eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.6هزار ویدیو
82 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت4 #روزگار_جوانی(پدرشهید) در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم. روزگار خانوا
(راوی مادر شهید) درخانواده ای بزرگ شدم که توجه به دین ومذهب نهادینه بود. ازروز اول به ما یادداده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم،این مراقبت بیشتر میشد. سال 1367 بود که محمدهادی یاهمان هادی به دنیا آمد.اودرشب جمعه وچندروز بعداز ایام فاطمیه به دنیا آمد. یادم هست که دهه فجر بود. 13بهمن. وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم، تقویم رادیدم که نوشته بود؛شهادت امام محمدهادی(ع). برای همین نام اورا محمدهادی گذاشتیم. عجیب است که اوعاشق ودلداده ی امام هادی (علیه السلام)شد و در شهر امام هادی(علیه السلام)، یعنی سامرا،به شهادت رسید. هادی اذیتی برای مانداشت.آنچه میخواست راخودش به دست می آورد. ازهمان کودکی روی پای خودش بود.مستقل بار آمد واین، روی آینده ی زندگی اوخیلی تاثیر داشت. زمینه ی مذهبی خانواده بسیار دراو تاثیرگذار بود. البته من اززمانی که این پسررا باردار بودم، بسیار درمسائل معنوی مراقبت میکردم وهرچیزی را نمیخوردم. خیلی درحلال و حرام دقت میکردم. سعی می کردم کمتر بانامـحــرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما درمسجد فاطمیه بودیم وبه نوعی مهمان حضرت زهرا(علیه السلام). من یقین دارم این مسائل بسیار درشخصیت او اثرگذار بود. هرزمان مشغول زیارت عاشورا می شدم،هادی ودیگر بچه ها کنارم می نشستند وبامن تکرار میکردند. منبع زندگینامه وخاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
    کار فرهنگی مسجد موسی ابن جعفر(ع) بسیار گسترده شده بود. سیدعلی مصطفوی(همسفر شهدا) برنامه های ورزشی و اردویی زیادی را ترتیب می داد. همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی فلافل می خرید. می گفت هم سالم است هم ارزان. یک فلافل فروشی به نام جوادین پشت مسجد داخل خیابان شهید عجب گل بود که از آنجا خرید می کرد. شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب بود. با یک نگاه می شد فهمید این پسر زمینه معنوی خوبی دارد. بارها با خود سیدعلی مصطفوی (همسفر شهدا) رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم. سیدعلی می گفت: این پسر باطن پاکی دارد، باید او را جذب مسجد کنیم. برای همین چندبار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد چندین برنامه داریم. اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن. حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری در برنامه فوتبال مسجد شرکت کن. آن پسرک هم لبخندی می زد و می گفت: چشم، اگر فرصت شد می یام. رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود. تا اینکه یک شب مراسم یادواره شهدا در مسجد برگزار شد. این اولین یادواره شهدا بعد از پایان دوران دفاع مقدس بود. در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد نشسته! به سیدعلی اشاره کردم و گفتم: رفیقت اومده مسجد. سیدعلی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد. بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت: ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید! خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. بعد سید علی گفت: چی شد اینطرفا اومدی؟! او هم با صداقتی که داشت گفت: داشتم از جلوی مسجد رد می شدم که دیدم مراسم دارید. گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سیدعلی خندید و گفت: پس شهدا تو رو دعوت کردن. بعد با هم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم. یک کلاه آهنی مربوط به دوران جنگ بود که این دوست جدید ما باتعجب به آن نگاه می کرد. سید علی گفت: اگه دوست داری بگذار روی سرت. او هم کلاه رو گذاشت روی سرش و گفت: به من می یاد؟ سیدعلی هم لبخندی زد و به شوخی گفت: دیگه تموم شد، شهدا برای همیشه سرت کلاه گذاشتند! همه خندیدیم. اما واقعیت همانی بود که سید گفت. این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند. پسرک فلافل فروش، همان هادی ذوالفقاری بود که سیدعلی مصطفوی(همسفر شهدا) او را جذب مسجد کرد و بعدها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد. زندگینامه و خاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
♨️امام؛ چشم پوش از خطاها 🔹کریم به تمامی وعده‌هایش عمل كرده، و چنانچه کسی به عهدی كه با ايشان بسته وفادار نماند از پیمان شکنی‌اش در می‌گذرند. 🔹 امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه «کریمُ‌الصّفح» است. «صَفح» به معنای بخشیدن است، اين بخشش و چشم پوشی به گونه‌ای است كه هيچ اثری از خطا و لغزش خاطی باقی نمی‌ماند. 🔹امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه با جلوه نام كريم خود به گونه‌ای از خطاها و لغزش‌های ما چشم پوشی می‌کنند كه گویی خطایی مرتکب نشده‌ایم. ✨ تو مگو ما را بر آن در راه نیست... ✨ با کریمان کارها دشوار نیست... 🔹 کریم نه تنها درخواست سائل را پاسخ می‌دهد، بلكه او را مشمول لطف خاص خود می‌نماید. هم به او احسان می‌کند و هم او را مورد اکرام ویژه قرار ‌می‌دهد. ✍️ زمانی که علی بن مهزیار به محضر امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه مشرّف شد، حضرت به وی گفتند: 🔆 «نَتَوَقَّعُكَ‏ لَيْلًا وَ نَهَاراً...» ؛ «شبانه روز چشم به راهت بودم، دیر کردی! بیا کنار من بنشین.» 🔹امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به علي بن مهزيار می‌فرمايند: ما شبانه روز چشم به راه تو بوده‌ايم. این کلام حضرت تنها خطاب به علی بن مهزیار نیست، بلكه در عالم معنا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه چشم انتظار تک تک ما هستند. 📌بنابراين بايد در طول روز قسمتی از زمان خويش را به ارتباط با امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه زمان اختصاص دهیم و به انتظار وجود مبارک حضرت پایان بخشیم. ✨ هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست... ✨ ورنه تشريف تو بر بالای كس كوتاه نيست... 📚 برگرفته از بیانات استاد بروجردی 🌿🌷🌾 ☘🌱🕊☘🌱🕊☘🌱🕊☘🌱
حسین جان❤️✨ هرکس در این زمانه به عشقی دلش خوش است من عاشق زیارت شب های جمعه ام 🌷 🌙 شبتون پر نور ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفره هفت سین را به امیدآمدنت چیدم ونیامدی، و من دوازده شبانه روز از دلتنگی ات برای ماهی سرخ و سبزه ی هفت سین گفتم؛ آنقدر که سبزه زرد شد و ماهی دلش از تُنگ کوچک گرفت چقدر ماهی شبیه من است! هر دو دلتنگ هردو منتظر... امروز میبرم تا به وصال برسانمش می برم تا دوبار با نیت برگشتنت در رودخانه ای روان رهایش کنم؛ اما قول میدهم که دیگر هیچ سیزده ای را با گره زدن سبزه ای به در نکنم، نه که روشن فکر شده باشم، نه،، فقط نمیخواهم این سبزه ها و سنت های قدیم ازنیامدنت روسیاه شوند که چه منتظرانی که دلشان به همین عقاید گرم است... کجایی مولای غریب من ..... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 *تشـكر با قــشنگ‌ترين كلــمات ؛ وقتي همسرتان كارهای مردانه‌اش را انجام ميدهد، پيش خودتان نگوييد به وظيفه‌اش عمل كرده و نيازی به تشكر نيست. فكر نكنيد مردتان به‌خاطر دست‌های قوی و تواناييهای مردانه‌اش نيازی به شنيدن تشكر ندارد جملات ساده ای که نشان دهنده قدردانی شماست،برای او بسیار انرژی بخش خواهد بود.* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══