هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💚امام صادق ع :
💢همه خوبی در خانه ای قرار داده شده و
🔑کلید آن، دل برکندن از
#دنیا❌قرار داده شده است❗️
📚 ميزان الحكمه، ج ۳، ص ۵۵۰
〰➿〰➿〰➿
🌸امام سجاد عليهالسلام:
🔸در ثروت دنیا آسایشی نیست
اما شیطان آدمی را وسوسه می کند.
که ثروت اندوزی باعث آسایش است.
🔸و همین ثروت اندوزی آدمی را
در دنیا به رنج و سختی گرفتار می کند
و در آخرت به حساب پس دادن..
#ثروت❌
📚بحار ۷۳- ۹۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
♻️ #عیب_گویی_همسر
🔴 #روابط_زن_وشوهر
♻️🔴♻️🔴♻️🔴♻️
❓ سؤال: آیا شوهر می تواند در مقابل دیگران عیوب #زنش را بگوید و او را #تحقیر کند، اگر چه به #شوخی باشد؟
✅ پاسخ: 👇👇
➖ «غیبت کردن #مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب #اذیت او می شود جایز نیست.»
❓ سؤال: آیا #زن می تواند در مقابل دیگران #عیوب_شوهرش را بگوید و یا او را تحقیر کند؟ اعم از اینکه شوهر حضور داشته باشد یا نه و اعم از اینکه شوخی باشد یا #جدی.
✅ جواب: 👇👇
➖ «غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او می شود، جازی نیست.»
⏪ بنابراین #فتوا زن و شوهر نمی توانند یکدیگر را تحقیر نمایند. به طور مثال #مرد نمی تواند با به رخ کشیدن زنان دیگر، زن خود را تحقیر کند و با #اجازه ندارد در مقابل دیگران کاری کند و یا #حرفی بزند که زنش تحقیر شود.
🔻همچنین زن اجازه ندارد عیوب مرد را نزد زنهای دیگر به گونه ای بیان کند که یا #غیبت شود و یا موجب تحقیر شوهر گردد.
⏪ بنابراین، #ایراد گرفتن از یکدیگر در مقابل دیگران بی اعتنایی کردن به یکدیگر، ترجیح بدون دلیل دیگران به گونه ای که موجب تحقیر همسر گردد و مواردی نظیر اینها، جایز نیست و زن و شوهر باید به شدت از اینگونه امور #خودداری نمایند.
_____
💠 استفتاء از دفتر #مراجع_عظام
♻️♻️♻️♻️♻️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ
🌼مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۱۹﴾
🌼خدا نسبت به بندگانش مهربان است
✨هر كه را بخواهد روزى مى دهد
🌼و اوست نيرومند غالب (۱۹)
📚 سوره مبارکه الشوری
✍ آیه ۱۹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آی_پارا
#پارت_هفتادویک
بعد از مرگ پدرم ، یادم نمی یاد اینطوری گریه کرده باشم . همیشه سعی می کردم برخلاف روح لطیفم ، ظاهر سردی داشته باشم که اطرافیانم سوء استفاده نکنن . اما حالا دیگه حداقل واسه خودم دستم رو شده بود . نمی خواستم اینطوری برم بیرون . چون همه ممکن بود سوال پیچم کنن. در رو باز کردم و از همون جا اکرم رو صدا کردم . اومد جلوی پله ها و گفت : بفرمایید خانوم کاری داشتین ؟ گفتم : من خیلی سرم درد می کنه . می خوام بخوابم . واسه ناهار بیدارم نکن . بعدا بلند می شم می خورم. چشمی گفت و منم سریع برگشتم تو اتاق. موهای بافته شدم رو باز کردم و بعد از شونه کردن پخششون کردم دورم . این کار من رو یاد دایه می نداخت . چقدر دوست داشت این کمند مشکی رو . البته از وقتی فوت شده بود موهام بلند تر شده بودن . باید می دادم یکی پایین هاشو کوتاه کنه که موخوره نداشته باشه . با همون موهای باز رفتم تو تختم . خیلی اینجور نمی خوابیدم چون همش زیرم گیر می کردن اما دلم میخواست به یاد وقت هایی که خان بابا موهامو ناز میکرد و منم می ریختم دورم که بیشتر واسش عشوه بیام اینطوری بخوابم
#تایماز:👇
قدم زدن تو هوای پاییزی تو حياط مصفای خونه حسابی حالم رو جا آورده بود. پام خیلی درد نمی کرد اما کتفم هنوز هم موقع حرکت دادن عذابم می داد وحس می کردم یه تیکه از چاقو توش مونده و این دکتر متوجهش نشده . اما محسنی که این همه زخم برام داشت و از باعث و بانیش هم بابتش ممنون بودم ، توجه و رسیدگی آی پارا بهم بود . رنگ نگاه مهربونش و دلسوزی و نگرانیش ، گر گرفتنها و خجالتش موقعی داشت زخمام رو می بست و نگاه با حياش به بدنم . همه و همه ، تمام وجودم رو زیر و رو میکرد . من بد جور به این دختر لجباز ودر عین حال نجيب و مهربان دلبسته بودم . دست نرم و کوچکش که به پوستم می خورد ، تمام احساسهای زیبا و در عین حال حس های خفته ی مردانه ام رو بیدار می کرد . تمام لحظات حضورش در کنارم ، بدجور دست به دامن خدا می شدم که مقاومتم رو زیاد کنه و نذاره پام بلغزه . من می باید از احساس آی پارا به خودم خیالم راحت می شد تا بهش نزدیک بشم . می خواستم من رو به خاطر خودم بخواد نه لطفهایی که در حقش کردم . می خواستم عاشقم بشه و من رو انتخاب کنه نه از سر بی کسی و ناچاری . تو این مدت که اینطوری کنارم بود ، حس می کردم بهم بی میل نیست . خنده های محجوبانه و گاه و بی گاهش ، مواظبت و دلسوزیش و چمشهای نگرانش وقتی برای حفظ آبرو جلوی دردی که می کشیدم لبم رو می گزیدم و صدام در نمی اومد . همه من رو به مورد توجه آی پارا بودن دلخوش می کرد . این زخم ها هر چند دردناک ، من و آی پارا رو به هم نزدیک کرد . از پیاده روی خسته شدم . گرسنه هم بودم . رفتم اتاق ناهار خوری برای غذا که اکرم گفت : آی پارا خواسته بیدارش نکنیم چون سردرد داره . نگرانش شدم . این چند وقته به خاطر پرستاری از من خواب و خوراک نداشت . امروز هم کارش با امین طول کشیده بود و مطمئنا خسته بود . غذام رو جوییده نجوییده قورت دادم . بدون اون هیچی بهم مزه نمی داد. بلند شدم تا برم تو اتاقم . دم در اتاق ، نگاهم کشیده شد به در اتاقش . یه حسی من رو به طرف اونجا می کشید . به نیروی نامرئی که نمی تونستم خیلی در برابرش مقاومت کنم. ضربه ی کوچیکی به در زدم . جوابی نیومد . فهمیدم که خوابه . در کمال بی ادبی ، آروم دستگیره رو پایین دادم و سرک کشیدم . دیدم تو تختش خوابیده . رفتم تو و در رو پشت سرم بستم . میدونستم اگه بیدار بشه ، کلاهم پس معرکه ست و حسابی دعوام می کنه ولی می ارزید به دیدن چهره ی معصوم و دوست داشتنیش تو خواب . موهای بلند و براق و رنگ شبش رو دورش پخش کرده بود و معصومانه به خواب رفته بود . کنار تختش زانو زدم و کمی از موهاشو که رو صورتش بود رو کنار زدم . به تکون خورد که نزدیک بود از ترس پس بیفتم . موقعیتی که الان داشتم می تونست من رو تو معرض بدترین اتهام ها قرار بده . چقدر دلم می خواست بهش دست بزنم . چقدر دلم می خواست ببوسمش . می دونستم شیطان داره نگام می کنه و تشویقم می کنه. اما مگه من می خواستم چیکار کنم ؟ من عاشقش شده بودم و دیدنش حقم بود . من قصد بدی نداشتم . آخرش تو جنگ بین بدی و خوبی ، بدی برنده شد و مقاومتم رو شکستم و پیشانیش رو بوسیدم . حس زیبایی که اون لحظه بهم دست داد، بی نظیر و وصف ناشدنی بود . هم از کار بی شرمانه ام خجالت می کشیدم و هم عاشق لحظه ی بوسیدنش شده بودم . من دیگه مطمئن بوم بدون اون نفس کشیدن برام غیر ممکنه . آروم گفتم : تو بردی آی پارا. حالا من زر خرید توأم . تو زیر رو روم کردی دختر . کاری کردی که دخترای اروپایی یه هزارمش رو نتونستن بکنن. کمی تکون خورد . وحشت زده شدم . خواستم بلند شم که خوردم به میز کنار تخت و صدای وحشتناکی داد.
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh
#نکات_زناشویی
#بایدهای_جنسی
✨همسرتان بدلیل خستگی، میلی به رابطه جنسی ندارد!?
از خودتان بپرسید آیا واقعا خیلی خسته است؟ یا بهانه می آورد؟!🤔
👈شما باید همسرتان را سر ذوق بیاورید. باید سعی کنید در پیشنوازی و
#معاشقه تحریککننده باشید تا همسرتان را بیشتر جذب کنید
👈اگر همسرتان از سروکله زدن روزانه با فرزندانتان خسته است، سعی کنید کارهایی انجام دهید که از فشار روانی همسرتان کاسته شود.
👈مثلا آخر شب میتوانید حمام را برایش آماده کنید تا کمی آرام بگیرد
خودتان فرزندانتان را به رختخواب بفرستید.
💕حتی با کوچکترین رفتار هم میتوانید به نظر همسرتان رومانتیک بیایید.
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🔰کانالی ویژه متأهلین🔰
🆔 @zendegiasheghaneh 💞
#خانوما_بدونن
🔴درمان سردی جنسی خانم ها:
👈 مصرف ارده و شیره
👈 مصرف عرق رازیانه
👈 بادام (چون سردی جنسی،
مغز را سرد می کند باید مغز
را گرم کرد) مدت مصرف؛ ۴ماه
👈 نشستن روی آجر داغ
👈 بستن کمر با کمربند گرم و خوب
👈 بادکش گرم (حجامت گرم) روی تخمدان
👈 روغن مالی های گرم
👈 آبزن های گرم
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
#معنای_لبخند
💠 آنگاه که همسرتان
با شما حرف میزند،
بسیار ملیح در چشمانش
نگاه کنید و تا حرف او تمام
نشده است، مژه بر هم
نزنید،عبوسنباشید
و همیشه کمی
لبخند بر لب
داشته
باشید.
💠 خنده، تلخی زندگی را شیرین میکند.
☁️ پشت لبخند کوچک
یک دنیای بزرگی
وجود دارد و
آن دنیا
چیزی
نیست
جز:
💠 عشق، محبت، آرامش
و اینکه یه عالمه میخوامت😊
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
ابراز عشق و علاقه به همسر و ادامه اش ... 😍🌹
#دانلود #فیلم
#همسرداری
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
زندگی عاشقانه💞❣👆👆
اگر فرزندتان دچار دروغگوییشده استاحتیاج به محبت بی قید و شرط و نوازشدارد
از جنبه های مثبت رفتار و اخلاقشتعریف کنید
او را بستایید تا نیازی به افتخارهای واهی نداشته باشد
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #عاشقانه❤️
@zendegiasheghaneh2
تقدیم می کنم به تو👩🏻
لبخند☺️
عشــــق 💘
و ...
مهربانی 😍
را ...
جات اینجاست👈❤️
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_زندگی_عاشقانه