#بهداشت_جنسی
#بهداشت_سینه
✅ بزرگ و برجسته شدن سینه ها
با ماسک خیار و زرده تخم مرغ
.یک خیار کوچک را درون مخلوط کن پوره کنید.یک زرده تخم مرغ و یک قاشق کره یا خامه به آن اضافه کنید تا خمیری شکل شودخمیر را بر روی سینه هایتان بمالید و حدود 30 دقیقه نگه دارید.آن را با آب سرد به خوبی بشویید.این ماسک را هفته ای یکبار استفاده کنید تا سینه هایتان را سفت و محکم کند.😍
🆔 @zendegiasheghaneh✨
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همسرانه
🎤سهیل رضایی
⭐️چرا ایجاد تغییرات سریع در زندگی خطرناک است؟
⭐️سیر درست تحول چگونه است؟
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
ادامه کلیپ های آموزشی در 🔰
🆔 @zendegiasheghaneh 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکات_زناشویی
🎥 #همسرانه
🎤دکتر انوشه
✍موضوع تفاوت زن و مرد
آقایان به رابطه جنسی فکر می کنن
خانم ها به رابطه عشقی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ادامه کلیپ ها در👇
🆔 @zendegiasheghaneh ❤️
👩 #سیاست_های_زنانه
💋 #بوسه
💋گاهی بدون مقدمه همسرتان را ببوسید
«بوسیدن»موقعیت خاصی نمی خواهد!
مثلأ حین دیدن فوتبال،یک دفعه او را ببوسید و به کارتان ادامه دهید!هم شیطنت زنانه ست هم دلبری زیرکانه😉
مخصوصا بین دونیمه حتما با کمی میوه پوست کنده و کمی تنقلات با همسرتون همراهی کنین.☺️
یکم زیرک باشین به جای نق زدن و رنجوندن همسر الان خودتو تو دلش بیشتر جا کن.😍
🆔 @zendegiasheghaneh1💕
#بهداشت_جنسی
#بهداشت_سینه
یکی از راه های طبیعی افزایش سایز سینه ماساژ سینه زیر دوش آب گرم و ماساژ در رابطه جنسی بمدت 5تا10 دقیقه برای 3ماه متوالی می باشد.
🆔 @zendegiasheghaneh 💕
#تربیت_فرزند
والدینی که تحمل پذیرش اشتباهات کودک را ندارند ترس از اشتباه را دراو تقویت میکنند و کم کم کودک ساکت و منفعل بودن را بخاطر ترس از سرزنش ترجیح میدهد.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#آیین_همسرداری_فاطمی
قسمـــ⑤ــت ↤ تحمل مشکلات و سختیها
همسرانی که امور رفاهی فراوانی به شوهران خود تحمیل میکنند، غافلند از اینکه تواناییهای انسان حد و مرزی دارد و اگر شخص نتوانست از راه مشروع توقعات همسرش را برآورده کند به ناگزیر از راه های نامشروع آنها را تامین مینماید و....
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
والدینی که تحمل پذیرش اشتباهات کودک را ندارند ترس از اشتباه را دراو تقویت میکنند و کم کم کودک ساکت و منفعل بودن را بخاطر ترس از سرزنش ترجیح میدهد.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
« تربچه » برای کبد و معده بسیار مفید است،
سم زدای بسیار خوبی است
و خون را تصفیه میکند و به دلیل فیبــــر بالایی که دارد احساس سیری ایجاد میکند 👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آی_پارا
#پارت_صدوبیست_و_شش
خاله با نارحتی گفت : تو به این می گی خراش جزئی ؟ نصف موهاتو خون برداشته دختر. همچین رفته تو گوشتت که انگار با چکش کوبیدنش تو . تو چرا حواست رو جمع نمی کنی ؟ البته منم بودم حواسم پرت می شد . می دونستم داره یکی به نعل می زنه یکی به میخ. تایماز بابک رو زمین گذاشت و همزمان با دویدن بابک به سمتم ، اومد طرفم و بی حرف دست برد تا سرم رو ببینه . این همه نزدیکی بهش بی قرارترم می کرد . بوی عطرش رو عمیقا به سینم کشیدم . عطر تنش حس آرامشی بهم داد که برام تو این سه سال خیلی دور و دست نیافتنی شده بود . دست برد و موهامو لمس کرد و گفت : پس این مستخدمه چی شد ؟ همون موقع دختره نفس زنان با یه کاسه آب و یه دستمال سفید اومد تو و کاسه و دستمال رو گرفت سمت تایماز . تایماز دستمال رو خیس کرد و کشید به جای زخمم . چقدر حضورش کنارم و لمس شدن توسطش برام شیرین وخواستنی بود . من این مرد رو می خواستم . باید برای خواسته ی خودم هم که شده ، به این هجران و فراق پایان می دادم . بابک در حالی که با دستهای کوچیک و تپلش نازم می کرد، رو به تایماز گفت : بابا سر مامان رو خوب کن . بعد با لحن مظلومی گفت : خیلی اوف شده ؟ خیلی درد می کنه ؟ سر پسر ناز و شیرین زبونم رو تو بغلم گرفتم و گفتم : من خوبم پسرم . چیزی نیست گلم . نمی دونم عمدا یا سهوا تایماز دستش رو نوازش گونه رو سرم کشید که دلم غنج رفت . می ترسیدم یه کم اینطوری بمونیم ، من دل بی قرارمو لو بدم . زخمم رو پاک کرد ، گفت : عمیق نیست اما چون دندونه ی گیره تیز نبوده ، خوب نبریده به جوریایی له کرده . واسه همین خونریزی به مقدار بیشتر از حد معمول بود . زیر لب تشکر کردم . خاله اوضاع رو واسه خلوت ما مناسب دید گفت : خدا رو شکر چیز مهمی نبود . من برم پایین که الان نائب می یاد و از اتاق خارج شد و مستخدم ها رو هم با خودش برد . بابک که خیالش از من راحت شد . پرید بغل تایماز و تایماز رو بوسید و گفت : مرسی مامانو خوب کردی. تایماز لپش رو کشید و گفت : این کلمات رو از کجا یاد گرفتی ؟ بابک گنگ نگاش می کرد . شاید معنی کلمات ، براش سخت تر از معنی مرسی بود . رو به بابک گفتم : الان نائب خان می یاد. نمیری سلام بدی ؟ بابک با بی میلی از بغل تایماز پایین اومد وگفت : زود برمی گردم . بابک عاشق نائب خان بود . اونم مثل نوه ی خودش به بابک محبت می کرد .اما حالا ... از کار پسرم خندم گرفت . انگار نمی خواست این پدر عصبانی و مغرورش رو یه کم بهم قرض بده تا سنگام رو باهاش وا بکنم. بابک که رفت ، زود از فرصت استفاده کردم و بی مقدمه گفتم : منو ببخش تایماز . منو به خاطر کار بی فکر و بچگانه ای که کردم ببخش . حس کردم با این جمله هوا رو راحتتر تونستم به ریه هام بکشم. بی صدا ایستاده بود و داشت گلهای قالی رو نگاه می کرد . بلند شدم و رفتم طرفش . درسته خیلی بلد نبودم عشوه و غمزه بیام ، اما باید از همین یه ذره هنرم هم نهایت استفاده رو می کردم . من کسی مثل بانو رو رام کرده بودم . رام کردن شوهرم نباید خیلی سخت می بود . درست رخ به رخش ایستادم . سرش رو بلند کرد و خیره شد تو چشمام . خدايا چقدر دلتنگ این نگاهش بودم . دستم رو روی سینش گذاشتم و در حالی هنوز نگاهم تو نگاهش قفل بود گفتم : تنبيهم رو بس کن تایماز . من از بی تو بودن دارم رنج می برم . ترسیده بودم . فکر می کردم پسرم رو ازم می گیرن و دوباره منو می بارن برای کلفتی . می ترسیدم برات زن بگیرن و تو برای حمایت از من قبول کنی . اشتباه کردم که خودسر تصمیم گرفتم . اشتباه کردم به تو نسپردم که هردومون رو نجات بدی . ببخش و بگذر از خطام . بذار بابک هردومون رو باهم داشته باشه .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
زندگی ابدی نیست که
هر روز مهربان بودنت را به
فردا می اندازی ❣
پس امروز مهربان باش 🍃
چشم بهم بزنیم
میبینیم زمستان تمام شده ❄️
دلت را آماده بهار کن🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخرین شب دی ماه
بالاترین
آرزویم براتون این است که
حاجت دل پاک تون
با حکمت خدا
یکی باشد
به امید فردایی بهتر
خیالتوڹ آسوده خاطرتوڹ جمع
و روزڪَارتوڹ مهرباڹ باد
#شبتون_خدایی🌙✨