#جانم_میرود
به قلم فاطمه امیری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#جانم_میرود #قسمت64 _مهیا بیدارشو مهیا چشمانش را باز کرد... اتوبوس خالی بود فقط مریم که بالا سرش
#جانم_میرود
#قسمت65
_کجایی تو
مهیا کنار سارا نشست
_رفتم وضو بگیرم
مریم مُهری به طرفش گرفت
_نباید تنها میرفتی اونجا خیلی خلوته
_تنها نرفتم با داداشت رفتم
نرجس به طرفشان برگشت
_با شهاب رفتی؟
_بله مشکلی هست
با صدای مکبر سر پا ایستادن مهیا آشنایی بانماز جماعت نداشت و فکر می مرد که با نماز فرادا فرقی نمی کند دوست نداشت جلوی نرجس از مریم بپرسد
زیر چشمی به مریم نگاه می کرد و حرکاتش را تکرار می کرد
بعد از نماز سر سفره نشستد...
و در کنار بازیگوشی دخترا ناهار را صرف کردند
بعد از ناهار کنار مزار شهدا رفتند...
بعد از خواندن فاتحه به بیرون مسجد رفتن
به طرف راوی رفتند که داشت صحبت مـیکرد
همه روی خاک کنار هم نشستند مهیا سرش را روی شانه ی مریم گذاشت
آی شهدا دست ما رو بگیر …
بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی تفاوت داره... شرمنده ایم بخدا …
همت همت مجنون....
حاجی صدای منو میشنوید...
همت همت مجنون...
مجنون جان به گوشم...
حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر...
محاصره تنگ تر شده …
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….
خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند...
اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….
خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم.... ولی انگار دیگه اثری نداره …
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده....، بوی گناه می ده....
همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان....
فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ….
حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه....
ولی کو اخوی گوش شنوا…
حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….
همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت ….
کو اونایی که گوش میدن.
حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن.... چه برسه به عملش.....
حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه....
کمک می خوایم حاجی …….
به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند
داری صدا رو…….
همت همت مجنون…….
حکایت ما الان اینه،
ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته،....
کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم.... به شهدا
ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم.... ولی بازم امیدمون به خودشونه.
یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید... .بخدا پشیمون میشید
شهدا شرمنده... دستمون رو بگیرید
مهیا قطره ی اشکی که بر روی گونه اش نشسته بود را پاک کرد
باخود می گفت که این همت کیه که این همه اسمش رو میگن
شانه های مریم می لرزیدن....
سرش را برداشت با بلند کردن سرش چشم هایش با چشم های شهاب گره خوردند چشم های شهاب سرخ شده بودن.
شهاب زود چشم هایش را دزدید
راوی صحبت هایش را تمام کرد
شهاب فراخوان داد که همه جمع بشن و،او بالای یک بلندی رفت
_خواهرا لطفا گوش کنید زیارت همگی قبول باشه
الان تا ساعت ۴ وقتتون آزاده ساعت چهار همه باید سوار اتوبوس ها بشن .التماس دعا
همه از هم متفرق شدن...
مهیا مشغول عکس گرفتن شد
با دیدن چند قایق در آب که سیم خاردار اطرافش را محاصره کرده به سمتش رفت که با صدای شهاب سرجایش ایستاد
_خانم رضایی حواستونو جمع کنید نمیبینید زدن خطر انفجار مین
_خب من باید برم یکم جلوتر می خوام عکس بگیرم
_نمیشه اصلا
مهیا اهمیتی نداد و به راهش ادامه داد شهاب هر چقدر صدایش کرد نایستاد
شهاب ناچار بند کیفش را کشید
_خانم رضایی لطفا، اونجا خطرناکه
_ولی من این عکسارو لازم دارم
شهاب استغفرا... زیر لب گفت
_باشه دوربینو بدید براتون میگیرم
_مین برا من خطر داره برا شما نداره
_خانم رضایی لطفا دوربینو بدید
مهیا دوربین را به شهاب داد
شهاب آرام آرام جلو رفت
مهیا داد زد
_قشنگ عکس بگیرید سید...
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
#ادامه.دارد....
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه_479ازقرآن🌸
#جز24🌸
#سوره_فصلت🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه #شهیده_شهربانو_میرزایی😍😍😍😍
توجه❌❌❌❌این سوره دارای سجده واجب میباشد✅
#ختم_قرآن
⚠️ چرا نسبت به امام زمان علیه السلام غفلت داریم⁉️
#آقاجان💔
بلا شروع شده تازه بعد عاشورا
چه میکشید؟ خدا صبرتان دهد آقا
دلی که سوخت چو نِی وقتِ شور، خوانده تو را
سری که سوخت میان تنور خوانده تو را
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
🌴🌻☘🌴🌻☘🌴🌻☘🌴🌻☘
باب دل را هست مفتاحی عظیم
اوست بِسْمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ
پروردگارا
با اولین قدمهایم
بر جادههای صبح
نامت را عاشقانه زمزمه میکنم
کوله بار تمنایم خالی
و موج سخاوت تو جاریست
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
#ویژه_مجردها
زبان بدن خواستگار!!
از حرکات و رفتارهای خواستگار چه چیزهایی میشه فهمید؟!!
#ویژه_مجردها
زبان بدن خواستگار
🌹🌱🌹🌱🌹
اگر دست چپش را پنهان ميکند، به احتمال زياد، مسائل شخصياش را از شما مخفي ميکند و دوست ندارد از زندگياش سر دربياوريد.😊😁
اگر دست راست را پنهان ميکند، احتمالا مسائلي را که ارتباط زيادي به خودش ندارد و به ديگران يا محيط بيرون مربوط است را از شما مخفي ميکند.
💎💍💎💍💎💍
پوشاندن دهان هنگام صحبت کردن يعني ترس از بيان، پنهان کاري و خجالتي بودن.
👔👖👔👖👔
اگر او در فاصله نيم تا يک متري شما ميايستد، ميتوانيد به او اعتماد کنيد، زيرا نه خود را با شما بيگانه ميداند و نه بيش از آنکه شايسته اين موقعيت باشد به شما نزديک ميشود.💗💚
اگر او در دايرهاي به شعاع 15 سانتيمتر تا نيم متري شما ميايستد، احتمالا شما را از همين حالا همسر آيندهاش ميداند و ميخواهد با شما صميميتر باشد. البته او نميداند که هنوز براي ايجاد چنين حسي زود است و با اين کارش شما را از خود دور ميکند، زيرا اين فاصله تنها متعلق به والدين، همسر، دوستان صميمي و کودکان اطرافتان است.
👩👱💜
ادامه دارد .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ویژه_مجردها
#زبان_بدن خواستگار
#ادامه_زبان_بدن_خواستگار🌸
اگر او در فاصله يک متري و بيشتر از شما دور ميايستد، يا به شما بيعلاقه است يا آنقدر خجالتي است که هنوز نمی تواند شمارا به عنوان يکي از عزيزان خود بداند. چون اين فاصله، مناسب غريبههايي است که در خيابان از کنارتان رد ميشوند يا فروشندههايي که از آنها خريد ميکنيد.
🎼🎼🎼💕
اگر مدام پاهايش را تکان ميدهد، احتمالا از اين خواستگاري پشيمان شده و بعد از جداشدن از شما، ديگر سراغتان را نميگيرد.
😳😸😸😿
اگر پاهايش را در کنار هم و محکم روي زمين قرارداده، روي راستگويياش حساب کنيد، چون فردي صادق و متعادل است.
🙌😊😍😍
اگر يک پا را بالاتر از زانوي يک پاي ديگر قرارداده، احتمالا همه حقيقت را به شما نميگويد يا از اينکه در شرايط امني قرار دارد مطمئن نيست.
😅😒😅😒
اگر او در حالتي ايستاده که پاهايش کنار هم هستند، احتمالا حالت دفاعي بهخود گرفته و چندان با گفتهها يا کارهاي شما موافق نيست.
🏋🍹
اگر نميخواهد به شما نگاه کند، موضوعي را از شما پنهان ميکند.
اگر او مدام به پايين نگاه ميکند، احتمالا به شما دروغ ميگويد.
اگر او چشم در چشم شما ميدوزد، دوست دارد با شما صميميتر شود.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══