eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
148 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرانه 🎥نجات زندگی زناشویی در 5دقیقه زیرنویس فارسی 💎ازسری فیلمهای آموزشی جیمی اوانس که طرفداران زیادی پیداکرده 💟 @zendegiasheghaneh💞
4_417001359770911220.mp3
1.75M
#مقایسه_کردن ‼️شوهر خود را با کسی مقایسه نکنیم. 🔽کانالی ویژه متاهلین 🔽 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 #کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرانه #مشاجره #دعوا 🔴درگیرهای زناشویی میتواند آینده رابطه را نجات دهد !!!! ادامه کلیپهای آموزشی🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 #کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
💖این را فراموش نکنید که زنها تا لحظه مرگشان هم منتظر نوازش و محبت هستند 💖و همواره از شما توقع محبت دارند، 💖اگر یک زن شاد می‌خواهی به همسرت محبت کن... 💖محبت برای یک زن مثل هوای برای تنفس لازم است. 💖💞💖💞💖💞 💞خانه‌داری از جمله مسائلی است که بر عهده خانم خانه می‌باشد. 💞خانم‌های باید طوری خانه‌داری کنند که، 💞شوهرشان با علاقه با خانه برگردد. 💞یعنی، نوع رفتار، عشق و محبت شما در خانه، نوع رسیدگی شما به کارهای خانه باعث شود، 💞شوهر با انگیزه و علاقه وارد خانه شود. نه اینکه به زور به خانه بیاید. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
#تربیت_فرزند ✅در تربیت فرزند ، زیاد سختگیر نباشید ✅باغبان ، درخت جوان را كه هنوز خوب ریشه ندوانیده ، به شدت تكان نمی دهد. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
#حدیث_روز 🌹امام على عليه السلام: هرچه محبّت دارى نثار دوستت كن، اما هرچه اطمينان دارى به پاى او مريز غررالحكم حدیث 2463 ➿〰➿〰➿〰 🌹حضرت فاطمه سلام الله علیه: درجواب امام حسن عليه السلام كه پرسيده بود: چرا براى همسايگان وديگران دعا مى كنى وبراى خوددعا نمى كنى؟فرمودند: اول همسایه، سپس خانه خود علل الشرائع، ج 1،ص 183 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ #پندانـــــــهـــ دزدی فقط این نیست از دیوار مردم بالا بری! دروغ بگی صداقت، رو دزدیدی بدی کنی خوبی ،رو دزدیدی تهمت بزنی آبرو، رو دزدیدی خیانت کنی عشق ،رو دزدیدی! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی #پزشکی #درمان_خارپاشنه 👈علت: سردی بدن 📝درمان ↯ ❌پرهیز از سردیجات 👌بلعیدن تخم گیاه اسفند۴۰شب 👌سیاه دانه با عسل صبح و شب ۱ق.غ 👌گوش کوب را گرم کرده روزی ۲۰دقیقه کف پا بچرخانید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
گفتم : آی پارا برام هیچ کس مهم نیست . تو خونواده ی من رو می شناسی . غیر از آیناز محاله پدر و مادرم به این وصلت رضایت بدن . رضایت دادن و ندادن اونا برای من که پسرشون هستم مهم نیست . برای تو هم نباید مهم باشه .من به فرد مستقل و عاقلم و می دونم تو برام بهترینی . از هر لحاظ امتحانت رو پس دادی . من نمیخوام برم دختر یکی از اون خانهای قجری رو بگیرم که خودش قادر نیست آب دماغش رو بگیره. این خوشی رو ، این خوشبختی رو ازم نگیر . بذار کنارت باشم و بذار ازت آروم بشم . باش و بذار زندگی کنم . اونطور که آرزو دارم بذار زندگی کنم . قبول کن آی پارا! دستم رو بردم و سرش رو آوردم بالا. صورتش گلگون شده بود . بکارت روح این دختر داشت دیوانم می کرد . مشخص بود تنها مردی که تو زندگیش اینطور برای زمزمه ی عاشقانه سر داده منم . برای اولین بودن تو زندگیش به خودم می بالیدم . چشمام از روی چشما و صورت گل انداختش سر خورد و رسید به لبهای کودکانه ی سرخش. لبهایی که بی کمک سفید آب ، سرخاب ، به حد کافی وسوسه کننده بود . حق داشتم ؟ نداشتم ؟ نمی دونم!!! ولی می خواستم . می خواستم که ببوسمش . خودداری و دور از دسترس بودن ، آی پارا ، كل وجودش ناز بودن و همه ی تنم نیاز بودن ، وادارم کرد بی هیچ موقعیت سنجی و بی هوا ببوسمش. بوسه ای کوتاه و بغایت شیرین رو لبش زدم . دختر بینوا نزدیک بود غش کنه بس که خجالت کشید . اما زبانه های عشقم که حالا با نیاز جسمانیم هم نوا شده بودن ، نه تنها با این شهد شیرین راضی نشدن بلکه فکر تکرار دوباره ی این حس شیرین قوی از قبل تو مغزم رژه می رفت . سکوتش من رو جری تر و مصمم تر کرد تا دوباره بهش نزدیک بشم . تا خواستم ببوسمش ، دستش رو گذاشت رو لبم وسرش رو عقب برد و گفت : نه تایماز!!! این اولین بار بود که اسمم رو بی هیچ پسوند و پیشوندی از دهنش می شنیدم و شیرینیش اگه چه بیشتر از اون بوسه نبود اما کمتر هم نبود . سریع بلند شد و گفت : فکر کردین من کیم ؟ چون پدر و مادر بالا سرم نیست، می تونید بهم نزدیک بشین ؟ همین ...همین بوسه ...یه جور تعرض بود . اون وقت فرق شما با اون اجبی نجس چیه ؟ من که تو خلسه ی اون بوسه و گفتن اسمم از طرف آی پارا مونده بودم با این عکس العملش به خودم اومدم و فهمیدم در برابر این شیر غرنده که خیلی به اعتقاداتش پایبنده ، زیاده روی کردم . بلند شدم و گفتم : من معذرت میخوام . نمی خواستم حس بدی رو بهت القا کنم. من تو رو برای همسریم می خوام و می خوام تاج سرم باشی . واسه دلمشغولی نمی خوامت . دیدی که اول گفتم بریم عقد کنیم. ازم دلخور نباش آی پارا. قبول کن من خیلی وقته دارم تحمل می کنم . اما دیگه چقدر ؟ مگه از سنگم ؟ پاش بیفته از خیلی ها مردترم اما به خاطر نجابتت ، به خاطر حفظ غرورت پا پیش نذاشتم که خودت هم من رو بخوای . شاید چیزی نمیگی ، شاید حرف عاشقانه ای مبنی بر خواستنت به زبون نمی یاری ، اما بعضی وقتها گویا ترین جمله ها پیش حرف نگاه ، کم میارن . نگاهت میگه به من بیمیل نیستی . پس بردار این فاصله رو. بذار حست کنم . گفت : باشه میریم عقد می کنیم . اما با حضور آیناز . گفتم : آخه چطوری ؟ گفت : برو بیارش. برو بهش بگو چه قصدی داری . بیارش . وقتی اومد و گفت ؛ راضیه ! همسرت میشم . با عجز گفتم : وسط سال تحصیلیه . به چه بهانه ای بیارمش . رضایت اون برات بیشتر از خواستن من مهمه ؟ دلم ازش گرفت . اون بیشتر به حرف اطرافیان و رضایت اونا فکر می کرد تا دل تیکه پاره ی من . منی که با فراری دادنش ، همه ی پل های پشت و سرم رو خراب کرده بودم . منی که به خاطرش حاضر بودم جون بدم . حالا رضایت خواهرم براش مهمتر از خواستن من بود . غرورم رو صد تیکه شده دیدم و بیشتر از این خرد شدنش رو صلاح ندونستم و از اتاقش بیرون رفتم. از خونه زدم بیرون و به صفورا خانوم هم گفتم که برای شام منتظرم نمون. برای اطمینان از عمل بعدی ویکتوریا و آلن و همینطور برگردوندن اون عتيقه ها تو سفارت و نظمیه هم کار داشتم . می ترسیدم اینا برن قضیه رو یه جور دیگه بروز بدن . خوشبختانه اونا اونقدر عاقل بودن که حرفی از اون صندوق ها اونجا نزن. ظاهرا اصلا به سفارت مراجعه نکرده بودن و تو هتل اقامت داشتن. رفتم نظمیه و جریان صندوق ها رو گفتم . قرار شد فرداش مامور بیاد اونا رو با خودش ببره. نمیدونستم میخوان چیکار کن. راستش برام مهم هم نبود . شاید با گرفتن چند غاز رشوه دوباره بدن دست کسایی مثل آلن . واقعیتش خودم اونقدر درگیری داشتم که دیگه وقت واسه اینکارا نداشته باشم . مهم این بود که این دو تا جونور از من و اعتمادم واسه ضربه زدن به این مملکت استفاده نکنن. حالا اگه جور دیگه خواستن اینکار رو بکنن. اونقدری توان نداشتم که بتونم جلوشون رو بگیرم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾
❤️ #عاشقانه❤️ 🆔 @zendegiasheghaneh2 بوﺩنت رودوست ﺩﺍﺭﻡ💑 مجبورم میکنی ﮐﻪ ﺑﻪ هیچکس ﻓﮑﺮنکنم ﺟﺰتو💏 نگاهت رو گره بزن به هرلحظه من😍 حس امنیت میکنم وقتی كه تو درگیرمنی😘 عزیزمن يادت نره دوست دارم💘
خدایا امشب برای همه دوستان و عزیزانم قلبی نورانی ضمیری آروم لبی خندان خوابی آرام و رستگاری عنایت بفرما دلتون مالامال از امید شبتون قشنگ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
شما احتیاجی به دعانویسی‌ندارید.❗️ ❌به جای پرداخت هزینه های سنگین به افراد سود جو و بی علم خودتان حلال مشکلاتتان باشید. داشته باشید دعاهای کانال زیر قرانیه و همچنین ازمنابع موثق و معتبر تهیه شده است پس خیالتون راحت باشه مجموعه اے از دعاهاے معتبر... 🔴آرشیو دعا ها👇👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ 🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥 🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞 🌸❖جهت خواندن ذکر ودعاها روے لینک بزن👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ 🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥 🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞
هدایت شده از بنرها
دلتنگ حرمی ؟ دلت میخواد بری کربلا؟ دنبال جایی میگردی بوی کربلا بگیری ؟ میخوای حرم به شکل انلاین ببینی ؟ حتما یه سر اینجا بزن ضرر نمیکنی دِلتَنٖگِ‌ڪَღـَرْبَلآیِیِ بیا گلچینی از بهترین مولودیهای روز اینجاس👇 ۴۰_ثانیه_فیلم_ازحرم دلتنگ کربلایی بیا اینجا حرم ببین بهترین نوحه ها در دلتنگ حرم زود جوین شو تا پاک نشده👇 http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا👆
هدایت شده از بنرها
داستان های کوتاه بهلول و مجموعه حکایات سخن بزرگان و جملات فلسفی و پندهای ناب و جملات دلنشین بزرگترین کانال داستان کوتاه در #ایتا🔻 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از بنرها
اینجا دنیای عجایب است با ما باشید با عجیب غریب های جهان http://eitaa.com/joinchat/3579904022Ca7da734213 🌍👆به مابپیوندید
هدایت شده از بنرها
سلام دوستان تصمیم گرفتیم که کانال ذکر روزانه وتعقیبات نماز را در ایتا برپاکنیم لطفا باجوین شدن ماروحمایت کنید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها❣ فرمودی: بنده‌ای که بانام من آغاز كرد بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را درهمه حال، بركت دهم مهربان خدایم امروز را آغاز میکنیم با نام زیبای تو 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸 ‎‌‌‌‌‌‌ ✨الهی به امیدتو✨
﷽❣ ❣﷽ 🌸باران🌧 هر لحظہ ✨بہ یاد می بارد 🌸خورشید در آرزوے روے ✨طلوع می کند 🌸و دریا با نورانیِ ✨نوازش تو موج🌊 می زند ‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌برای سلامتی آقا۵صلوات 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ✨وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
✨وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ✨ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا ✨حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۵۸﴾ ✨و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده‏ اند ✨و آنگاه كشته شده يا مرده‏ اند قطعا ✨خداوند به آنان رزقى نيكو مى ‏بخشد ✨و راستى اين خداست كه بهترين ✨روزى ‏دهندگان است (۵۸) 📚سوره مبارکه الحج ✍آیه۵٨
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 17 دی ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:45 ☀️طلوع آفتاب: 07:15 🌝اذان ظهر: 12:10 🌑غروب آفتاب: 17:06 🌖اذان مغرب: 17:26 🌓نیمه شب شرعی: 23:26
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره تین توحید فلق ناس
✅مصرف هنگام صبح و در وعده صبحانه، باعث احساس سیری طولانی طی روز در شما خواهد شد 👈شاهدانه برای شکمی که مدام به قاروقور می‌افتد، فوق‌العاده است.
♥️با عشق زندگی به بن بست نمی‌رسد هر آن معجزه‌ای اتفاق مي‌اُفتد به شرطی که دلت 🌹 به خدا گرم باشد♥️ سه شنبه تون گلباران🌹 ‎‌‌‌‌‌‌‌
ماقطره نا چیز به دریا هستیم دربحث جنون شهره دنیاهستیم برسنگ قبورشیعیان بنویسید ماجیره خورحضرت زهراهستیم 🏴دهه فاطمیه تسلیت🏴 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 :✍ قول شرف . 💐تمام مدتی که ما با هم حرف می زدیم عین جوجه ها که به مادرشون می چسبن … چسبیده بود به من …. – هی استنلی، این بچه کیه دنبالت خودت راه انداختی؟ … پرستار کودک شدی؟ … . 💐و همه زدن زیر خنده … یکی شون یه قدم رفت سمتش … خودش رو جمع کرد و کشید سمت من … . – اوه … چه سوسول و پاستوریزه است … اینو از کجای شهر آوردی ؟ … . – امانته بچه ها … سر به سرش نزارید … قول شرف دادم سالم برگردونمش … تمام تیکه هاش، سر هم … 💐همه دوباره خندیدن … باشه، مرد … قول تو قول ماست … اونم از احد دور شد … . از کافه که اومدیم بیرون … خودش با عجله پرید توی ماشین… می شد صدای نفس نفس زدنش رو شنید … . 💐– اینها یکی از گنگ های بزرگ موتورسوارن … اون قدر قوی هستن که پلیسم جرات نمی کنه بره سمت شون … البته زیاد دست به اسلحه نمیشن … یعنی کسی جرات نمی کنه باهاشون در بیوفته … این ۶۰ تا رو هم که دیدی رده بالاهاشون بودن … 💐– منظورت چی بود؟ … یه تیکه، سر هم … سوالش از سر ترس شدید بود … جوابش رو ندادم … جوابش اصلا چیزی نبود که اون بچه نازپرورده توان تحملش رو داشته باشه ✍ادامه دارد.. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 📝 : ✍مسیر آتش 💐مقصد دوم مون یکی از مراکز موادی بود که قبلا پیش شون بودم … . اونجا هم اوضاع و احوالش فرق چندانی با جای قبلی نداشت… چشم هاش می لرزید … اگر یه تلنگر بهش می زدی گریه اش در میومد … جایی بودیم که اگر کسی سرمون رو هم می برید یه نفرم نبود به دادمون برسه … 💐تنها چیزی که توی محاسبتم درست از آب در نیومد … درگیری توی مسیر برگشت بود … . درگیری مسلحانه بود … با سرعت، دنده عقب گرفتم … توی همون حالت ویراژ می دادم و سر ماشین رو توی یه حرکت چرخوندم اما از بد بیاری … همزمان یکی از ماشین هاشون از تقاطع چرخید سمت ما و ماشین بین ماشین ها قفل شد … . 💐اسلحه رو کشیدم و از ماشین پریدم پایین … شوکه شده بود و کپ کرده بود … سریع چرخیدم سمتش … در ماشین رو باز کردم و کشیدمش بیرون … پشت گردنش رو گرفتم … سرش رو کشیدم پایین و حائلش شدم تیر نخوره … سریع از بین ماشین ها ردش کردم و دور شدیم … 💐از شوک که در اومد، تمام شب رو بالا میاورد … براش داروی ضد تهوع خریدم … روی تخت متل ولو شده بود …روی تخت دیگه نشسته بودم و نگاهش می کردم … مراقب بودم حالش بدتر نشه … حالش افتضاح بود … خیس عرق شده بود … دستم رو بردم سمت پیشونیش با عصبانیت زدش کنار … نیم خیز شد سمتم … 💐توی چشم هام زل زد و بریده بریده گفت … چرا با من اینطوری می کنی؟ … . یهو کنترلش رو از دست داد و حمله کرد سمت من … . ادامه دارد.. @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌ ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○