کنند مثل سایر برنامه های سالیانه مثل برنامه خونه تکونی، یا مثل اینکه سالی یه بار می ریم مشهد، یا می ریم کربلا ، یا یک مسافرت تفریحی می ریم، #برنامه_معنوی_سالیانه تون را هم مشخص کنید. مثل خمس 🔔خانومایی که تو بحث خمس مشکل دارند؛ تو ماه، تو هفته، تو روز یه مبلغی رو حتی کم، بزارن کنار . این هم نظم_اقتصادی می شه هم #نظم_عبودیت می شه. ⭐️ یه خانومی بودند برای زایمانشون پول نیاز داشتند قرار گذاشتند که روزی دو هزار تومان بزاره کنار. بعد اتفاقا زایمان طبیعی داشتند. خیلی راحت با روزی دو تومن. ❌بعد شما میخوای خمس بدی همسرت می گه من مالیات می دم.خمس چیه، همه ش جیب آخوندا رو پر کنیم و ... 👈 شما در عرض سال یه مقدار پول بزارید کنار وقتی سال خمسی تون شد. می تونید مثلا شب های قدر خمستون را بدین که هزار برابر حساب بشه‌. این زرنگیه. ✅ شما بگو‌من این مبلغ را گذاشتم کنار بیا اینو خمس بدیم بقیه شو شما بده هر چی حجمش کمتر باشه مردها راحت تر قبول می کنند. ♦️شما به نماینده های گرفتن خمس که مراجعه کنید بعضیا هستند دست به دست می کنند یا تقسیم بندی می کنند طوری که خمس بتونه راحت تر داده بشه. این #نظم_اقتصادی سالیانه ست. @jalasaaat

🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 دوستان اگر عمری باشه از امروز رمان #شوکران3 داستان واقعی زندگی عاشقانه و زیبای شهید #ایوب_بلندی و همسرشون رو به روایت همسر عزیزشون در کانال خواهیم داشت این داستان رو از دست ندید😊 🏴 @zendegiasheghane_ma 🌹

#واینک_شوکران3 #شهیدایوب_بلندی داستان واقعی صبر و عشق یک بانو و فداکری و ایثار یک مرد 🏴 @zendegiasheghane_ma

🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹 و اینک شوكران 3 صبر شهلا و عشق ایوب جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت. با تنی خسته و زخم هایی در آن، كه آرام آرام خود را نشان می داد. زخم هایی كه می خواست سال های سخت ماندن را كوتاه كند، اما زندگی در كار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش او را به خود پیوند می زد و ماندن بهانه ای شده بود برای این كه این پیوند ردی بر زمین بگذارد. «اینك شوكران» نوشته هایی است درباره مردانی كه زخم های سال های جنگ محملی شد برای نماندشان و سومین جلد آن روایت ایوب بلندی است. و اینک شوكران 3 مردی كه در عملیات فتح المبین، پیكرش میزبان تركش های ناخوانده شد. كتاب از زبان همسر ایوب، داستان یك زندگی را روایت می كند. داستان 18 سال زندگی عاشقانه با جانبازی كه حتی صدای خوردن قاشق و بشقاب به هم، حملات عصبی برایش می سازد. از این هم فراتر، حتی صدای بق بقوی یاكریم ها. و بالاخره در یكی از روزهای مهر سال 1380 زخم هایش برای همیشه التیام یافت و به آرزویش رسید. 🏴 @zendegiasheghane_ma 🌹

🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 #واینک_شوکران3 #شهیدایوب_بلندی #قسمت1 وقتی رسیدم ایوب هم رسیده بود. مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت :"خوش آمدی برو بالا الان حاجی را هم میفرستم بنشینید و سنگهایتان را وا بکنید." دلم شور میزد نگرانی که در چشمهای شهیدهو زهرا میدیدم دلشوره ام را بیش تر میکرد. به مامان گفته بودم با خواهرهایم میرویم دعای کمیل و حالا آمده بودیم خانه دوستم صفورا. تقصیر خود مامان بود.وقتی گفتم دوست دارم با جانباز ازدواج کنم ، یک هفته مریض شد. کلی اه و ناله راه انداخت که " تو میخوای خودت رو بدبخت کنی" . دختر اول بودم و اولین نوه هر دو خانواده همه بزرگترهای فامیل رویم تعصب داشتند... عمه زینب که از تصمیم باخبر شد کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید.... ادامه دارد.... 🏴 @zendegiasheghane_ma 🌹

🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 #واینک_شوکران3 #شهیدایوب_بلندی #قسمت2 عمه زینب که از تصمیم باخبر شد کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید.... به دیدنش که رفتم با ترکه من را زد و گفت " اگر خیلی دلت میخواد کمک کنی برو درس بخوان دکتر شو و به ده بیست نفر از اینها خدمت کن اما خودت را اسیر یکیشان نکن که نمیدانی چقدر زنده است. فردا با چهار تا بچه نگذارتت." صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود همان جا ایوب را دیده بود. او را از جبهه برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند. صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای پدر و مادرش گفته بود که که آنها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان. ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت. این ارتباطها و رفت و امدها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را به هم معرفی کند. رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم اگر می امد و روبرویم مینشست ان وقت نگاهمان به هم می افتاد و این را دوست نداشتم همیشه خواستگار که میامدتا مینشست روبرویم چیزی ته دلم اطمینان میداد این مرد من نیست. ایوب امدجلوی در و سلام کرد صورت قشنگی داشت یکی از دستهایش یک انگشت نداشتو ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت ولی چهار ستون بدنش سالم بود . وارد شد.... ادامه دارد 🏴 @zendegiasheghane_ma 🌹

🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 #واینک_شوکران3 #شهیدایوب_بلندی #قسمت3 وارد شد. کمی دورتر از من و کنارم نشست. بسم الله گفت و شروع کرد دیوار روبرو را نگاه میکردیم و گاهی گلهای قالی را و از از اخلاق و رفتارهای هم میپرسیدیم. بحث را عوض کرد _خانم غیاثوند حرفهای امام برای من خیلی سند است + برای من هم - اگر امام همین الان فرمان بدهدکه همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم + اگر امام این فرمان را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم - شاید روزی برسد که بنیاد به کار من جانباز رسیدگی نکند حقوق ندهد دوا ندهداصلا مجبور شویم در چادر زندگی کنیم + میدانید برادر بلندی، من به بدتر از این هم فکر کرده م به روزهایی که خدای ناکرده انقلاب برگردد انقدر پای انقلاب می ایستم که حتی بگیرند و اعدامم کنند... ادامه دارد 🏴 @zendegiasheghane_ma 🌹

🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 دوستان گلم دهه اول محرم دانشگاه امام صادق استاد پناهیان مبحث #سبک_زندگی موثر تر از اگاهی و ایمان رو دارند ان شاءالله ماهم این مبحث رو در کانال میزاریم👇👇👇

🔉 #سبک_زندگی، موثرتر از آگاهی و ایمان(۱) 📅 جلسه ۱ | ۹۷/۶/۱۹ 🕌 #دانشگاه_امام_صادق ‌ 🔍 #محرم #محرم۹۷ @Panahian_ir @Panahian_mp3

#خانه_های_نورانی #محرم #ارسالی_اعضا خداروشکر یکباردیگر ب محرم حسین رسیدم وسردرحیاطم پرچم‌حسین‌و اویزان‌کردم🙏😭