eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
16هزار ویدیو
151 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #همسرانه 📌هفت اشتباه زنان درارتباط با مردان 🎤دکتر آزیتا ساعیان ادامه کلیپهای آموزشی در🔻 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 #کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
❌اگه با نظر همسرت هم مخالفی، ولی اجازه بده جملاتش رو تموم کنه! ⛔️ از همون اول با نه گفتن جبهه نگیر؛ بگو راجع به این موضوع فکر میکنیم تا بدونه الکی مخالفت نمیکنی! @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
نوجوانان احساس می کنند عشق والدین به آنان مشروط است؛ "اگر مطابق خواسته های آنان عمل کنم مرا دوست دارند" این حس آنها را دچار سرخوردگی می کند. @zendegiasheghaneh 💞 @shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
نوجوانان احساس می کنند عشق والدین به آنان مشروط است؛ "اگر مطابق خواسته های آنان عمل کنم مرا دوست دارند" این حس آنها را دچار سرخوردگی می کند. @zendegiasheghaneh 💞 @shamimrezvan
شب رو با خوابهای پریشان به صبح رسوندم . وسایلم هنوز تو بقچه ام پشت درشکه بود و واسه همین نتونستم موهامو شونه کنم . با سر انگشتم کشیدم توشون که یه کم وا شه . بعد بافتمشون و لچکم رو سرم کردم و تو راهرو سرک کشیدم . کسی نبود. در اتاق رو بستم و راه افتادم سمت همون سالنی که دیشب نشسته بودیم. یکی از خدمتکارهای فخرتاج که داشت اونجا رو جارو می کرد، من رو دید و تعظیم کرد و گفت : لطفا همراه من به اتاق غذا خوری تشریف بیارین.چقدر این طرز حرف زدن باهام غریبه شده بود . دلم یه جوری شد. از وقتی به اسکو اومده بودم ، مدام تحقیر شده بودم . این بنده خدا هم به حساب اینکه فک و فامیل خانوم هستم اینطوری باهام حرف زد . ولی هر چه که بود برام خوشایند بود و زندگی خوب گذشته رو برام تداعی کرد. دنبال دخترک راه افتادم . من رو به اتاقی که در قهوه ای کنده کاری شده ای داشت راهنمایی کرد . با بازکردن اتاق ، دھن منم تا آخر مثل یه غار وا شد . بی نهایت زیبا و باشکوه بود. اتاق بزرگ با پرده های ترمه و به میز بزرگ غذا خوری حدود پنج متر که دور تا دور اون صندلی های منشوق قرار داشت . زیر پامون فرش های زیبای هریس انداخته بودن و بالای میز به چلچراغ شمعی بود که مطمئنن برای روشن کردن همه ی شمع های اون کلی باید زمان صرف می شد. رو دیوار ها هم چراغهای نفتی با پایه های طلای نصب شده بود که جلوه ای شاهانه به اتاق داده بود. هیچ کس تو اتاق نبود. رو کردم به خدمتکار و گفتم : من هنوز دست و روم رو نشستم . دستشویی کجاست؟ گفت : همراه من بیایید بانو. اوه بانو !!! چقدر وقتی با احترام با آدم حرف می زنن ، لذت بخشه. سالها این لذت و این نعمت رو داشتم اما هرگز به خاطراون شکر گزاری نکرده بودم تا اینکه اینطوری از دستش داده بودم. دنبال دختر وارد حیاط بزرگ خونه که شب ، کامل ندیده بودمش شدیم و راه افتادیم سمت انتهای حیاط و نزدیک در ورودی. از حوض بزرگ وسط حیاط ، آفتابه ای پر کرد و راه افتاد . منم در حالی که همه ی جزئیات اون حیاط مصفا رو نگاه می کردم، دنبال دختر راه افتادم. وقتی برگشتم تو اتاق غذا خوری ، هنوز کسی نیومده بود . دختره گفت : شما تشریف داشته باشین تا بقیه هم بیان و اتاق رو با یه با اجازه ترک کرد . اولین بار بود که پشت میزمی خواستم غذا بخورم. همیشه رو زمین و سر سفره غذا خورده بودم. یکی از صندلی ها رو کشیدم جلو و نشستم . هنوز خوب جا به جا نشده بودم که فخرتاج اومد تو. سریع بلند شدم و سلام کردم . سلامم رو جواب داد و گفت : دیدم تو اتاقت نیستی . پرسیدم گفتن اینجایی. قبل از بقیه اومدم دیدنت که بازم تاکید کنم ، راجع به چیزهایی که دیروز گفتم، به کسی حرفی نزنی. گفتم : چشم خان زاده . حواسم هست . دلیلی نمی بینم خاطرات یه عشق قدیمی رو برای نامحرم بگم . مطمئن باشین. لبخندی زد و گفت : حالا بشین. الان بقیه هم می بان. حرف فخڑتاج تموم نشده بود که یه مرد میانسال چهار شانه با ربدوشامبر مخملی قهوه ای رنگ وارد اتاق شد و به دنبال اون ، خان ، بانو و تایماز هم داخل شدن. همونجور که سرپا بودم سلام کردم و همگی جوابم رو دادن. حتى تایماز. مرده که فهمیدم که شوهر فخرتاجه گفت : حتما تو آی پارا هستی ؟ گفتم : بله. گفت : چند سالته؟ گفتم : هفته ی پیش هجده ساله شدم . گفت : بشین . چرا سرپا جواب می دی.  با اجازه ای گفتم و نشستم . گفت: چقدر مطمئنی که تو این مسابقه می بری؟ گفتم : نمی دونم ولی نهایت تلاشم رو خواهم کرد که اول بشم. خندید و لقمه ای نون و پنیر گرفت و همزمان که می خورد رو به خان گفت : میرزا تقی خان ، اگه این دختر ببره ، یه اسب اصیل بهش می دم. خان گفت : ممنون ولی خودش یه اسب اصیل داره که می خواد با همون مسابقه بده. نایب خان قجر رو به من گفت : اگه ببری ، چی واسه پاداش می خوای ؟ گفتم : همین که بتونم ببرم و اعتماد بانو و خان رو به خوبی جواب بدم برام کافیه. گفت : ولی بردن تو برای من هم خوب می شه. می خوام اگه ببری ، یه چیزی بهت بدم. گفتم : هر چی بانو بفرماین. فکر کنم بانو از ذوقش داشت سکته می کرد. از اینکه تونسته بودم ، این حس رو تو بانو زنده کنم که تعريفها و نزدیکی فخڑتاج به من نتونسته تو بزرگی اون اثر بذاره ، خوشحال بودم . بانو برگشت سمت من و گفت : اگه ببری می تونی درس بخونی واگه نه ، هرگز نباید دیگه راجع به این موضوع حرفی بزنی. شوکه شده بودم . این هم یه خبر خوب بود و هم بد. می دونستم حرفش رو یه بار بیشتر نمی زنه . اگر می بردم که به آرزوم می رسیدم و اگه می باختم باید اون رو به گور می بردم چون می دونستم از حرفش برنمی گرده . یه احساس دو پهلو داشتم و به جور خنکی تو سرم حس می کردم ولی در عوض همه ی تنم داغ بود. تایماز داشت با یه پوزخند نگام می کرد و چشمهای فخڑتاج هم نگران بود. ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 Join → @zendegiasheghaneh @tafakornab
🔵ﯾﺒﻮﺳﺖ:ﺁﻟﻮﺧﺸﮏ 🔴ﻧﻘﺮﺱ:گیلاس ﺧﺸﮏ 🔵ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻣﻔـﺮﻃ:ﺧـﺮﻣﺎ 🔴ﮐﻢﺧﻮﻧﯽ:ﺍﻧﺠﯿﺮﺧﺸﮏ 🔵ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ:ﮐﺸﻤﺶ 🔴ﻓﺸﺎﺭﺧﻮﻥ:ﺯﺭﺩﺁﻟﻮﺧﺸﮏ 🔵ﻋﻔﻮﻧﺖﻣﺜﺎﻧﻪ:ﺯﻏﺎﻝ ﺍﺧﺘﻪﺧﺸﮏ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ مطالعات نشان میدهد که افراد بخشنده خوشحال تر از افراد خودخواه هستند کمک کردن به دیگران هر چند کوچک میزان شادی را افزایش می‌دهد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💞 #عاشقانه💞 پاییز من تویی🍂 همین که می آیی😍 تمام میشوم❣ بیا و بهارم شو💞 @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_شبانه پروردگارا❣ دراین🌙شب✨ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ ﺣﺮﻣﺖﺩﻝﻫﺎﺭﺍﺍﺯﯾﺎﺩﻧﺒﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢﻭﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چونکه صبح آمد وچشمم باز شد خلقـتم بـا خـالقم همـراز شد 🌸غرق رحمت میشود آنروز که صبحش با نام 💕 تو💕 آغــاز شد 🌸✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨🌸 💕الهی به امید تو 💕 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به آیه آیه 🌸 قرآن احمدی صلوات💖 به بهترین گل🌸 گلزارسرمدی صلوات💖 به اهل بیت 🌸 رسول گرامی اسلام 💖 به غنچه غنچه🌸 باغ محمدی صلوات 💖 💖الّلهُمَّ 🌸صلّ 💖علْی 🌸محَمَّد 💖وآلَ 🌸محَمَّدٍ 💖وعَجِّل 🌸 فرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خوبم یا صاحب الزمان درقید غمم ، خاطرِ آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوّت فریاد کجایی؟ کو هم نفسی..؟! تا نفسی، شاد برآرم؟ ای آن که نرفتی دمی از یاد کجایی؟ امام خوب زمانم هر کجا هستی با هزاران عشق سلام @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‎‌‌‌‌‌