#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
تدارکات اعضای خوب کانال و گروه تجربه خانه ما برای #میلاد_امام_علی (ع)
✍ دست مریزاد👌
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت62 #فصل_هشتم صمد مرا به آن ها سپرد. خداحافظی کرد و رفت. با رفت
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت63
#فصل_هشتم
فردای آن روز رفتم سراغ عموی صمد. بنده خدا تنها زندگی می کرد. زنش چند سال پیش فوت کرده بود. گفتم: «عمو جان بیا و در حق من و صمد پدری کن. می خواهیم چند وقتی مزاحمتان بشویم. بعد هم ماجرا را برایش تعریف کردم.»
عمو از خدا خواسته اش شد. با روی باز قبول کرد. به پدر و مادرم هم قضیه را گفتم و با کمک آن ها وسایل را جمع کردیم و آوردیم. بنده خدا عمو همان شب خانه را سپرد به من. کلیدش را داد و رفت خانه مادرشوهرم و تا وقتی که ما از آن خانه نرفتیم، برنگشت.
چند روز بعد قضیه حاملگی ام را به زن برادرم گفتم. خدیجه خبر را به مادرم داد. دیگر یک لحظه تنهایم نمی گذاشتند.
یک ماه طول کشید تا صمد آمد. وقتی گفتم حامله ام، سر از پا نمی شناخت. چند روزی که پیشم بود، نگذاشت از جایم تکان بخورم. همان وقت بود که یک قطعه زمین از خواهرم خرید؛ چهار صد و پنجاه تومان. هر دوی ما خیلی خوشحال بودیم. صمد می گفت: «تا چند وقت دیگر کار ساختمان تهران تمام می شود. دیگر کار نمی گیرم. می آیم با هم خانه خودمان را می سازیم.»
اول تابستان صمد آمد. با هم آستین ها را بالا زدیم و شروع به ساختن خانه کردیم. او شد اوستای بنا و من هم کارگرش. کمی بعد برادرش، تیمور، هم آمد کمکمان.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
شهید قاسم سلیمانی-زیارت عاشورا.mp3
8.4M
🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
🌷
حضرٺ باران
بہ ابرهاے حوالے خانہ تان بگو
قدرے نزدیڪتر بیایند
اینجا
دلهایی تشنہ روےِ توسٺ ...🌧
#ز.صادقے
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج🌹🍃
🌾🍃زیارت عاشورا با نوای حاج قاسم سلیمانی
🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
#چله_زیارت_عاشورا
#شب_چهاردهم
به نیابت از شهید مدافع حرم جاویدالاثر محمد اینانلو
🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
شبتون پر نور
💞 @zendegiasheghane_ma