هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌛 #متن_شب 🌜
خدایا 🙏
،هدایتمان کن
تا بہ این
باور برسیم ڪہ
جواب
بعضے از دعاهایمان
فقط صبر است و انتظار...
شبتون بخیر🌙
به امید صبحی روشن✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صبح را آغاز می کنیم
🍃با نام دوست
🌷جنبش عالم همه
🍃با یاد اوست
🌷آن خدایی
🍃که عشق را در ما نهاد
🌷مهر و محبت
🍃هرچه زیبایی در اوست
🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
🍃الهی به امیدتو
🌷 #نیایش صبحگاهی
🍃در آخرین یکشنبه دی ماه
🌷 #خدايا
🍃هرکس مشكل داره
🌷هركس بیمار هست
🍃هرکس دلش شكسته
🌷هركس گرفتاره
🍃هرکس زندگیش آرام نیست
🌷خودت بادست مهربانت رفع کن
🍃آمین یا رَبَّ الْعالَمین
🌷ای پروردگار جهانیان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ازهم بگشای
🍃دیده را با صلوات
🌷با خنده بگو
🍃شکرخدا را صلوات
🌷برگی بزنی بار دگر
🍃دفتـر عمـر
🌷صبحست و بگو
🍃محفل ما را صلوات
🌷آخرین یکشنبه دی ماه تون
🍃پر برکت با ذکر شریف صلوات
🌷برحضرت محمد ص
🍃وخاندان پاک و مطهرش
🌷اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد
🍃وآل مُحَمَّد
🌷وَعجِّّل فرجهُم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_امام_زمانم
🌷صداے آمدنٺ را بہ گوش ما برسان!
🍃زمان غیبـٺ خود را بہ انتها برسان
🌷ڪنار تربـت زهـرا بہ وقـٺ نافلہ اٺ
🍃دعاے خویش را بہ یارے این گدا برسان
🌷اَللّهُمـّ عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج اَلــــــسٰاعة
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_ارباب_خوبم
صلے اللہ علیڪ یا اباعبدالله❤️
یڪ سلامم را اگر😔✋
پاسخ بگویے میروم🚩
لذتش را با تمام
شهـر قسمت میڪنم❤
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین ✋
#صبحتون_حسینی ❤
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #ذخیره_طلا☝️ #انفاق_نکردن #عذاب_دردناک
اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 29 دی ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:45
☀️طلوع آفتاب: 07:12
🌝اذان ظهر: 12:15
🌑غروب آفتاب: 17:18
🌖اذان مغرب: 17:37
🌓نیمه شب شرعی: 23:31
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#مخلص_کلام☝️
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
✅نسخه درمان پوکی استخوان
ساییدگی مفاصل
◽️ارده①ق
◾️عسل①ق
◽️شیره خرما②ق
◾️مغز بادام⑭عدد
◽️آب خنک①لیوان
◾️پودرهسته سنجد①ق
⑤دقیقه میکس،㊵روز بجای صبحانه خورده شود،⑩روز قطع،سپس یک دوره㊵روزه
👇👇🏿👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸از درگاه خداوند منان
🍀براتون آرزو میکنم
🌸بهترین روز
🍀بهترین سرنوشت
🌸بهترین دنیا
🍀بهترین آخرت
🌸بهترین دوست
🍀بهترین زندگی...
🌸را داشته باشید
🍀یکشنبه تون پرازموفقیت 🌸
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💐
امروز تمام کائنات همدست میشوند تا آرزوی مرا محقق گردانند و من در برآورده شدنش ایمان کامل دارم
خداوندا سپاسگزارم❣
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
انگیزشی
پیشرفت زمانی به دست میاد که رهبران شایسته و شجاع از فرصت برای تغییر شرایط استفاده میکنند.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💎امام على عليه السلام:
زبان تو، از تو همان مى خواهد كه بدان عادتش داده اى و نفست از تو همان تقاضا مى كند كه بدان خو گرفته اى
لِسانُكَ يَستَدعيكَ ما عَوَّدتَهَ، و نَفسُكَ تَقتَضيكَ ما ألِفتَهُ
📚غررالحكم حدیث 7634
💎امام على عليه السلام:
زبانت را به نكو گويى عادت ده، تا از سرزنش ايمن مانى
عَوِّدْ لِسانَكَ حُسنَ الكلامِ تَأمَنِ المَلامَ
📚غرر الحكم حدیث 6233
💎امام على عليه السلام:
زبانت را به نرم گويى و سلام كردن، عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت كم شوند
عَوِّد لِسانَكَ لينَ الكَلامِ وبَذلَ السَّلامِ، يَكثُر مُحِبّوكَ ويَقِلَّ مُبغِضوكَ
📚غررالحكم حدیث 6231
💎امام على عليه السلام:
گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه شنيدنشان بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمى افزايد گوش فرامده
عَوِّدْ اُذُنَكَ حُسنَ الاستِماعِ، و لا تُصغِ إلى ما لا يَزِيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ
📚غررالحكم حدیث 6234
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
🌹اِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا
🍃آنان که اموال یتیمان را به ستمگری میخورند، در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنّم فرو میبرند و به زودی در آتش فروزان خواهند افتاد.
📖آیه۱۰سوره مبارکه نسا
#همسرداری_فاطمی_و_علوی
⚜مقدمه : در زندگی مشترک، اگه همسران به شخصیت یکدیگر توجه کنن، با احترامی که به یکدیگر می ذارن، مطمئناً کمتر دچار مشکل میشن. البته این حفظ احترام و داشتن روابط صمیمانه رو ، نقض نمی کنه بلکه باعث عمق عواطف میشه...
در زندگی زوجی که هر دوی آنها معصوم هستن، مطمئناً بهترین روابط وجود داره و این می تونه الگویی برای شیعیان آنها باشه ...
💕همسرداری در سیره امام علی (ع) و فاطمه ی زهرا (س)
امام علی علیهالسلام میفرمود:
«به خدا سوگند که در همه عمرِ زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونهای بود که هر گاه به او مینگریستم غمها و اندوههایم زدوده میشد.»
بحار الانوار، ج 43، ص 31
در روایتی آمده است که پیغمبر اکرم (ص) ، امور مربوط به این کانون گرم را میان امام علی (ع) و فاطمه (س) تقسیم کرده بود ؛ به این شکل که علی (ع) ، موظف بود کارهای بیرون از خانه را انجام دهد و فاطمه سلاماللهعلیها، به امور داخل خانه میرسید و از تقسیم کار، بسیار راضی و خشنود بود.
وسائل الشیعه، ج14 ، ص 123
با این حال، امام علی علیهالسلام، در خانه نیز به فاطمه سلاماللهعلیها، کمک میکرد و از بار سنگین کارهای داخل خانه که بر دوش او بود، میکاست. حضرت علی (ع) در خانه، عدس پاک میکرد، خانه را جارو میزد و در آسیاب کردن جو به فاطمه (س) یاری میداد.
بحار الانوار، ج 43، ص 50
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @zendegiasheghaneh
🆔 @shamimrezvan
#همسرداری_فاطمی_و_علوی
ادامه پست قبل⬇️
گفته شده، روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به خانه علی علیهالسلام و فاطمه (س) آمد و دید آنان مشغول آسیاب کردن هستند؛ فرمود: «کدام یک از شما بیشتر از دیگری خسته شده است؟ حضرت علی( علیه السلام) پاسخ داد: ای رسول خدا! فاطمه خستهتر است.پیامبر کنار علی علیهالسلام قرار گرفت و به کمک او به آرد کردن جو مشغول شد.»
تنبیه الخواطر، ج 2، ص 230
در روایتی نیز به نقل از امام علی علیهالسّلام، آمده است:
«روزی پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآله به خانه ما آمدند، در حالی که حضرت فاطمه (س) در کنار دیگی نشسته بودند و غذا را طبخ میکردند و من هم عدس پاک میکردم؛ پیغمبر اکرم مرا را در این حالت دید و به من فرمود :« ای علی ! از من بشنو و من جز آن چه خداوند فرمان داده چیزی نمیگویم. هر مردی که در منزل به زنش کمک کند، به عدد هر موی بدنش عبادت یک سال که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت مشغول بوده به او داده میشود و خداوند بزرگ به او پاداش صابران را عطا میکند؛ همانند پاداشی که به حضرت داوود، یعقوب و عیسی علیهمالسّلام عطا کرد.» »
جامع الاخبار، فصل 59
امام جعفر صادق علیهالسلام میفرماید: «امیر مؤمنان [علی علیهالسلام] به خانه هیزم و آب میآورد و جارو میکرد و فاطمه آسیاب و خمیر میکرد و نان میپخت.»
الکافی ، ج 5، ص 86
امام هیچ وقت، از یاری و کمک به فاطمه سلاماللهعلیها، در خانه و بیرون از خانه، کوتاهی نکرد و مقررات اسلامی را در مورد او نادیده نگرفت و در هر حال مدافعش بود.
بحار الانوار، ج 77، ص 408 و 407
حضرت علی علیهالسلام در مورد حقوق همسران میفرمود: «مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید.هرکس به اندازه یک درهم گوشت برای همسر و فرزندان خویش خریداری کند ، مانند کسی است که بردهای از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد ساخته است.»
بحار الانوار ج 78، ص 32
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🆔 @zendegiasheghaneh ⚜
🆔 @shamimrezvan
❤️💫
#هر_دو_بدانیم
"تفـاوتهـای رفتـاری زن و مــرد"
❤️ برخی از زنان خیلی سریع میفهمند که کسی غمگین یا ناراحت است...!
💙 ولی برخی مردان تا کسی گریه نکند و ناراحتی خود را بیان نکند، ناراحتی او را متوجه نمیشوند.
✅ تفاوتهای رفتاری خودتون با همسرتون رو بشناسید، سوتفاهمها خیلی کمتر میشه.
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
❤️🍃❤️
#همسرانه
👈‼️بزرگ ترین #موانع_ارتباطی_همسران :
👈 حق با من است.
👈 مشکل خودت است.
👈 تو باید خواستهها و احساساتم را حدس بزنی.
⁉️اگر واقعا عاشق یکدیگر هستید
❌ چرا باید این حرف ها پیش بیاید؟!
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
❤️🍃❤️
🕵 #سیاست_مردانه
👈 #رفتارمناسب_درجمع
اگر در مهمانی هستید دایم سرتان با دیگر آقایان گرم نباشد.
❤️ گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید
👈تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است
و مهمانی و آمد و شد باعث شده کمی از هم دور شوید حس کند.
❤️ این کار شما حسابی حال همسرتان را خوب میکند.
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسته_سلامتے
گیف آموزشی👆
داروهای طبیعی(☝️)
10میوه که میتوانید آنها را بجای دارو استفاده کنید
این گیف رابه عزیزانی که سلامتیشان برایتان اهمیت داردبفرستید.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل
زیستن نیست
با انگیزه زیستن است
برای پیشرفت پله بساز
اما از کسی بالا نرو
دورت را شلوغ کن
اما در شلوغی
خودت را گم نکن
طلا باش اما از جنس خاک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آی_پارا
#پارت_نودوهفت
دایه جان خدا بیامرز همیشه می گفت ؛ بعد از هر خنده ی از ته دل و بلندی همیشه یه گریه از ته دل هست و ای کاش اون روز اونقدر نمی خندیدم . نمایش که تموم شد ، هنوز ته خنده های من و آیناز مونده بود و می خندیدم. آخرشم تایماز طاقت نیاورد و دعوامون کرد که نباید تو خیابون صدامون رو بندازیم و بالا و هر هر و کرکر کنیم. من و آیناز هم مطیعانه اطاعت کردیم و بقیه ی خندمون رو نگه داشتیم واسه خونه. تایماز جلوی یه آبمیوه فروشی وایساد و به ما اشاره کرد که رو صندلی های بیرون مغازه بشینیم تا بره سفارش بده . داخل مغازه شلوغ بود و تایماز تو شلوغی گم شد.چند لحظه از نشستن ما نمی گذشت که نمی دونم از کجا دو تا مرد گنده کنار من ظاهر شدن. تا خواستم اعتراضی بکنم که چرا وایسادین اینجا ، یکیشون دهنم رو گرفت و منو مثل یه کاه بلند کرد و دویید طرف اتومبیل سیاه رنگی که جلوی مغازه وایساده بود . آیناز تا اوضاع رو اینطوری دید ، شروع کرد به جیغ زدن . مردم همه متوجه شدن . یه چند نفری حمله کردن طرف مردی که منو گرفته بود . ولی دوستش مانع می شد و با مشت همه رو نقش زمین می کرد . تقلا می کردم و چشمم دنبال تایماز بود. درست تو لحظه ای که سوار ماشینم کردن ، تایماز رو دیدم که با فریاد طرف ماشین دوید . شعله ی امید تو دلم جوانه زد . امید به اینکه بتونه نجاتم بده . اما اون نرسیده به ماشین ، ماشین حرکت کرد . تایماز کنار ماشین می دوید و فریاد می زد . دست مرده رو دهنم بود . فریاد که هیچ ، نمی تونستم نفس بکشم . از بی هوایی چشمام سیاهی رفت و دیگه هیچی ندیدم. همه ی بدنم درد می کرد . چشمام رو که باز کردم ، همه جا تاریک بود . کمی که گذشت ، یادم اومد چی سرم اومده . وحشت همه ی وجودم رو گرفته بود . مطمئن بودم منو دزدیدن. اما واسه چی ؟ و مهمتر از همه ،کی ؟ چادرم هنوز دورم بود . به خودم پیچیدمش و بلند شدم . چشمام یه کم به تاریکی عادت کرده بود . با نور ضعیفی که از زیر در می اومد ، اطراف رو به دقت نیگا کردم .دیدم تو یه اتاق حدوداً 3*4 هستم که یه کم خرت و پرت تو یه گوشَش جمع شده و یه فرش به نظر کهنه هم کَفِش انداخته بودن. ترسان وحشت زده رفتم سمت در . هیچ دستگیره ای نبود . چند تا مشت زدم به در زدم و با فریاد گفتم : منو بیارین بیرون !!! کمک!!! هیچ صدای از بیرون نمی اومد. دوباره با مشت و لگد افتادم به جون در. همینطور جیغ و داد می کردم که صدایی از پشت در گفت : خفه شو. وگرنه خودم می یام خفت می کنم . با ترس گفتم : منو برای چی آوردین اینجا ؟ مرد گفت : یه کم صبر کنی می فهمی . حالام بی صدا بشین وگرنه یه جور دیگه صدات رو خفه می کنم . از ترس داشتم پس می افتادم . یه کم بگذره قراره چی بشه ؟ از تصور اینکه کسی بخواد بهم تعرضی بکنه ، همه ی بدنم شروع کرد به لرزیدن … می ترسیدم . دستم به جایی بند نبود . هزار جور سوال بی جواب تو ذهنم جولون می داد . اینا کی بودن ؟ چی می خواستن از من ؟ تایماز الان داره چیکار می کنه ؟ مستاصل شروع کردم به گریه . نمی دونم چقدر گذشت که در با صدای وحشتناکی باز شد . یه مرد قد بلند داخل اومد . نوری که از در اومد تو ، چشمم رو زد .چشمم رو یه لحظه بستم . اما زود بازش کردم . می خواستم ببینم کیه که منو آورده اینجا . مرد اومد نزدیکتر و کنارم چمپاتمه زد . مثل چی می لرزیدم . با ترس نگاهش کردم . چیزی رو که می دیدم نمی تونستم باور کنم . آسلان ؟ گلوم خشک شده بود . از ترس دست و پام می لرزید . لبام از هم باز نمی شد . اسمش رو به زور زبون آوردم . خنده ی زشتی کرد ودندونهای زردش رو نشون داد و گفت : خوب شناختی قناری !!! خودمم. با ترس گفتم : من… منو برای چی آوردی اینجا ؟ می دونی اگه تایماز بفهمه چیکارت می کنه ؟ سیلی محکمی به گوشم زد که گوشم سوت کشید و جای انگشتاش رو صورتم سوخت . بلند شد و رفت سمت و از اونجا داد زد . چراغ بیار ! برگشن طرف من و گفت : اینو زدم تا بدونی اینجا من می گم کی چیکار کنه . اینجا تایماز ارباب نیست .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛 #متن_شب
⭐️آرزو دارم فردا که
✨از خواب بیدار میشوید؛
⭐️زندگی یک رنگ دیگر باشد
✨همرنگ آرزوهایتان
⭐️شبتون مــــ🌙ــــاه
💛
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh