#حی_بودن
#روز_مرد
یه کیک ساده با کمترین امکانات به مناسبت روز پدر برای همسر عزیزم
✍خیلی هم عالی روزشون مبارک😊
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 #بدون_تو_هرگز #قسمت58 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت پنجاه و هشتم: حس دوم 🍃درخواست
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
#بدون_تو_هرگز
#قسمت59
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت پنجاه و نهم: هوای دلپذیر
🍃برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ...
🍃گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ...
🍃سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ...
🍃انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود...
🍃از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ...
- امشب هم شیفت هستید؟
- بله ...
- واقعا هوای دلپذیری شده ...
🍃با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ...
🍃به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ...
- خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت60
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت: خانواده
🍃برای چند لحظه واقعا بریدم ...
- خدایا، بهم رحم کن ... حالا جوابش رو چی بدم؟ ...
🍃توی این دو سال، دکتر دایسون ... جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد ... از طرفی هم، ارشد من ... و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود ... و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده ...
- دکتر حسینی ... مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما... کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت ... پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده ... نه رئیس تیم جراحی...
🍃چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه ...
- دکتر دایسون ... من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی ... احترام زیادی قائلم ... علی الخصوص که بیان کردید ... این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه... اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم ... و روابطی که اینجا وجود داره ... بین ما تعریفی نداره ... اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن ... حتی بچه دار بشن ... و این رفتارها هم طبیعی باشه ... ولی بین مردم من، نه ... ما برای خانواده حرمت قائلیم ... و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم... با کمال احترامی که برای شما قائلم ... پاسخ من منفیه...
🍃این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم ... در حالی که ته دلم... از صمیم قلب به خدا التماس می کردم ... یه بلای جدید سرم نیاد ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت61
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت و یکم: خیانت
🍃روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم ... دلخوریش از من واضح بود ... سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه ... مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه ... توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید ... و من رو خطاب قرار نمی داد ... اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم ... حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود ...
🍃سه، چهار ماه به همین منوال گذشت ... توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو ... بدون مقدمه و در حالی که ... اصلا انتظارش رو نداشتم ... یهو نشست کنارم ...
- پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ ... اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن ... چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ ...
🍃همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن ... با دیدن رفتار ناگهانی دایسون ... شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد ... هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم ...
🍃دکتر دایسون ... واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ ... اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ ... یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن ... و وقتی یه مرد ... بعد از سال ها زندگی ... از اون زن خواستگاری می کنه ... اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟... یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ ... یا بوده اما حقیقی نبوده؟ ...
🍃خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم ... خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود ...
🍃منم بی سر و صدا ... و خیلی آروم ... در حال فرار و ترک موقعیت بودم ... در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون ... در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه ... توی اون فشار کاری ...
🍃که یهو از پشت سر، صدام کرد ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت62
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت و دوم: زمانی برای نفس کشیدن
🍃دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد ... می خواستم گریه کنم ... چشم هام مملو از التماس بود ... تو رو خدا دیگه نیا... که صدام کرد ...
- دکتر حسینی ... دکتر حسینی ... پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ ...
🍃ایستادم و چند لحظه مکث کردم ...
- من چطور آدمی هستم؟ ...
🍃جا خورد ...
- شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ ... با تمام خصوصیات مثبت و منفی ...
🍃معلوم بود متوجه منظورم شده ...
- پس علائق تون چی؟ ...
- مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و ... واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ ... مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ ... چند لحظه مکث کردم ... طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه ... ممکنه نتونن ...
🍃در کنار اخلاق ... بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است ... اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار ... آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن ...
🍃اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت ... بدون توجه به واکنش دیگران ... مدام میومد سراغم و حرف می زد ...
🍃با اون فشار و حجم کار ... این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود ... دیگه حتی یه لحظه آرامش ... یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم ...
🍃دفعه آخر که اومد ... با ناراحتی بهش گفتم ...
- دکتر دایسون ... میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ ... و حرف ها صرفا کاری باشه؟ ...
🍃خنده اش محو شد ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...
- یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ ...
🎯 ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#روز_پدر
اینم کیک من برا اولین بار به نیت حضرت علی ع و پدر گلم 😍😍🌸
روز پدر به همه پدران عزیز تبریک عرض مینمایم 😊🌸
✍خدا قوت افرین بر شما👌👌
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
پایان #ختم_بزرگ_صلوات
عدد اخر 35500
دوستان نفسهاتون گرم حاجاتتون روا ان شاءالله از دستان پدر خوبمون امام علی (ع) بهترین عیدیها رو بگیرید🌹🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
برای سال1398 ﺩﻋﺎ کنیم🙏
اول از همه بهار ما با بهار ظهور مولای خوبمون شروع بشه ان شاءالله
ﺍﺗﻔﺎﻕ های ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﻭﺍﺳﻪ همه مون ﺑﯿﻔﺘﻪ؛
اﺗﻔﺎق هایی ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﺵ ﺑﻮﺩﯾﻢ😍
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ بخوایم که ﺩﻝ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﻪ🙏
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ بخوایم که تن همه سالم ﺑﺎﺷﻪ🙏
ﺁﺭﺯﻭ کنیم ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﻪ🙏
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺭﺯﻕ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﺳﯿﻊ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ی ﻣﺎ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﮐﻦ🙏
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ میشیم؛ﺩﻝ ﻫﻤﻪ ی ﻣﺎ ﺭو ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺑﻬﺎﺭ ﺳﺒﺰ ﮐﻦ🍀
اﻟﻬﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯمون ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺷﺎﺩﺗﺮ ﺍﺯﺩﯾﺮﻭﺯمون ﺑﺎﺷﻪ😍
الهی تک تک آرزوهامون برآورده بشه🙏
ﺍﻟﻬﯽ ﺩﻋﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻢ قلب ﻣﯽ کنیم ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺑﺸﻪ 🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
سال جدید پُر از عشق 💕
نوروزتون پیشاپیش مبارک 😍💕🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸
@zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#اعتکاف
عزیزانی که توفیق اعتکاف پیدا کردند ما رو هم از دعای خیرشون بی بهره نزارند الهی که امسال با دعاهاتون ظهور اقامون رو بگیرید
التماس دعا
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#روز_پدر
با سلام اين کیک را به مناسبت ولادت مولا علی و تبریک روز پدر درست کردم
✍آفرین به همه اعضای فعال کانال
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹️مومنین ! از حضرت زهرا سلام الله علیها عیدی بگیرید 🌹
📚 حضرت ایة الله توکل (حفظه الله) یکی از علمای قم میفرمودند:
اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) خوانده شود (بطوریکه در لحظه تحویل در نماز باشیم ) آن سال ؛ به عنایت حضرت( علیها السلام) سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزقهای معنوی ومادی .....
نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو رکعت است :رکعت اول یک حمد وصدمرتبه سوره قدر و رکعت دوم یک حمد و صد مرتبه سوره توحید بعد از نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعاامده است 🌹
تقریبا نیم ساعت طول میکشد ده دقیقه مانده به تحویل سال شروع شود که در لحظه تحویل در نماز باشد ؛ نشسته هم میشود خواند 🌹
👈شما هم این نماز را به دوستان و اشنایان خود سفارش کنید وبعنوان عیدی معنوی بدهید🌸
🌹انشاء الله عیدی همه ما️ فرج امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) به دعای حضرت زهرا (سلام الله علیها)🌹
@zendegiasheghane_ma
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷