eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.1هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸 🌸هرگَاه بنده بگوید 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸الهی به امیدتو 🌸خداى متعال میگوید: 🌸بنده من 🌸با نام من آغاز ڪرد 🌸بر من است 🌸 که کارهایش را 🌸به انجام رسانم و او 🌸را درهمه حال، 🌸 به سامان برسانم و برکت دهم الهی به امید تو 💞 @zendegiasheghane_ma
🌸با هرنفسے سلام ڪردن عشق اسٺ 🍃آقا بہ تو احترام ڪردن عشق اسٺ 🌸اسم قشنگٺ بہ میان چون آید 🍃از روے ادب قیام ڪردن عشق اسٺ 💖السلام علیڪ یا بقیة اللہ الاعظم💖 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 "تفاوت‌های کلامی زنان و مردان!" 🔹 وقتی خانمی تحت فشاره، حرف زدن با شوهرش را موهبتی بزرگ میدونه. ولی اگر مردی تحت فشار و استرس باشه، حرف زدنِ زنش را دخالت میدونه...! 🔸 زن دوست داره صحبت کنه و شوهرش را در آغوش بگیره، مرد دوست داره فوتبال ببینه. در این مواقع از نظر زن ،مرد بی‌علاقه و سرده و برعکس از نظر مرد، زن مزاحم و پرحرفه. ✅ این برداشت‌های مختلف، به خاطر انعکاس ساختارهای مغزی متفاوت اونهاست. اینکه متوجه این تفاوت بشین، فشار را از وجود شما و شریک زندگیتون بر طرف می‌کنه و باعث میشه که دیگه طرف مقابلتون را مورد انتقاد و قضاوت قرار ندید! 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خانواده_شاد_در_مهمانی_خدا خانم #محمدی 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌙 شله زرد درست کن با دارچین با پودر نارگیل با خلال بادوم ماه بکشید. یعنی چی⁉️⬅️ یعنی ماه رمضان شده ما اعلام داریم میکنیم📣 👈اینا در روانشناسی میشه 😊 روز اول ماه رمضان میخوای برنج تزئین بکنی، پلو زعفرونی درست میکینی همون شکل ماه بذار.🌙 روی آشت با کشک بنویس ماه رمضان مبارک. یعنی خودت سلیقه به خرج بده همه احساس بکنن چقدر تو شوق و ذوق داری😍 و این رو به دیگران هم منتقل بکن. شاید بگی این کارها بچه بازیه یا عادی شده. عزيزم همین یعنی روح معنوی که خانم ها توی خونه ایجاد میکنن🌻 👌 دیدی آدم یه کاری میخواد بکنه چقدر شوق و ذوق داره همه سعیش رو میکنه سلیقه اش رو به خرج میده که آخرین چیزی که بلده به ظهور برسونه 🌟شما تو تمام ماه رمضان همین کار رو بکن هیچ وقت افطارت بدون تزئین نباشه به خصوص افطار چون نشون بدی که چقدر شما احترام داری میذاری 👨👦 همسرت، فرزندت هرشب منتظرن چشمهاشون محبت شما رو ببینه😍⬅️ چه سفره ای امشب هست😄 غافل گیری لحظه لحظه اش آرامش بهش میده. شاید چیزی نگه. شما برنامه ریزی میکنی یه شب آش داشته باش یه شب حلیم داشته باش یه شب سوپ. و علاقه رو ميشه حتی توی تزیین غذا نشون داد. شما میتونید غذا هایی که بابتش شکل پیدا میکنه را به اسم همسرتون توی ظرف بگذارید یا از اشکالی که تعبیری از دوستی و آرامش داره مثل قلب، گل، پیکان، ستاره و.... بعضی از خانم ها عکس همسرشون رو روی ژله استفاده می کنند👏 راه ها زیاد هست کمی خلاقانه نگاه کنید و کار کنید ❤️ شما هم می تونید💚 همه اینها قسمتی از راه خودسازی هست به شرطی که درگیر تجملات و تشریفات 👣و چشم و هم چشمی👁👀👁 نشيد و اسراف نکنید. @jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید #امین_کریمی_چنبلو عاشقانه مذهبی همراهمان باشید چند روزی با عاشقانه زندگی #امین_کریمی_چنبلو 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 ❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #امین_کریمی_چنبلو #قسمت_پانزدهم #باشنیدن_نام_
❤ بسم رب الشهدا ❤ (سلام الله علیها) ⭐دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود. ✔خواب دیدم یک صدایی که چهره‌ای از آن به خاطر ندارم، نامه‌ای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است" و پایین آن امضا شده بود. 😢گریه امانم نمی داد، 🔹گفت «زهرا این طور بروم خیلی فکرم مشغول است. نه می‌توانم تو را در این وضعیت بگذارم و بروم و نه می‌توانم سفر را کنسل کنم تو بگو چه کنم؟» 🔸 گفتم «به من قول بده که این اولین و آخرین سفرت به سوریه باشد.» قول داد آخرین‌بار باشد. 🔹گفتم «قول بده که خطری آنجا تهدیدت نکند.» 🔸خندید و گفت «این که دیگر دست من نیست!» 🔹گفتم «قول بده سوغاتی هم نخری. تو اصلاً بیرون نرو و در همان حرم بمان.» 🔸 گفت «باشه زهرا جان. اجازه می‌دهی بروم؟‌ پاشو قرآن را بیاور...» اشک‌هایم امانم نمی‌داد... ✳واقعاً از صمیم قلبم راضی نشده بودم فقط به احترام امین و برای اینکه به عشقش برسد و آرام شود ساکت شدم. اما به هیچ عنوان راضی نشدم که شوهرم به آنجا برود و خطری او را تهدید کند. 🔹گفت «برویم خانه حاجی؟» پدرم را می‌گفت. قبول نکردم. 🔹گفت «برویم خانه پدر من؟»  نمی‌خواستم هیچ‌جا بروم. 🔹گفت «نمی‌توانم تو را اینطور بگذارم و بروم. تمام فکر و ذهنم پیش تو می‌ماند. پس بگذار بگویم آنها به اینجا بیایند.» 🔸گفتم «نه، حرفش را نزن! می‌خوام تنها باشم. می‌خواهم گریه کنم.» 🔸گفت «پس به هیچ‌وجه نمی‌گذارم تنها بمانی.» 🍃با وجود تمام تلاش‌هایم، امین اما به اهدافش اعتقاد و ایمان داشت.  امین وابستگی زیادی به زن و زندگی‌اش داشت اما وابستگی‌اش به چیزهای دیگری خیلی بیشتر بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💞 @zendegiasheghane_ma
❤ بسم رب الشهدا ❤ ❌آن خواب سوریه ذهنم را آشفته کرده بود. وقتی که راضی نشد بماند، به او گفتم 🔸 «امین درست است که من راضی به رفتن تو نیستم اما یک خوابی دیدم که می‌دانم حضرت زینب(سلام الله علیها) تو را دعوت کرده.»  با خودم فکر می‌کردم خانم فقط برای زیارت امین را دعوت کرده. 🔹به من گفت «چطور زهرا؟»  خوابم را برای او گفتم و گفتم که حس کردم امضا حضرت زینب (سلام الله علیها) پای نامه بود... 💟 به قدری خوشحال شده بود که حقیقتاً این خوشحالی با تمام شادی‌هایی که همیشه از او می‌دیدم بسیار بسیار متفاوت بود. اصلاً از خوشحالی در پوست خودش نمی‌گنجید. 🔹می‌گفت «اگر بدانی چقدر خوشحالم کرده‌ای زهرا جان، خانمم، عزیزم...»  عصبانی‌تر ‌شدم. ترس یک لحظه رهایم نمی‌کرد. 🔸گفتم «بله، شما که به آرزویت می‌رسی، می‌روی سوریه، چرا که نه؟ چرا خوشحال نشوی مرا که تنها می‌گذاری؟ مرا می‌خواهی چکار؟» 🔹 گفت «انصافاً خودت که خوابش را دیده‌ای دیگر نباید که جلویم را بگیری.» 🔸گفتم «خوابش را دیده‌ام اما این فقط خواب است!» 🔹 گفت «نگو دیگر! انگار انتخاب شده‌ام.» 🍃برای نرفتنش به او می‌گفتم «امین می‌دانی عروسی بدون تو خوش نمی‌گذرد.» 🔹 می‌گفت «باور کن برای من هم رضا خیلی عزیز است اما اگر عروسی برادر خودم، حسین هم بود باید می‌رفتم. قول می‌دهم جبران ‌کنم... ان‌شاء الله اربعین به کربلا می‌رویم.» 🔸گفتم «ان‌شاء الله... سلامتی تو برای من بس است.» 💕وابستگی خاصی به هم داشتیم. واقعاً ارتباطمان عجیب و غریب بود.  29 مرداد 94، اولین اعزامش به سوریه بود که حدود 15 روز بعد برگشت. 🌟با اینکه رضا تنها برادرم است و خیلی برای ازدواجش شوق داشتم اما در روز جشن همه فهمیدند که من چقدر آشفته و ناراحتم. غمگین و ماتم‌زده فقط نشستم و با هیچ‌کس حرف نمی‌زدم. مهمان‌ها از مادرم می‌پرسیدند همسر زهرا کجا رفته که زهرا اینطور می‌کند! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💞 @zendegiasheghane_ma
❤ بسم رب الشهدا ❤ 💟فردای آن شب، وقتی به سوریه رسید به من زنگ زد. 🔹گفت «زهرا اگر بدانی خوابت چقدر مرا خوشحال کرده!  برای همه دوستانم تعریف کرده‌ام.» 🔸گفتم «واقعاً یک خواب این همه تو را خوشحال کرده؟» 🔹گفت «پس چی؟ این‌طور حداقل فهمیدم با همه ارادتی که من به خانم زینب (س)دارم، خانم هم مرا قبول کرده...» 🔸گفتم «خب مطمئناً  تو را قبول کرده با این همه شوق و ذوق‌ات...» خوشحالی‌اش واقعی بود. هیچ‌وقت او را این‌طور ندیده بودم.  با خوشحالی و خندان رفت.... هر روز با من تماس می‌گرفت گاهی اذان صبح، گاهی 12 شب و ... به تلفن همراه‌ام زنگ می‌زد. 💕روی یک تقویم برای مأموریت‌اش روزشمار گذاشته بودم. هرروز که به انتها می‌رسید با ذوق و شوق آن روز را خط می‌زدم و روزهای باقی‌مانده را شمارش می‌کردم... ❤وقتی برگشت، مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورده بود برایم آورده بود می‌گفت «چون من آنجا خورده‌ام و خوشمزه بود، برای تو هم خریدم تا بخوری!» 🍃تقصیر خودش بود که مرا خیلی وابسته خودش کرده بود... حتی گردو هم از آنجا برایم خریده بود. ✔وقتی هم مأموریت می‌رفت اگر آنجا به او خوردنی می‌دادند، خوردنی‌ها را با خودش می‌آورد. این درحالی بود که همیشه در خانه میوه، تنقلات و آجیل داشتیم. ✳وقتی از اولین سفر سوریه برگشت 14 شهریور بود. حدود 12:30 بامداد از مهرآباد تماس گرفت که به تهران رسیده است. نگفته بود که چه زمانی برمی‌گردد.خانه مادرم بودم. پدر، مادر و خواهرهایم را از خواب بیدار کردم و به آنها گفتم امینم آمد ! همه از خواب بیدار شدند و منتظر امین نشستند. 🔴حدود ساعت 3-2 امین رسید. تمام این فاصله را دائماً پیامک می‌دادم و می‌گفتم «کی می‌رسی؟» آخرین پیام‌ها گفتم «امین دیگر خسته شدم 5 دقیقه دیگر خانه باش! دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.» 🌠آن شب با خودم گفتم «همه چیز تمام شد.»آنقدر بی‌تاب و بی‌قرار بودم که فکر می‌کردم وقتی او را ببینم چه می‌کنم؟ می‌دوم، بغلش می‌کنم و می‌بوسمش. شاید ساکت می‌شوم! شاید گریه می‌کنم! دائماً لحظه دیدن امین را با خودم مرور می‌کردم که اگر بعد 15 روز او را ببینم چه می‌کنم؟ حال خودم نبودم. آن لحظات قشنگ‌ترین رؤیای بیداری من بود...  امینِ من، برگشته بود... سالم و سلامت... 🌹و حالا همه سختی‌ها تمام می‌شد!  مطمئناً دیگر قرار نبود لحظه‌ای از امین جدا شوم...  بی او عمری گذشت... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 مطالعه سهم از طریق لینک زیر: https://eitaa.com/nahj_khatm110/479 ✨📖 ✨ ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 💞 @zendegiasheghane_ma
ماه میهمانی اینم حی شدن من برای فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ✍به به واقعا لذت میبرم احسنت به شما بانوان و با ایمان التماس دعا 💞 @zendegiasheghane_ma
🌷این هم یک نمونه حی بودن توسط فرزندانم آماده شدن برای 🌙 میهمانی خدا 🌷 فاطمه سادات ۱۱ ساله 😍 سید محمد رضا ۷ساله 😍 رقیه سادات ۵ ساله 😍 🌹التماس دعا شهادت 🌹 ✍خدا حفظشون کنه این دسته گلهای آسمونی رو😍 💞 @zendegiasheghane_ma
سلام✨✨✨✨✨ اینم👆 استقبال ما از میهمانی بزرگ خداوندمهربان؛ انشاءالله میهمانان خوبی باشیم و میزبان مهربان به لطف وکرم وفضل همیشگی اش آنگونه که خودلایق آنست مارامیهمان فرماید🙏 نه آنگونه که ماهستیم!😔 ✍سلام و درود بر شما احسنت 💞 @zendegiasheghane_ma
💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 احسنت به این اعضای با انرژی، حال و هوای کانالمون عوض شد با کارهای زیباشون عطر خوش رمضان تو کانالمون پیچیده خدا قوت به همتون دست مریزاد التماس دعای ویژه بخصوص برای فرج اقا امام زمان😊🌹 💞 @zendegiasheghane_ma
💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 سلام مهربان من.... صدای ضربان قلبم را که از شوق در سینه میتپد میشنوی..... یعنی دوباره مرا به میهمانیت خوانده ای و من در کنارت، در بزم خوش عاشقانت حضور خواهم یافت؟؟؟ یعنی دوباره لایق میهمانیت شده ام؟؟؟ من با کوله باری از غفلت و ندامت و گناه ..... و تو با دریایی از گذشت و عفو و بخشش.... میهمان شرمنده ای هستم که کرم میزبانی تو بر شرمم می افزاید.... من با همه خطاهایم بر سفره کرمت حاضر میشوم و از عمق جان میگویم الهی و ربی من لی غیرک..... 💞 @zendegiasheghane_ma
شروع حی بودن.. به توفیق الهی ممنون از کانال خوب تون سلام، دعا کنید دلهامون هم آماده بشن واقعا به دعای شما اهالی خوب "زندگی عاشقانه" محتاجم ✍خدا قوت ماهم به دعای شما محتاجیم 💞 @zendegiasheghane_ma
امروزحی شدم واین کیک رو به مناسبت شب اول ماه رمضان واینکه تولد همسرم مصادف شده با شب اول ماه رمضان درست کردم کیک شیفون پرتقالی باروکش گاناش وتکنیک مخملی بدون دستگاه☺️☺️ ✍عالی و زیبا تولد همسرتون مبارک🌹 دستورش در کانال هنرکده قرار میگیره😊 @honarmandankhane 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 امروز کارهای ارسالی اعضای خوبمون زیاده چند تا رو باهم ارسال میکنم تا همتون انگیزه و انرژی بگیرید 😊 افرین به اعضای خوب و با انرژی خانواده زندگی عاشقانه👌👌👌 💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن #ارسالی_اعضا #رمضان_ماه_خوب_خدا ببینید اعضای گل کانال چه کردند آفرین به همشون👌👌 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیک شیفون با گاناش آموزش در 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2300248080C44701a85d4
🔺از انجایی که بازار و مایکت، ایتا را (به دلیل کم بودن رتبه) در دسته پیام رسان های محبوب ایرانی قرار نمی دهند! از تمامی اعضای کانال تقاضا داریم اگر مایکت دارید به مایکت و اگر بازار دارید به بازار بروید و ۵ ستاره به ایتا بدهید تا در دسته محبوب ها قرار بگیرد. ✅ رتبه ایتا در پرطرفدار های بازار از ۴۹ به ۳۹ ارتقا پیدا کرد پس همه با هم یا علی بگید و محبوبیت ایتا را به رخ پیام رسان ها بکشید. 🔗 ایتا در مایکت: yon.ir/DuSO7 🔗 ایتا در بازار: yon.ir/SyVUf 💪 نشر دهید 💞 @zendegiasheghane_ma
🌷فرا رسیدن ماه رمضان رو پیشاپیش تبررریک میگیم...🌷 شد رمضان ویا حسین روی به محضرت کنم شروع این ماه رابنام مادرت کنم به وقت روزه داری ام چونکه گرسنه میشوم یاد گرسنه خفتن رقیه دخترت کنم و آن دمی که از عطش درتب و تاب میشوم یاد زلبهای تو و علی اصغرت کنم ✨جانم حسین ✨ روزی ماه رمضان امسالم با خودت اقا 🌸 @asheghanehalal 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا